تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806996335




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عصر جدید


واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: صابر محمدی پای نامه ورود سینمای ایران به عصر جدید، مهر تایید معتبری خورده است؛ در حالی که 26سال بود سیمرغ ها را تارانده بودند تا روی شانه های تازه کارها ننشینند، امسال، «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» و کارگردانان بسیار جوان شان، نه تنها جوایز فجر بلکه فضای غالب و گفتمانی تازه در سینمای ایران را مال خود کردند. این در ورود به عصر جدید است؛ دری که منیژه حکمت که یادداشت متواضعانه اش برای ما را همین بغل می خوانید، می گوید 150نفر پشتش ایستاده اند و منتظر ورودند. حواس تان باشد در آغاز عصر جدید نایستاده ایم؛ چندسالی است تازه کارها عرض اندام کرده اند و خیلی از معتبرها و سوپراستارها را هم هوایی کرده اند؛ هواییِ اینکه به آنها اعتماد و در واقع ریسک کنند و با اسم های درشت شان به پروژه های کوچک جوان های فیلم اولی بپیوندند. از آغاز ماجرا، هفت ، هشت، ده سالی می گذرد؛ اما روز اختتامیه سی وچهارمین جشنواره بین المللی فیلم فجر را باید اعلام رسمی آغاز عصر جدید در سینمای ایران به حساب آورد. دیگر نمی شد... نه! دیگر نمی شد نادیده شان گرفت؛ حتی حاتمی کیا و میرکریمی از نسل قبل، که بسیار بهتر از یکی دو فیلم قبلی شان ظاهر شده بودند، حتی چند نسل سومی مثل کیایی و شعیبی و... و حتی ملاحظات فراسینمایی معمول و برقرار در مناسبات جشنواره فیلم فجر، هیچ یک نتوانستند امسال، این اعلام رسمی را به تاخیر بیندازند. آنها نه به زور، بلکه خزنده و آرام و طی چندسال، رفتند آن بالا، سیمرغ هایشان را گرفتند و برسازندگان عصر جدید شدند. اما طی این چند سال چه شد که بازیگران معتبر و سوپراستارها، که یا به پروژه کارگردانان بزرگ می پیوستند یا از کارگردانان جوان، آنقدر دستمزد می خواستند تا خودشان از همکاری منصرف شوند، مشتاقانه و با دستمزدهایی معمول و حتی کمتر از آن، بازیگر فیلم اولی ها می شوند؟ چه اتفاقی افتاده است؟ آیا همین، یکی از نشانه های استقرار و تسلط عصر جدید نیست؟ قضیه اول، شکل اول ماجرای آن سوت در ابتدا سوت بود، یا به عبارت بهتر در ابتدا [تا همین چندوقت پیش] سوت بود. چند سال پیش، ساخته یکی از بزرگان سینما با کف و سوت تماشاگران در سالن سینما مواجه شد و منتقدان هم حسابی از خجالت او درآمدند. اما اشتباه نکنید، این سوت، آن سوت نیست؛ همان روزها به بازیگر مطرح آن فیلم پیله کردند که «چرا وقتی با فیلمنامه ای ضعیف مواجه شدی، نه نگفتی» و او هم در پاسخ برآمده بود که «فلانی اگر سوت بزند، می دوم سراغش». این جمله را که بعدها خیلی معروف شد، می توان هویت نماترین نشانه برای تشریح روند غالب ارتباط کارگردان ـ بازیگر تا چندسال اخیر دانست. تا مدت ها قضیه، همین شکل اول را داشت. بازیگران تازه کار برای کسب اعتبار، به ریسمان کارگردانان بزرگ می آویختند و بازیگران بزرگ هم، همچنان تنها به همکاری با کسانی تمایل نشان می دادند که از وزن نام آنان نکاهد. حالا مدتی است، ستاره ها یاد گرفته اند به بزرگ ترها نه بگویند. آنها به هر دلیل، چه از سر ملاحظه ای بجا برای جلوگیری از مخدوش شدن کارنامه شان، چه از بابت آگاهی شان از تغییر عمده روند فیلم سازی در سینمای سال های اخیر، دریافته اند که صرف بازی در فیلم های کارگردانان بزرگ، واجد اعتبار نیست. آنها دریافته اند که در عصر جدید، فیلمنامه، خلاقیت و پویایی است که حرف اول را می زند. نشان به آن نشان که پس از یکی دو فیلمِ نه چندان درخشان کارگردانی برجسته در سال های اخیر و پس از اینکه بازیگران این فیلم ها مجبور بودند پاسخی درخور برای رسانه ها پیدا کنند که چرا در چنین آثاری نقش آفرینی کرده اند، آقای کارگردان برای تولید اثر جدیدش، با مشکل «سر نخواستنش دعواست» روبه رو شده است! هم چنان در خبرها می خوانیم که فلانی بازیگر فیلم فلانی شد و بلافاصله فلانیِ نخستین، در تکذیب برمی آید. «نه گفتن به بزرگ ترهای بی دل ودماغ» اگر یکی از نشانه های ظهور عصر جدید نیست، پس چیست؟ قضیه اول، شکل دوم ستاره ها زیر چتر تازه کارها اما روی مهم تر سکه، همکاری چشمگیر ستاره ها با فیلم اولی ها در سال های اخیر بوده است. لیلا حاتمی و شهاب حسینی نزدیک به ده سال پیش، روال «سوت معروف» را برهم زدند. آنها [چنانچه در همین صفحه هم می خوانید] بارها به فیلم اولی ها اعتماد کردند و گاه پاسخ درخوری هم از اعتمادشان گرفتند. پس از این دو، ستاره های دیگری هم، که به طرز معناداری همه جوان هستند، علم ریسک برداشتند و یکی یکی وارد پروژه های کوچک کارگردانان کم سن وسال و تازه کار شدند. در بسیاری از این فیلم ها، وزن کاریزماتیک حتی یکی از بازیگرها بر کل تیم تولید می چربیده است و البته این هم در سینمای ایران اتفاقی است که برای نخستین بار، این چربیدن ها و این کاریزماها فرع بر اصل سینما واقع شده و منجر به تولید آثاری درخور توجه شده است. «همکاری ستاره های جاافتاده با فیلم اولی های کم سن وسال» چه طور؟ اگر این هم یکی از نشانه های بروز و ظهور عصر جدید نیست، پس چیست؟ دلایل ماجرا اما دلایل ماجرا را از کجا می توان پی گرفت؟ این دو شکل از قضیه، چه طور به اشکال مسلط چندسال اخیر در ارتباط بازیگر ـ کارگردان تبدیل شدند؟ چه عواملی را در این مورد می توان به بررسی نشست؟ 1 «کیفیت نازل آثار کارگردان های معتبر در سال های گذشته»؛ این را نیما حسنی نسب، منتقد فیلم، به عنوان مهم ترین دلیل عنوان می کند. این را که بازیگرانی، امیدوارانه وارد پروژه های معتبر می شوند به امید کسب اعتباری و در این بین و در حالی که از دریافت دستمزد هنگفت هم گذشته اند تا با کارگردانی مهم سر یک سفره بنشینند، اما دریغ که خروجی اثر، نشان می دهد هم دستمزد را از کف داده اند هم این همسفرگی، کمافی السابق مایه فخر نیست و چه بسا ننگی به دامان افتاده است. جواب حسین معززی نیا، سردبیر ماهنامه سینمایی «24» را هم، هم راستا با حسنی نسب بخوانید: «عجیب نیست؛ نتیجه منطقی فیلم های بد فیلم سازهای معتبر است. بیش از اینکه تغییر این روند را، حاصل اعتماد بازیگران ستاره به فیلم اولی ها بدانیم، آن را منتج از سرخوردگی بازیگران از کارگردانان نسل قبل می بینم.» 2 «در آرزوی ردکارپت فرهنگی» البته برای اینکه بگویم منظور حسنی نسب از «ردکارپت فرهنگی» چیست، باید ابتدا به عامل اقتصاد از زبان او اشاره کنم: «چند سالی است درآمد چهره ها از سینما حاصل نمی شود. به خاطر شهرت وافر و ارتباطاتی که کسب کرده اند و به دلیل اینکه هر روز سبک زندگی شان گل وگشادتر از پیش می شود و هزینه ها بالا می رود، درآمدهای سینما دیگر کفاف زندگی شان را نمی دهد». البته از لحن این منتقد سینما این طور برمی آید که از این یک قسم، برآیند مثبتی دارد، چراکه معتقد است چون سوپراستارها از راه سینما به درآمد مد نظرشان نمی رسند، دیگر اولویت شان دستمزدهای بالا نیست و بنابراین از سینما اعتبار می خواهند و یکی از راه های رسیدن به این اعتبار، همان «ردکارپت فرهنگی» است: «آن ها می دانند که فیلم اولی ها و در کل سینمای مستقل جوان، راه هموارتری به فرش قرمزهای جشنواره های خارجی دارند. در بسیاری موارد اگر بدانند فیلمی که بازی خواهند کرد، برای حضور در یکی از فرش قرمزها تضمین شده است، به راحتی حضور در پروژه را می پذیرند. 3 «بازیگران؛ همان مجریان طرح های مالی پروژه ها». در برخی از آثار فیلم اولی خود بازیگران، برای فیلم اسپانسر و سرمایه جور می کنند. آیا با فیلمسازان نسل گذشته می توان از این کارها کرد؟! این در حالی است که کارگردانان تازه کار اغلب در این باره مماشات می کنند و به زعم حسنی نسب این مماشات گاه حتی به تن دادن به اعمال تغییراتی در فیلمنامه، شخصیت پردازی و... هم منجر می شود. در عصر جدید سینما حالش خوب می شود؟ آنتونیا شرکا، منتقد فیلم، معتقد است پذیرفتن فیلم اولی ها از سوی ستاره ها حسن نیت آنها را نشان می دهد و این البته از سوی حسنی نسب چندان به حسن نیت تعبیر نمی شود. اما گذشته از اینها در عصر جدید، حال سینما چه طور خواهد بود؟ بروز این وضع، چه پیامدهایی خواهد داشت؟ شرکا بسیار خوش بین است، فقط برای اینکه این روند بتواند ادامه پیدا کند، معتقد است باید فیلم اولی ها و تجربی سازها را از بخش هنر و تجربه به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر آورد تا بازیگرها انگیزه خودشان را به خاطر بیرون ماندن از رقابت ها از دست ندهند. حسنی نسب می گوید مهم ترین پیامدش، بارزشدن یک حقیقت است: خیلی ها باید بازنشسته شوند. مثل دهه چهل که بازیگران معتبر به فیلم های موج نویی های تازه کار پیوستند و کهنه گراها را بازنشاندند. معززی نیا هم حرف جالبی می زند: ریسک پذیری، محصول را هیجان انگیزتر خواهد کرد. بقیه را هم راغب تر خواهد کرد به همکاری با تازه کارها. مسلما تماشای پرویز پرستویی در چنین فیلم هایی جذاب خواهد بود، نه؟


دوشنبه ، ۲۶بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهیختگان]
[مشاهده در: www.farheekhtegan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن