محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845700887
به یاد سیاوش کسرایی، سراینده «آرش کمان گیر»
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: 20 سال پس از آن زمستان
به یاد سیاوش کسرایی، سراینده «آرش کمان گیر»
هفته پیش بیستمین سالگرد مرگ سیاوش کسرایی شاعر نام دارد معاصر در غربت بود. او در 19 بهمن 1374 در وین درگذشت در حالی که تنها سه ماه از اقامت او در اتریش می گذشت و قبل از آن، سال های بسیار را در مسکو و پیش تر در کابل افغانستان گذرانده بود.
هفته نامه امید جوان: هفته پیش بیستمین سالگرد مرگ سیاوش کسرایی شاعر نام دارد معاصر در غربت بود. او در 19 بهمن 1374 در وین درگذشت در حالی که تنها سه ماه از اقامت او در اتریش می گذشت و قبل از آن، سال های بسیار را در مسکو و پیش تر در کابل افغانستان گذرانده بود.
خواننده این سطور به احتمال زیاد می داند که سیاوش کسرایی سراینده «آرش کمان گیر» بود. شعر مشهوری که به کتاب های درسی راه یافت و هنوز شماری از ایرانیان، بخش هایی از آن را از بر هستند و برخی از مصراع هایش هم به صورت ضرب المثل در گفتار و نوشتار به کار می رود: «آری، آری، زندگی زیباست/ زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست/ گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست/ ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست».
این گونه آغاز می شود: «برف می بارد/ برف می بارد به روی خار و خاراسنگ/ کوه ها خاموش/ دره ها دل تنگ/ راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ». او اما یک شاعر رمانتیک و غیرسیاسی و غیراجتماعی نبود و مثل خیلی از هم نسل ها و هم سن و سال های خود در جوانی سر و کارش با حزب توده افتاد و مگر نیما یوشیج و احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث و جلال آل احمد نیفتاد؟ منتها برای بسیاری از دیگران، حزب توده تنها یک ایستگاه بود که در آن توقف نکردند و از آن گذشتند اما سیاوش کسرایی در آن ماند با این تفاوت که به جنبه های سیاسی آن کار داشت و به لحاظ اعتقادی رابطه اش را با توده جامعه نگسست که اگر گسسته بود نمی توانست پس از واقعه 17 شهریور 57 آن سروده خاطره انگیز را بیافریند: «ژاله خون شد/ خون چون شد/ زین جنون سلطنت واژگون شد» و پس از تحقق پیش بینی او در واژگونی سلطنت «والا پیام دار» را سرود یا همان شعر وحدت را درباره پیامبر گرامی اسلام.
از یک طرف توده ای باقی مانده بود و از سوی دیگر اشعار او پس از انقلاب در مسیر انقلاب و جمهوری اسلامی بود که تا اندازه ای شگفت آور به نظر می رسید اما واقعیت داشت. دبیران کانون نویسندگان ایران (باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی) اما در سال 58 تصمیم گرفتند اعضای خود را که بیش از شاعری و نویسندگی به فعالیت به نفع حزب توده اشتغال یا اشتهار داشتند کنار بگذارند. هر چند که همان زمان این شایعه در گرفت که چون کانون نویسندگان ایران موضع اپوزسیونی گرفته و این اعضا از حامیان حاکمیت جمهوری اسلامی هستند، تحمل نشدند و حکم به اخراج این 5 نفر صادر شد: «سیاوش کسرایی، محمود اعتمادزاده مشهور به م. الف به آذین، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و بروند».
او هر چند در حزب توده فعالیت داشت و اشعار سفارش شده به او در ارگان این حزب انتشار می یافت اما با تبلیغات رسمی هم سو بودند و انتظار برخورد با خودشان را نداشتند. از این رو هنگامی که اوایل دهه 60 سراغ حزب توده رفتند سیاوش کسرایی نمی دانست چه کند. اگر اعلام برائت و جدایی می کرد باید مانند نورالدین کیانوری (دبیر کل) و احسان طبری (تئوریسین) در تلویزیون اعتراف می کرد بیم داشت به اعتبار ادبی او آسیب برساند و اگر می خواست همکاری نکند با آن همه سابقه برای برانداختن حکومت شاه و حمایت از جمهوری اسلامی در سال های اول چه می کرد؟
این گونه بود که سیاوش کسرایی با تمام وجود احساس استیصال می کرد و در سال 62 چاره ای جز خروج از ایران ندید و ابتدا به افغانستان رفت و بعد به شوروی. اما شوروی هم فروپاشید و از 1990 به بعد دیگر او جایگاه گذشته را نداشته و سرانجام تصمیم گرفت به اتریش برود. منتها در این کشور ابتدا گرفتار بیماری قلب شد و پس از جراحی به ذات الریه مبتلا شد و در وین درگذشت و در گورستان مرکزی این شهر در بخش هنرمندان و نویسندگان به خاک سپرده شد.
اگر بحث زندگی نامه او مطرح نبود چه بسا ضرورتی نداشت به این بخش های زندگی او اشاره شود و همان آرش کمان گیر که در سال 1338 سروده کفایت می کرد یا اشعاری که سروده و محمدرضا شجریان خوانده است.
استاد آواز ایران در مستندی که بی بی سی فارسی پخش کرد از سفر خود به مسکو و دیدار با سیاوش کسرایی در سال های آخر دهه 60 خورشیدی گفت که در آن از شجریان می خواهد حامل پیامی برای دوستان و خصوصیات سایه (هوشنگ ابتهاج) باشد که «ما را فریب دادند.» رویایی که از یک جامعه آرمانی ساخته بود با آنچه می دید بسیار تفاوت داشت و شاعری که مدام امید را می ستود احساس نومیدی می کرد.
درباره خانواده او بد نیست بدانیم سه فرند بر جای گذاشت. یکی از آنان (مانلی) هم چنان در روسیه زندگی می کند و مدیر یک آکادمی ورزشی در مسکوست و سابقه تدریس در دانشگاه را نیز دارد. دختر دیگر او- اشرف- اما روسیه را تاب نیاورد و به کانادا کوچید و در آن سامان به روان شناسی اشتغال دارد. دختر ارشد او هم «بی بی» نام دارد که در سن دیه گوی آمریکا زندگی می کند و مانند مادرش می کوشد نام شاعر را زنده نگاه دارند.
اگر تدبیر سال های بعد در آن زمان هم به کار می رفت احتمال امان دادن به سیاوش کسرایی وجود داشت چرا که درباره او مانند چهره های ارشد حزب توده اتهامات سنگین مطرح نشد.
ضمن این که کیانوری و طبری نیز به اعدام محکوم نشدند و در حبس یا تحت نظر که بودند در گذشتند و سیاوش کسرایی به مراتب از آنان معتبرتر بود اگر بتوان آن دو را اساسا معتبر دانست.
کسرایی شاعر را همه دوست می دارند اما فعالیت های پرنوسان سیاسی وی محل مناقشه است. چرا که داوری درباره او را دچار تناقض ساخته است. آن همه شیفتگی به وطن و ایران و ایران گفتن ها کجا و اقامت در مسکو کجا؟ دخترش بی بی اما می گوید راه دیگری برای او باقی نمانده بود. در ایران اگر می ماند قطعا بیش از دیگران باید اعتراف می کرد. نه که اعتراف ها الزاما تحمیلی بوده باشد که او هویت خود را در آن باورها می جست و دوست نداشت باورهای او خدشه دار شوند.
قصه زندگی سیاوس کسرایی خصوصا در 12 سال آخر که در کابل و مسکو و وین گذشت پرغصه است زیرا نه می توان مانند برخی دیگر از چهره های ارشد حزب توده به او انگ خائن و جاسوس وارد کرد و نه می توان مثل دیگران که به خطا بودن این راه اذعان کردند و بر سر این پیمان نماندند تنها به جنبه های شعری او توجه نشان داد.
همان شاملویی که در مقام یکی از اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان در نکوهش اپوزسیون نشدن سیاوش کسرایی حکم به اخراج او داده بود می گوید: «ترجیح می دهم شعر شیپور باشد نه لالایی. یعنی بیدارکننده باشد نه خواب آور».
از این رو می توان گفت کسرایی نیز از آن دسته شاعران بود که ترجیح می داد شعر او شیپور باشد و نه لالایی. منتها آنها «بیداری» را از جنس اتفاقی که در کشور همسایه- اتحاد شوروی- رخ داده بود می دانستند: «دیرگاهی است که در خانه همسایه ما خوانده خروس/ وین شب سرد و عبوس...» تصور می کردند در خانه همسایه خروس بیداری مردم خواب زده را بیدار کرده و باید در ایران نیز چنین اتفاقی رخ دهد. با سران حزب توده کاری نداریم که به توصیه برادر بزرگ تر یا از سر حیله و تزویر حمایت خود را از جمهوری اسلامی و خط امام اعلام داشتند و مراقب بودند روابط ایران با غرب بهبود نیابد و به خاطر اشغال سفارت آمریکا در تهران شادمان بودند اما درباره سیاوش کسرایی سندی به دست نیامده که این شاعر ایران دوست را وطن فروش نشان دهد. از این رو چه بسا اگر نمی رفت نیز پس از چندی موضوع حل می شد.
مگر «سایه» هم یک جند گرفتار نشد ولی اکنون بین ایران و آلمان در رفت و آمد است؟ احتمالا این خاطره هوشنگ ابتهاج یا سایه را شنیده اید که در زندان از بلندگوها این سرود یا ترانه پخش می شد: «ایران، ای سرای امید، بر بامت سپیده دمید» و هنگامی که توجه و خرسندی زندانیان را می بیند، می گوید این شعر را من سروده ام!
علاقه مندان به روابط سایه و سیاوش را باید به کتاب «پیر پرنیان اندیش» ارجاع داد.
روایت محمدعلی سپانلو نیز این گونه بود: «در سال های 56 تا 85 دیگر سانسوری در ایران وجود نداشت. بنابراین تمام اعضای کانون حداقل یک کتاب چاپ شده داشتند. اما در سال 58 اینها به بهانه حمایت از جمهوری اسلامی در حالی که سازمان نظامی شان درصدد انجام کودتا علیه جمهوری اسلامی بود به ما فشار می آوردند که مطلق کردن آزادی بیان به ضرر انقلاب است و اگر شما یعنی اعضای کانون در این مورد اصرار داشته باشید خود شما نیز ضدانقلاب هستید. این مطالب در روزنامه مردم ارگان حزب توده بارها چاپ و به آن اشاره و بر آن تاکید شده است.
در نتیجه می توان گفت این رفتار پرونده سازی علیه کانون بود و سکوت کانون یعنی قبول اتهام آنها تا این که کانون در سه جلسه توفانی در 11 آبان 58 رای قطعی خود را صادر کرد و کمی بعد از این رای اخراج حزب توده در مجمع عمومی اعلام شد و در یک اعلامیه توسط 104 نویسنده به امضا رسید و مورد پشتیبانی قرار گرفت.» سایه ادعا کرده بود «کتاب نداشتن برخی از ما را به خاطر شرایط سانسور بهانه اخراج قرار دادند و علت اصلی این بود که همراه انقلاب بودیم» اما سپانلو بحث کتاب را مردود می داند چون چاپ یک کتاب در سال های 56 تا 58 را کاملا میسر و شدنی ذکر می کند.
اکنون می توان به جان کلام رسید. اگر از ابتدا به جای آرمان شهرهای سوسیالیستی در جست و جوی اهداف تجربه شده ای بودیم کار سیاوش کسرایی به کابل و مسکو نمی کشید. چقدر دردناک است که شاعری که با تمام وجود برای ایران سروده 12 سال دور از ایران و در اذهان متهم به خیانت به ایران باشد و دور از ایران نیز چشم از جهان ببندد؟ بی بی کسرایی از یاس و درماندگی پدر در سال های آخر می گوید. از یک طرف از ایران بیرون زده بود و از سوی دیگر اتحاد شوروی فرو پاشیده بود. نه می توانست به ایران بازگردد و نه پس از فروپاشی اتحاد شوروی فرش قرمزی برای او می گسترانیدند. این درد را هنگامی می توانیم بهتر و بیشتر دریابیم که به یاد آوریم هم او انسان را چنین توصیف می کند.
جنگلی هستی تو ای انسان!
جنگل، ای روییده آزاده
بی دریغ افکنده روی کوه ها دامان
آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید
چشمه ها در سایبان های تو جوشنده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش،
سربلند سرسبز باش، ای جنگل انسان
درد سیاوش کسرایی این بود که درون آدمی را هم جنگل و بیشه زا می دانست اما خود در حالی که گرفتار برهوت شد، در زمستان جان باخت: «فصل ها، فصل زمستان شد/ صحنه گل گشت ها گم شد/ نشستن در شبستان شد/ در شبستان های خاموش/ می تراوید از گل اندیشه ها عطر فراموشی/ ترس بود و بال های مرگی/ کس نمی جنبید چون بر شاخه برگ از برگ».
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]
صفحات پیشنهادی
برای خالق آرش کمانگیر / جنگلی هستی تو ای انسان
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین سیاوش کسرایی در پنجم اسفند ۱۳۰۵ متولد شد و به سال ۱۳۷۴ ۱۹ بهمن ماه درگذشت سیاوش کسرایی را همیشه به عنوان یکی از شاگردان نیما یوشیج که به سبک شعری او وفادار ماند می شناسیم کسرایی از خردسالی در تهران به سر می برد دوره ابتدایی را در مدرسهعوامل ایجاد اختلال یادگیری در کودکان
ظاهر بسیاری از کودکان اطراف ماطبیعی و آرام است وضعیت جسمانی آنها نیز نشانه ای از نابهنجاری ندارد علی روستایی مانند کودکان دیگر بازی می کنند صحبت می کنند و از هوش نسبی خوبی برخوردارند ارتباط شان با افراد خانواده و مردم شکل نامعقولی ندارد آنها در خانه به والدین شان کمک می کننددانلود مقاله نقش فرهنگ یادگیری و مدیریت دانش در چابکی سازمانی
خبرنامه دانشجویان ایران در ادامه دانلود مقاله نقش فرهنگ یادگیری و مدیریت دانش در چابکی سازمانی آمده است به گزارش خبرنگار صنفی -آموزشی خبرنامه دانشجویان ایران این مقاله را از اینجـــا دانلود کنید قابل ذکر است علاقه مندانی که جزوات دست نویس و یا تایپی دارند می توانند با ارسالرئیس آموزش و پرورش نوشهر: محیط آموزشی در یادگیری دانشآموزان نقش بهسزایی دارد
رئیس آموزش و پرورش نوشهر محیط آموزشی در یادگیری دانشآموزان نقش بهسزایی داردرئیس آموزش و پرورش نوشهر گفت محیط آموزشی مناسب و با معماری نوین نقش قدرتمندی در چگونگی آموزش و یادگیری دانشآموزان دارد به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان نوشهر نورالدین کوچپیده بعد از ظهر امروز&راه پولدار شدن را یاد بگیرید
پولدارشدن با برنده شدن در قرعه کشی بانک آرزوی خیلی ها می تواند باشد اما خبر خوب این است که برنده شدن در یک قرعه کشی تنها راه پولدار شدن نیست به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از فرصت امروز هارو اکر میلیونر خودساخته نکاتی را مطرح می کند که در مسیر ثروت و مدیریت پول بآخرین پیگیری ها برای تعین وضعیت سه صیاد بوشهری / تصویر
این سه صیاد بوشهری در حالی به همراه چند صیاد دیگر بوشهری در دو قایق در آب های بین المللی مشغول صیادی بودند که یک لنج صیادی متعلق به کشور کویت که گفته می شود صیادان آن مصری بوده به دلایلی نامعلوم به صیادان بوشهری حمله می کنند و پس از آسیب راندن به اموال آنها با مشارکت نیروی های نظاختلالات یادگیری در دانش آموزان
اختلالات یادگیری در دانش آموزان یکی از عوامل نبود موفقیت تحصیلی در دانش آموزان وجود اختلالات یادگیری در آنان است به گزارش فرهنگ نیوز ویژگی های عاطفی کودکان دیر آموز نگرش کودکان دیر آموز به مدرسه و تحصیل معمولا منفی است تعداد غیبت های آنان بیشتر است و در بسیاری از موارد از سودستگیری ۳ صیاد بوشهری بدست نظامیان کویت
دستگیری ۳ صیاد بوشهری بدست نظامیان کویت نیروهای نظامی کویتی سه تن از صیادان بوشهری را که در داخل آب های کشور در خلیج فارس و نزدیک مرز آبی با کشور کویت مشغول صیادی بودند را دستگیر کرد به گزارش الف نیروهای نظامی کویتی سه تن از صیادان بوشهری را که در داخل آب های کشور در خلیج فارس وجهانگیر: بهره برداری از سامانه هوشمند دارو و درمان زندانیان/نیمی از زندانیان کشور دارای اعتیاد هستند
جهانگیر بهره برداری از سامانه هوشمند دارو و درمان زندانیان نیمی از زندانیان کشور دارای اعتیاد هستند رئیس سازمان زندانهای کشور گفت با توجه به این که نیمی از جمعیت زندانیان کشور دارای اعتیاد هستند بحث تامین دارو و درمان آنها بسیار مهم است به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبجهانگیری به رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران تسلیت گفت
در پیامی جهانگیری به رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران تسلیت گفت معاون اول رییس جمهور در پیامی درگذشت والده حجت الاسلام شهیدی را تسلیت گفت به گزارش ایلنا متن پیام اسحاق جهانگیری بدین شرح است انالله و انا الیه راجعون حجت الاسلام والمسلین جناب آقای شهیدی نماینده محترم ولی فقیه-
گوناگون
پربازدیدترینها