محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843210449
نقد و بررسی Dragons Dogma: Dark Arisen
واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم: "همیشه پای یک اژدها در میان است" "به قلم علیرضا رمضانی مقدم" هنوز اندک زمانی از مبارزه نفسگیر نگذشته که متوجه می شوید چند گامی از زمین فاصله گرفتید. تمامی تلاش خود را صرف این می کنید تا با حرکات پی در پی شمشیر، کمر غول عظیم الجثه را مورد اصابت قرار دهید. میزان سلامتی غول که روی صفحه نقش بسته نشان می دهد تلاشتان ثمری نداشته. درواقع چنان غرق مبارزه شده اید که فراموش کردید همچنان می توانید از تن غول بالاتر بروید و با ضربهای به چشم غول که پاشنه آشیل او به حساب می آید، زندگی هیولای مفلوک را پایان دهید. در همین بحبوحه است که غول با حرکت دستش شما را میان زمین و هوا پرتاب می کنه و حالا وقت آن رسیده تا به خود بیایید. حدودا 4 سال پیش بود که کپکام دراگون دگما (Dragon dogma) را برای کنسولهای خانگی PS3 و Xbox360 عرضه کرد تا بیشتر علاقه مندان به سبک نقش آفرینی، فرصتی برای تجربه چنین مبارزاتی بیابند. اکنون نسخه بروز شده دراگون دگما، با گرافیک بهبود یافته و البته عملکرد بهتر در اجرا برای رایانههای شخصی روانه بازار شده است. پیش تر کپکام با انتشار نسخه های بازسازی شده از سری کلاسیک شیطان مقیم و Devil may cry نشان داده که در حال حاضر علاقه بیشتری به ساخت نسخههای بازسازی شده از بازیهای خود را دارد.
داستان دراگوندگما ساده و بی آلایش است. در یک روز آرام در دهکدهای آرام صدای رعب آوری از آسمان نگاههای نگران و بهت زده اهالی دهکده را به سمت خود جلب میکند. بله، همانطور که میتوان حدس زد صدای رعب آور به اژدهای شیطانی متعلق است که به دهکده آرام ما حمله کرده و آرامش ساکنان آن را بر هم زده است. در همین لحظه است که قهرمان داستان که البته به مانند هر بازی نقش آفرینی دیگری توسط گیمر قبل از شروع داستان ساخته و شخصی سازی شده است، وارد می شود. پس از حمله اژدها، قلب قهرمان داستان توسط اژدها دزدیده می شود و علامت قیامکننده (Arisen) بر او نقش می بندد. اگرچه داستان بازی یک داستان چند لایه و پیچیده نیست و روندی قابل پیشبینی دارد، اما شروع مناسبی برای یک ماجراجویی از جنس نقش آفرینی است. در این ماجراجویی قرار است با گروه ها و فرقه های مختلف آشنا شویم، گروه خود را تشکیل دهیم، ماموریتهای جانبی مختلف را به اتمام برسانیم و در نهایت با یافتن اژدهای اسرارآمیز پرده از رمز و راز داستان و دلیل اینکه به عنوان قیام کننده منتخب شده ایم، برداریم. البته همه چیز در داستان بازی به همینجا ختم نمی شود. در مسیر داستان با انواع مختلف موجودات افسانهای مانند chimeras (موجودی 3گانه متشکل از شیر، بز و مار)، cockatrices (که مانند یک بوقلمون عظیمالجثه پرنده است) و چشم شیطان مواجه خواهید شد که باید از سر راه برداشته شوند. به جرأت می توان گفت درخشانترین لحظات دراگون دگما مواجهه با همین موجودات متنوع است. راستی صحبت از ساختن قهرمان داستان توسط گیمر شد. باید گفت سازنده ها در این بخش بسیار موفق عمل کرده اند. بیشتر جزئیات چهره شخصیت اصلی داستان توسط گیمر قابل تغییر است. حتی م یتوانید قد و قامت قهرمانتان را انتخاب کنید که در بسیاری از بازی های نقش آفرینی جای خالی اینگونه شخصیسازیها حس می شود.
اگرچه بازی به عنوان یک بازی جهان باز گرافیک قابل قبولی را ارائه می دهد اما همچنان طراحیهای بصری، نشانگر یک بازی با گرافیک نسل هفتمی است، البته یک بازی نسل هفتمی که از تمامی پتانسیل های گرافیکی این نسل بهره برده است. همچنان چهره ها از بسیاری از بازی های هم نسل خود (نسل قبل) پرجزئیاتتر است. در بازی تعداد NPC ها کمتر از استانداردهای یک بازی جهان باز است اما تفاوت در چهره ها و مشخصات فیزیکی این NPC ها کاملا مشهود است. اثر وزش باد را می توان در حرکت بوته ها دید، نورپردازیها در هنگام طلوع و غروب خورشید چشم نواز است و هنگامی که وارد آب می شوید لباس و حتی موهای شخصیتتان تا مدتی خیس باقی می ماند. اینها چند نمونه از مواردی بود که نشان می دهد بازی از لحاظ گرافیکی نسبت به بازیهای هم سبک خود در نسل قبل ترقی کرده است. همچنین به لطف قابلیت بازی در رزولوشن بالاتر و همچنین با نرخ فریم بهتر، تجربه بازی بیش از پیش لذت بخش خواهد بود. از طرفی کپکام برای عمق بخشیدن به تجربه بصری، مواردی را نیز به تنظیمات بازی اضافه کرده است که میتوان به عنوان نمونه به اضافه شدن تکنیک Anti-aliasing چندگانه، HDR، فیلترینگ تکستچر و همچنین کیفیت افکت ها اشاره کرد. به طور کلی یکی از مزیتهای بازسازیهای کپکام این است که این بازیها روی اکثر سیستمهای متوسط نیز به خوبی اجرا می شود. دراگون دگما نیز از این قاعده مستشنی نبوده و بازی روی یک سیستم نه چندان قوی و با رزولوشن 1080p با بیش از 30 فریم در ثانیه اجرا می شود. در مورد صداگذاری نسخه بازسازی شده نمیتوان مانند بخش گرافیک پیشرفت را حس کرد. حداقل در زمان نقد بازی صداهای محیط و همچنین دیالوگها از کیفیت مطلوبی برخوردار نبودند. البته موسیقی بازی، اولین عنصری است که در همان ابتدای ورود به منوی بازی توجه شما را به خود جلب خواهد کرد و در طول بازی نیز حس حماسی بودن را در گیمر القا میکند.
هسته گیمپلی دراگون دگما بر پایه مبارزاتی است که در ابتدای نقد به یکی از آنها اشاره کردم. در دراگون دگما انتخاب کلاس اولیه شما تاثیر کاملا مشخصی در نحوه مبارزات شما با باسهای بازی خواهد داشت. به طور مثال در مواجهه با یک غول تک چشم که اتفاقا نقطه ضعفش همان یک چشمش هم است، اگر شما یک کماندار باشید می توانید با تیرهای آتشین چشم غول رو مورد هدف قرار دهید. درحالی که اگر قهرمانی که ساختید یک شوالیه با سلاح سرد سنگین باشد، چاره ای ندارید جز اینکه از کمر غول بالا برید تا به چشم او برسید و از آنجا نقطه ضعف غول رو مورد هدف ضربات خود قرار دهید. خوشبختانه در طول گیمپلی تعداد قابل قبولی (که البته دوست داشتیم این تعداد حتی بیش از این می بود) مبارزات اینچنینی گنجانده شده است که لحظات حماسی و به یادماندنی را برای گیمر رقم میزند. اگرچه درجه سختی بازی قابل مقایسه با ساخته های دست میازاکی نیست اما مبارزات بازی به میزانی دشوار است که هنگام ارتقای سطح، گیمر را در سر چند راهی برای انتخاب مهارت های جدید قرار دهد. مشخصا در دراگون دگما نیز مانند دیگر بازیهای هم سبک تمرکز خاصی روی بخش ارتقای سطح شده است. پس از رسیدن تجربه به میزان خاصی قادر خواهید شد مهارت های مشخصی را آزاد کنید که البته چگونگی انتخاب از میان انبوهی از مهارت ها همان چیزی است که قهرمان و همچنین استایل بازی شما را متمایز می کند. اما برویم سروقت برجسته ترین بخش دراگوندگما، یعنی شب!!! واژه شب در بازی دراگون دگما بسیار متفاوت است با آنچه از شب در سایر بازیها تجربه کرده اید! در دنیای دراگوندگما زمانی که خورشید غروب میکند و شب فرا می رسد دنیای پیرامون دست خوش تغییرات گستردهای می شود؛ تاریکی شب بسیار ملموس می شود طوری که تا حداکثر چند متر جلوتر برایتان قابل رویت نخواهد بود. موجوداتی که در از دل شب سر بر م یآورند رعب و وحشت حضور در شب را چند برابر بیشتر می کنند. کمتر بازی (اگر نگوییم هیچ بازی) تاکنون توانسته اینگونه موفق در تصویر کردن چرخه شب و روز عمل کند. هر چه قدر بازی در بخش چرخه شبانه روز خوب عمل کرده است، متاسفانه به همان اندازه در بخش سیستم Fast traveling دارای ضعف است. درحالی که بیشتر بازی های جهان باز امروزه از یک سیستم Fast traveling بهره می برند، این بخش به پاشنه آشیل دراگون دگما تبدیل شده طوری باید برخی فواصل طولانی را چندباره بپیمایید مگر اینکه پول زیادی هزینه کنید! ضمن اینکه متاسفانه دنیایی که بازی در آن درجریان است (Gransys) به هیچ وجه جذابیت لازم برای گشت و گذار و جست و جو را در گیمر ایجاد نمی کند چه برسد به تردد چندباره در محیطهای آن.
سخن آخر با تمام توصیفات ذکر شده، باید گفت دراگون دگما عناصری را به سبک نقش آفرینی جهانباز وارد کرد که مطمئنا بسیاری از گیمرها مدتها در آرزوی حضور چنین عناصری در دنیای گیم بوده اند. البته نمی توان دراگون دگما را هم قد و قواره بزرگان نقش آفرینی دانست، اما به دلیل نوآوریهای موجود در بازی همچنان می توان این اثر را از جمله نقش آفرینی های خوب و مورد قبول چندسال اخیر دانست که اکنون با گرافیک بهتر و اجرای روانتر بر روی رایانه های شخصی قابل دسترس است. نکات مثبت تنوع موجودات و باس های بازی؛ شخصی سازی مناسب با گستره ی وسیعی از ویژگیهای قابل تغییر؛ تجربه شب های بازی؛ عملکرد مناسب بازی روی اکثر سیستم ها نکات منفی نبود سیستم Fast traveling مناسب، داستان پردازی ساده و قابل پیش بینی، عدم ایجاد انگیزه برای جستجو در محیط بازی ایده اگرچه بازی از یک داستان کلیشه ای رنج می برد اما سازندگان در پیاده سازی عناصر نقش آفرینی موفق عمل کرده اند. گرافیک با اینکه در نگاه اول شاهد یک گرافیک نسل هفتمی هستیم اما همچنان جزئیات گرافیکی باعث می شود در برخی صحنه ها لحظه ای درنگ کنیم و از تماشای هنر دست سازندگان لذت ببریم. صداگذاری به لطف موسیقی حس حماسی مبارزات به خوبی به گیمر منتقل می شود اما صداگذاری ها پایین تر از سطح انتظار است. سرگرمی طرفداران داستان های افسانه ای با چاشنی باس فایت های چالش برانگیز حتما از تجربه بازی لذت خواهند برد.
.png)
27 بهمن 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پردیس گیم]
[مشاهده در: www.pardisgame.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]
-
علم و فناوری
پربازدیدترینها