تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816929106
فلش‌های انتخاباتی رسید
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۷
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز رضا ساکی ما نویسنده‌ها تجربه‌های مختلفی در نوشتن داریم. یعنی از کارت عروسی و نامه اداری می‌نویسیم تا دور از جان شما سنگ قبر و آگهی ترحیم. همچنین مثلا به هنگام انتخابات گاهی از امثال ما برای نوشتن و ایده‌پردازی کمک می‌گیرند. امروز ازقضا از دفتر یک نامزد انتخابات زنگ زدند. گفتند: آقای ساکی؟ گفتم بله. خانمی که خیلی مودب حرف می‌زد گفت: من از ستاد بزرگ و ملی و مردمی فلانی زنگ می‌زنم و می‌خواهیم از تجربیات و هنر و درایت شما در ستاد استفاده کنیم. به خانم گفتم: اگر مادرم اینجا بود و می‌شنید شما دارید می‌گویید درایت من، از خوشحالی ضجه می‌زد. درایت که ندارم و البته علاقه‌مند به فعالیت‌های سیاسی نیستم. خانم اصرار کرد که من پشت خط بمانم و تلفنی از درایت بنده استفاده کنند. قرار شد وصل بشوم به یکی از اعضای بلندمرتبه ستاد. در این فاصله با خودم فکر کردم دنبال شعار تبلیغاتی می‌گردند و همین طور روی کاغذ چند شعار پیشنهادی نوشتم. بعد آقایی گوشی را برداشت و کلی به‌به و چه‌چه کرد و گفت همیشه طنزهای من را می‌خواند و گفت الان در ستاد مشکلی پیدا کرده‌اند و همه متفق‌القول گفته‌اند ساکی کلید این حل مشکل است. من گفتم: در خدمتم مشکل چیست؟ گفت: اگر اجازه بدهید تلفن را بدهم خود آقای دکتر، خودشان بگویند بهتر است. تا دکتر پشت خط بیاید داشتم فکر می‌کردم اگر پیشنهاد داد رئیس ستادش بشوم یا خواست کل کارهای تبلیغاتی ستادش را انجام بدهم چه بگویم و چطوری بهتر است و داشتم فکر می‌کردم که بروم موضوع را به اداره اطلاع بدهم و تا پایان انتخابات مرخصی بگیریم که آقای دکتر سلام کرد و بلافاصله از درد مردم گفت و ایده‌هایش برای ایرانی آباد و سربلند. راستش در تمام مدتی که حرف می‌زد از حرف‌هایش خوشم آمده بود و داشتم به این یقین می‌رسیدم که این دکتر با بقیه فرق دارد و اصلا مجانی شده باید برای رای آوردنش تلاش کنم. آخر سر پرسیدم آقای دکتر از من چه کاری ساخته است؟ مکثی کرد و انگار با آن طرف خط حرف زد و بعد گفت آهههههها ما می‌خواستیم فیلم تبلیغاتی‌مان را بدهیم دست مردم اما چون می‌دانیم مردم فیلم ما را نمی‌گیرند که ببینند، گفتیم لااقل بریزیمش روی فلش تا برای فلش هم که شده شاید فیلم را دیدند. گفتم من فیلم‌سازی بلد نیستم. گفت فیلم نه، فلش‌فروش آشنا ندارید؟ تعداد بالا می‌خواهیم. الان یک ساعت است دارم توی آینه به خودم نگاه می‌کنم. باقی بقای‌تان انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]
-
سرگرمی
پربازدیدترینها