تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خدا قسم سه چيز حق است: هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ كس ستم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819358330




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حامد شهبازی اتحاد چین-روسیه علیه نظم آمریکایی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حامد شهبازی
اتحاد چین-روسیه علیه نظم آمریکایی
نوع موضع‌گیری‌ها و اقدامات واشنگتن از این امر حکایت دارد که از نزدیکی بیش از حد چین و روسیه بشدت نگران است چرا که آن را خطر جدی برای منافع و هژمونی خود در صحنه جهانی می بیند.

خبرگزاری فارس: اتحاد چین-روسیه علیه نظم آمریکایی



گروه بین الملل خبرگزاری فارس؛ حامد شهبازی: در زمانیکه روابط روسیه با آمریکا و کشورهای اروپایی به سردی گراییده است، روابط نسبتا گرم بین چین و روسیه باعث جلب توجهات شده و روزنامه‌نگاران و تحلیلگران غربی در حال بحث درباره ماهیت روابط بین چین و روسیه و ارزیابی این امر هستند که آیا این روابط به اتحاد ارتقا خواهد یافت یا خیر؟. از زمان پایان جنگ سرد، دو نگرش اصلی به دنبال تببین ارزیابی‌های غرب از روابط چین و روسیه و پیش‌بینی مناسبات بین دو کشور در آینده بوده است. نخستین نگرش بر این باور است که رابطه بین پکن و مسکو آسیب‌پذیر، مقطعی و مملو از نااطمینانی‌هاست و ناشی از «مصلحت‌اندیشی‌ها» است؛ اصطلاحی که از سوی بسیاری از حامیان این بحثها استفاده می شود که بعید می دانند روابط دو کشور بسیار نزدیک شده و بسیار محتمل است که این روابط به تیرگی گراید. نگرش دوم بر عوامل راهبردی و حتی ایدئولوژیک ناشی از مناسبات چین و روسیه مبتنی است و پیش‌بینی می کند که دو کشور(که آمریکا را مانع احتمالی در برابر اهداف خود می بینند) در نهایت یک اتحاد ضدآمریکایی و ضدغربی را شکل خواهند داد. با این حال به نظر می رسد هیچ یک از این دو نگرش بدرستی نمی توانند ماهیت روابط دو کشور را روشن کنند.
روابط بین روسیه و چین، مشارکت راهبردی باثباتی است و به هیچ وجه مبتنی بر مصلحت‌اندیشی‌ها نیست بلکه پیچیده،  قوی و بشدت ریشه‌دار است. تغییرات در روابط بین الملل از زمان پایان یافتن جنگ سرد باعث نزدیکی هرچه بیشتر دو کشور شده است. برخی تحلیگران و مقامات غربی گمانه‌زنی کرده اند(و شاید حتی امیدوارند) که مناقشات جاری در سوریه و اوکراین که روسیه بشدت درگیر آنها شده است، به بروز تنشها بین پکن و مسکو و حتی قطع روابط منجر شود اما این امر روی نداده است. با این وجود، چین هیچ علاقه‌ای در اتحاد رسمی با روسیه یا شکل‌گیری بلوکی ضدغربی و ضدآمریکایی در هیچ نوع آن ندارد. بلکه پکن امیدوار است که چین و روسیه روابط خود را به روشی حفظ کنند که محیط امنی را برای دو کشور بزرگ همسایه به منظور دستیابی به اهداف توسعه‌ای خود و حمایت از یکدیگر از طریق همکاری‌های متقابل سودمند، ارائه الگویی در قبال اینکه چگونه این دو کشور بزرگ می توانند اختلافات خود را مدیریت و به طرقی همکاری کنند که نظام بین‌المللی را تقویت کند، ایجاد نماید. چین در مقاطع مختلفی بین پایان قرن نوزدهم و میانه قرن بیستم به اتحادی با امپراطوری روسیه و جانشین آن اتحاد جماهیر شوروی وارد شد. اما هرباری سازماندهی‌ها دوام نیافتند چرا که هر یک به بیش از توجه به مصالح خود اقدامی صورت نمی دادند. در دهه‌های بعد دو کشور کمونیستی درگیر همکاری‌های مقطعی می شدند که غالبا ناشی از رقابت و بی‌اعتمادی بود. در سال 1989 که سالهای افول حاکمیت شوروی بود، دو کشور در نهایت روابط خود را عادی و با خوشحالی اعلام کردند که مناسبات دوجانبه را بر اساس احترام متقابل برای حاکمیت و تمامیت ارضی، عدم تجاوز متقابل، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، برابری و سود متقابل و همزیستی مسالمت‌آمیز استوار خواهند کرد. دو سال بعد، اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید اما روابط روسیه و چین مبتنی بر اصل  «عدم اتحاد، عدم درگیری و هدف قرار ندادن کشور ثالث» ادامه یافت. دیری نپایید که فدراسیون روسیه تازه متولد شده رویکرد آتلانتیک‌گرایی را اتخاذ کرد. روسیه به منظور جلب اعتماد و کمک غرب، نه تنها از اصول غربی برای اصلاح اقتصادی تبعیت کرد بلکه در قبال موضوعات امنیتی مهم از جمله کاهش ذخایر تسلیحات هسته‌ای راهبردی امتیازاتی داد. با این حال، تحولات آنگونه که روسیه انتظار آن را داشت پیش نرفت در حالی که اوضاع اقتصادی به وخامت گرایید و نفوذ منطقه ای آن رو به افول گذاشت. در سال 1992 روسها ناامید از آنچه که در قبال تعهدات ادا نشده از سوی آمریکا و اروپا برای ارائه کمکها و ناراضی از بحثها درقبال گسترش ناتو به شرق، توجه به آسیا را در دستور کار قرار دادند. در آن سال، چین و روسیه اعلام کردند که یکدیگر را به عنوان «کشورهای دوست» تلقی کرده و بیانیه‌ای سیاسی را منتشر و تصریح کردند که «آزادی مردم به منظور انتخاب مسیرهای توسعه خود باید مورد احترام واقع شود در حالی که تفاوتها در نظامهای اجتماعی و ایدئولوژیک نباید پیشرفت عادی روابط را مختل کند.» از آن زمان، روابط چین و روسیه بتدریج بهبود یافته و عمیق شده است. در طول 20 سال گذشته یا بیشتر، تجارت و سرمایه‌گذاری دوجانبه، در ابعاد قابل توجهی گسترش یافته است. در سال 2011، چین به بزرگترین شریک تجاری روسیه تبدیل شد و سرمایه‌گذاری چین در روسیه در سال 2014 به تنهایی تا 80 درصد افزایش یافت و شاهد افزایش روند سرمایه‌گذاری بوده است. به منظور دستیابی به ارزیابی درستی از رشد مناسبات اقتصادی بین دو کشور همین بس که در اوایل دهه 1990 ، روابط تجاری بین دو کشور چین و روسیه بالغ بر 5 میلیارد دلار بود؛ در سال 2014 این رقم قریب به 100 میلیارد دلار بود. در همین سال، پکن و مسکو توافق تاریخی به منظور ساخت خط لوله‌ای تا سال 2018 را به امضا رساندند که 38 سالانه  میلیارد متر مکعب از گاز طبیعی روسیه را به چین صادر می کند. دو کشور در عین حال در حال برنامه ریزی برای توافقات مهمی به منظور تولید برق هسته‌ای، ساخت‌و‌ساز در حوزه هوا-فضا، خطوط راه آهن برای قطارهای سریع‌السیر و توسعه زیرساختها هستند. از سویی، این دو کشو درحال همکاری در قبال نهادهای مالی چندملیتی نظیر «بانک سرمایه‌گذاری زیرساختهای آسیا»، «بانک توسعه جدید بریکس» و نهاد تبادلات ارزی بریکس هستند. در عین حال، روابط امنیتی دو کشور نیز بهبود قابل توجهی یافته است. چین به بزرگترین وارد کننده تسلیحات روسی تبدیل شده و دو کشور در حال مذاکره درباره شماری از پروژه‌های مشترک تحقیق و توسعه هستند. همکاری گسترده دفاعی چین و روسیه شامل رایزنی‌ها بین مقامات بلندپایه نظامی و آموزشها و تمرینات مشترک از جمله بیش از دوازده رزمایش مشترک ضد تروریستی در طول دهه و اند گذشته بوده است که به طور دوجانبه یا زیر نظر سازمان همکاری‌های شانگهای بوده است. طی 20 سال گذشته، هزاران پرسنل نظامی چینی در روسیه تحصیل کرده‌اند و بسیاری از مقامات نظامی روسیه آموزشهای کوتاه مدتی را در دانشگاه دفاع ملی چین گذرانده‌اند. همچنانکه روابط اقتصادی و نظامی بین دو کشور گسترش یافته، مناسبات سیاسی نیز گسترش یافته است. در سال 2008، چین و روسیه توانستند مناقشات سرزمینی بین خود را که برای دهه‌ها باید ایجاد تنش در روابط بین دو کشور شده بود، به طور مسالمت آمیزی حل‌وفصل کنند و به طور رسمی مرز 2 هزار و 600 مایلی بین خود را تعیین کرده و از این رو مهمترین منشا تنش بین خود را از میان برداشتند که دستاوردی نادر برای این دو کشور همسایه محسوب می ‌شود. در سالهای اخیر، دو کشور شاهد برگزاری نشستهای سالانه بین روسای جمهور دو کشور، نخست وزیران، نمایندگان مجلس و وزرای خارجه بوده اند. در سال 2013 هنگامی که ژی جین‌پینگ به ریاست جمهوری چین رسید، وی پنج دیدار از روسیه ترتیب داد و ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه در همین دوره به چین سفر داشته است. خلاصه اینکه، جینگ پین و پوتین تا به حال 12 بار با یکدیگر دیدار داشته اند که پوتین را رییس جمهور کشوری تبدیل کرده که بیشترین دیدار را از زمان به قدرت رسیدن از چین داشته است. مدیریت اختلافات با وجود این پیشرفتها، اختلافات بین دو همسایه همچنان وجود دارد و در قبال مسائل مربوط به سیاست خارجی، این د.و کشور دارای همیشه دارای اشتراک نظر نیستند. روسیه به طور سنتی به سوی اروپا گرایش دارد حال آنکه چین، به آسیا تمایل نشان می دهد.در عین حال سبکهای دیپلماتیک دو کشور با یکدیگر متفاوت است. روسیه در صحنه جهانی بانجربه‌تر نشان داده و به دنبال ارائه نمایشهای قوی، فعالانه و غالبا تعجب‌برانگیز است. دیپلماسی چین، بیشتر واکنشی و محتاطانه است. این در حالی است که رشد چین باعث نارضایتی برخی در روسیه شده است که بعضی در منطبق کردن خود با چرخش در قدرت نسبی بین چین و روسیه دارای مشکلاتی هستند به نوعی که هنوز هم در برخی محافل در روسیه از «تهدید چین» سخن به میان می آید؛ عبارتی که از دوران گذشته باقی مانده است. نظرسنجی‌ای که در سال  2008 از سوی «بنیاد افکارسنجی عمومی» روسیه صورت گرفت نشان داد که حدود 60 درصد از مردم روسیه از این امر نگران بودند که مهاجرت چینی‌ها به نواحی مرزی شرق دور تمامیت ارضی روسیه را به خطر اندازد؛ 41 درصد بر این باور بودند که یک چین قوی به منافع روسیه آسیب می ‌زند و از آنجایی که عزم چین برای سرمایه‌گذاری و استفاده از فرصتهای تجاری در خارج از این کشور به افزایش همکاری پکن با جمهوری‌های پیشین شوروی شده، روسها ابراز نگرانی کرده اند که چین به منظور کسب نفوذ در همسایگی خود، در حال رقابت با روسیه است. در نتیجه از جهاتی روسیه در ابتدا نسبت به حمایت از طرح کمربند اقتصادی چین موسوم به «جاده ابریشم» درنگ کرد که البته در نهایت در سال 2014 با آن موافقت کرد. در عین حال، برخی از چینی‌ها همچنان به اختلافات تاریخی در قبال روسیه دامن می زنند. به رغم، حل و فصل مناقشه مرزی بین دو کشور، تحلیلگران چینی گهگاه اشارات تندی به حدود 600 هزار مایل مربع از خاک چین می کنند که از سوی روسیه تزاری در اواخر قرن نوزدهم به خاک روسیه الحاق شد. با این حال، این اختلافات بسختی باعث بروز گمانه‌زنی‌هایی در غرب شده مبنی بر اینکه چین و روسیه در حال دور شدن از یکدیگر هستند. این نظریه به دفعات در تحلیلهای غربی طی دو سال گذشته مطرح بوده در حالی که روابط روسیه با آمریکا و اتحادیه اروپا بر سر بحرانهای سوریه و اوکراین به وخامت گراییده بود. با این حال به رغم برخی اختلافات، چین و روسیه از تمایل مشترکی برای توسعه جدی روابط دوجانبه و فهم این امر برخوردارند که باید برای دستیابی به امنیت ملی و توسعه دست در دست هم دهند. همکاری بین این دو کشور بزرگ با موازنه در نظام بین الملل کمک کرده و حل و فصل شماری از مشکلات بین المللی را تسهیل می  کند. زمانی این دو کشور در قبال موضوعی ابراز موافقت و زمانی مخالفت می کنند. با این حال آنها از توانایی مدیریت اختلافات خود برخوردارند در حالی که به توسعه حوزه‌های مورد رضایت خود ادامه می دهند. همانگونه که «وانگ یی» وزیر امور خارجه چین تصریح کرده، روابط روسیه و چین ارائه‌گر رویکردی جدید برای پیشبرد مناسبات خارحی و نمایانگر الگویی محتمل برای دیگر کشورها به منظور پیروی از این الگو است. بحرانهای سوریه و چین منعکس کننده روشهایی است که روسیه و چین به طور موثری مشارکت خود را مدیریت کردند. بسیاری در آمریکا نگرش چین در قبال مناقشه در اوکراین را نامشخص می‌بینند یا حتی نسبت به این امر مظنون هستند که پکن از روسیه جانبداری می کند. در واقع در پی الحاق کریمه به روسیه در سال 2014، سخنگوی وزارت امور خارجه چین تصریح کرد که استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین باید مورد احترام واقع شود. چین تاکید کرده که همه طرفهای درگیر در مناقشه اوکراین باید اختلافات فی مابین را از طریق گفتگو حل و فصل کرده، مکانیزمهای هماهنگ کننده‌ای را ایجاد و از اقداماتی که باعث وخیم‌تر شدن اوضاع می شود، خودداری کنند و به اوکراین در حفظ ثبات اقتصادی و مالی خود کمک نمایند. به عبارتی چین از هیچ طرفی جانبداری نمی کنند بلکه عدالت و بی‌طرفی به عنوان اصول راهنمایی پکن در مواجهه با امور بین‌المللی عمل می کند. با این حال دیپلماتها و رهبران چینی در عین حال نسبت به آنچه که باعث بروز بحران اوکراین شده از جمله مجموعه «انقلابهای رنگی» غرب در جمهوری‌های پیشین شوروی و فشار بر روسیه که ناشی از گسترش ناتو به شرق بوده، بی‌تفاوت نیستند. در عین حال باید تصریح کرد که مدتهای مدیدی است که مشکلات تاریخی، قومی، مذهبی و سرزمینی بین روسیه و جمهوری‌های پیشین شوروی وجود دارد. بحران اوکراین نتیجه این عوامل است و همانگونه که رییس جمهوری چین تاکید کرده «از ناکجاآباد نیامده است». نگرشها در چین در قبال سوریه این است که روسیه به درخواست دولت سوریه و به منظور مبارزه با نیروهای تروریستی و افراطی دست به مداخله نظامی زده است. با این حال که واشنگتن از بشار اسد رییس جمهوری سوریه خواستار کناره‌گیری از قدرت شده است در ظاهر از نابودی داعش حمایت می کند. بنابراین از یک سو واشنگتن از مداخله روسیه انتقاد کرده و از سویی دیگر نسبت به همکاری با روسیه به منظور مبارزه با تروریسم ابراز تمایل کرده است که این سیاست دوگانه آمریکا همواره به تشدید بحرانها دامن زده است. با این حال اقدامات روسیه دقیقا به نحوی نبوده که تامین کننده نظر آمریکایی‌ها باشد اما به منافع آمریکا نیز آسیبی نمی زند. از منظر چینی‌ها، روسیه و آمریکا از منافع مشترکی در مقابله با تروریستهای داعش برخوردارند. چینی‌ها امیدوارند که مذاکرات بین روسیه، آمریکا،‌ جمهوری اسلامی ایران و شماری از کشورهای منطقه به پیشرفت در حل و فصل این مناقشه ختم شود. با این حال بسیاری در چین بر این باورند که برداشتهای آمریکا و روسیه بشدت تحت تاثیر جنگ سرد قرار دارد و سیاستمداران و تحلیلگران آمریکایی به نحوی از روسیه صحبت می کنند که گویی یک رقیب شکست خورده جنگ سرد است. در عین حال مقامات و تحلیلگران روس بارها از رفتار استکباری و امپریالیستی آمریکا انتقاد کرده اند. برخی تحلیلگران در دو سو، بر این باورند که بن‌بست بین مسکو و واشنگتن بر سر سوریه و اوکراین به جنگ سرد جدیدی منجر خواهد شد با این حال از دیدگاه پکن، تقابلهای کنونی به نظر تداوم جنگ سرد اصلی است. روشن نیست که آیا مسکو و واشنگتن این فرصت را از دست خواهند داد تا دشمنی‌های دیرین خود را به کنار بگذارند یا خیر. با توجه به درآمیختگی روابط میان چین، روسیه و آمریکا، هیچ تحلیلی در قبال روابط چین و روسیه بدون توجه مواضع میان پکن و واشنگتن کامل به نظر نمی رسد. روابط بین چین و آمریکا گسترده‌تر و البته پیچیده‌تر به نظر می رسد. روی هم، چین و روسیه تشکیل دهنده یک سوم تولید ناخالص داخلی جهانی هستند. در سال 2014، تجارت بین آمریکا و چین به حدود 600 میلیارد دلار رسید و مجموعه سرمایه‌گذاری متقابل از 120 میلیارد دلار تجاوز کرد. 37 سال پیش هنگامی که جمهوری خلق چین روابط دیپلماتیک با آمریکا برقرار کرد، کسی انتظار نداشت چنین مشارکت عمیقی ظهور کند. با این حال وجود مشکلات ساختاری در روابط بین دو کشور قابل انکار نیست. اختلافات قابل توجهی در قبال ارزشهای سیاسی و نظامهای حکومتی دو کشور وجود دارد و بسیاری از آمریکایی‌ها رشد اقتصادی فزاینده و نفوذ بین‌المللی قابل توجه چین را تهدید احتمالی در قبال رهبری جهانی آمریکا، تلقی می کنند. چین به سرعت به دومین اقتصاد بزرگ جهان ارتقا یافت. هنگامی که نیروهای آمریکایی در سال 2003 به عراق حمله کردند، تولید ناخالص داخلی چین بسختی به یک‌هشتم تولید ناخالص داخلی آمریکا می رسید. هشت سال بعد که آمریکا از عراق خارج شد، تولید ناخالص داخلی چین به نصف تولید ناخالص داخلی آمریکا رسید و بر اساس ارزیابی‌ها، تولید ناخالص داخلی چین در سال 2020 از آمریکا عبور خواهد کرد. این تحولات باعث بروز هراسهایی در واشنگتن شده مبنی بر اینکه چین  و آمریکا در نقطه برخورد با یکدیگر قرار دارند. مناقشه بر سر ساخت‌و سازهای چین در جزیره «اسپراتلی» در دریای چین جنوبی، باعث داغ شدن این بحثها شده که آمریکا چگونه باید آنچه که در حال روی دادن است و از منظر متفکرین و تحلیلگران آمریکایی، توسعه‌گرایی چین تلقی می شود، واکنش نشان دهد. در عین حال، پکن حضور کشتی‌های نظامی آمریکا در آبهای سرزمینی دریای چین جنوبی را را اقدامی تحریک‌کننده تلقی می کند. برخی اینگونه استدلال می کنند که سیاست آمریکا در قبال چین ممکن است از تعامل سازنده به مهار تغییر کند. این مباحث باعث بروز تحلیلهایی در قبال سفر رسمی رییس جمهوری چین به واشنگتن در سپتامبر سال گذشته شد. وی طی اظهاراتی به طور مستقیمی به این دیدگاه اشاره کرد که رشد و توسعه چین چالشی برای رهبری جهانی آمریکا خواهد بود: «مسیری که چین طی می کند مبتنی بر توسعه صلح‌آمیز است و چین به دنبال تهدید دیگر کشورها نیست.» وی چندی بعد افزود: « دیگر باید برداشتهای قدیمی "شما ببازید من ببرم" را  یا بازی با حاصل جمع صفر را باید کنار گذاشت و تصور جدیدی را برای توسعه صلح‌آمیز و همکاری برد-برد ایجاد کرد.» روابط میان چین، روسیه و آمریکا را می توان به مثلث مختلف الاضلاع شبیه دانست که طی آن فاصله بیشتری بین سه ضلع و بین مسکو و واشنگتن وجود دارد. در داخل این مثلث، روابط چین  و روسیه مثبت‌تر و باثبات‌تر است حال آنکه روابط بین آمریکا و چین با فرازونشیب همراه است و روابط بین روسیه و چین بسیار متشنج شده است بویژه از آنجایی که روسیه اکنون می بایست با تحریمهای شدید واشنگتن مقابله کند. در عین حال، پکن و مسکو با استفاده واشنگتن از قوه قهریه و تحمیل تحریمها به دیگر کشورها و معیارهای دوگانه آمریکا که در سیاست خارجی آن قابل مشاهده است، بشدت مخالفند. چین و متحدانش ممکن است روابط نزدیک میان چین و روسیه را به عنوان شاهدی دال بر شبه اتحادی تفسیر کنند که هدفش مختل ساختن یا به چالش کشیدن نظم جهانی مورد نظر آمریکاست. با این حال از منظر چینی‌ها، روابط سه گانه نباید به عنوان بازی‌ای در نظر گرفته شود که طی آن دو بازیگر علیه بازیگر سوم متحد شوند اما نوع موضع‌گیری‌ها و اقدامات واشنگتن از این امر حکایت دارد که از نزدیکی بیش از حد چین و روسیه بشدت نگران است چرا که آن را خطر جدی برای منافع و هژمونی خود در صحنه جهانی می بیند به ویژه آنکه روسها در ابراز مخالفت خود با سیاستهای آمریکا به مراتب نسبت به همتاهای چینی خود صریح‌تر و جسورتر بوده‌اند.

94/11/26 - 10:34





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن