واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بازنشسته وزارت دفاع در دام مأمور قلابي وزارت اطلاعات
مرد کلاهبردار ی که با معرفی خودش به عنوان مأمور وزارت اطلاعات از شهروندان کلاهبرداری میکند، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مرد سالمندي سراسيمه به اداره پليس رفت و گفت مرد جواني در پوشش مأمور وزارت اطلاعات 15ميليون تومان از وي كلاهبرداري كرده است.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من بازنشسته وزارت دفاع هستم. خانهام در حوالي ميدان تجريش است و وضع مالي خوبي دارم. ديروز عصر به خاطر مشكل قلبيای كه دارم به مطب پزشك هميشگيام مراجعه كردم. ساعتي بعد در راه برگشت به خانهام داخل تاکسی کنار مرد جوانی نشستم که در حال حرف زدن با تلفن بود او با فردي در آن سوي خط درباره واريز يارانه دولتي حرف ميزد. از حرفهايشان معلوم بود كه درباره قطع شدن يارانه طرف مقابل حرف ميزدند. مرد جوان به او دلداري ميداد و در ادامه هم درباره مشكلات اقتصادي حرف زد و گرفتاريهایی كه طبقه ضعيف با آن روبهرو هستند و به فردي كه با او در حال حرف زدن بود، قول داد مبلغي به حسابش واريز كند و از او خواست تا شماره كارتش را برايش پيامك كند. مرد جوان در پايان كمي از مسئولان بدگويي و بعد هم خداحافظي كرد. وي وقتي تلفنش تمام شد با من از تاکسی در حوالی میدان آرژانتین پیاده شد و درباره مشکلات اقتصادی جامعه با من شروع به حرف زدن کرد و بعد از من سؤال كرد كه شما حرفهاي مرا قبول داريد يا نه. من ابتدا جوابي ندادم و فقط لبخندي براي رضايت او زدم، اما اين مرد آنقدر اصرار و قيافه حق بهجانب گرفت تا اينكه من حرفهايش را تأييد كردم و گفتم كه درست ميگويد، طبقه ضعيف جامعه با مشكلات اقتصادي زيادي روبهرو هستند و پرداخت يارانه براي آنها ضروري است كه ناگهان مرد جوان دستم را گرفت و گفت مأمور مخفي وزارت اطلاعات است و حرفهاي مرا ضبط كرده است. در حالي كه به شدت ترسيده بودم به او گفتم كه من حرف بدي نزدم، اما او مدعي بود كه من به نظام توهين كردهام و بايد با او براي تشكيل پرونده و بازجويي به اداره آنها بروم. او در ادامه گفت به خاطر تعطيلي ادارهها بايد دو روز بازداشت باشم و بعد به دادسرا معرفي شوم. پس از اين خيلي به او التماس كردم كه مرا رها كند، اما او قبول نكرد و دست مرا به طرف خيابان كشيد و گفت بايد با او بروم. به او گفتم كه بيماري قلبي دارم و بايد به خانهام بروم و داروهايم را بخورم، اما باز هم فايد هاي نداشت و حتي قبول نكرد با من به خانهام بيايد تا داروهايم را بردارم. مرد جوان وقتي با التماسهاي من روبهرو شد به من گفت در صورتي كه وثيقهاي بگذارم، مرا رها ميكند در غير اينصورت بايد با او به اداره آنها بروم و بعد از بازجويي تا روز دادگاه آنجا بازداشت باشم. پس از اين از او خواستم تا با من به خانهام بيايد و سند خانهام را به عنوان وثيقه پيش او بگذارم، اما او مدعي بود كه ادارهها تعطيل است و امكان قيمت گذاري و كارشناسي سند خانه وجود ندارد و بايد من وثيقه نقدي مانند پول نقد، طلا و جواهرات پيش او امانت بگذارم تا مرا رها كند. در حالي كه وضعيت جسمانيام هر لحظه بدتر ميشد به يادم آمد كه در حساب بانكيام 15 ميليون تومان پول دارم. به همين دليل به او گفتم كه ميتوانم از حساب بانكيام 15 ميليون تومان پول برداشت كنم. مرد مأمورنما وقتي حرف مرا شنيد بلافاصله از من خواست تا به بانكي در اين نزديكي برويم و 15 ميليون تومان را برداشت كنم و به صورت امانت پيش او بگذارم تا بعد از تعطيلات خودم را به اداره پليس معرفي كنم و پولهايم را پس بگيرم. در چنين شرايطي احساس كردم راه ديگري ندارم و قبول كردم و مرد جوان دست مرا گرفت و كشانكشان به سرعت به نزديكترين بانك برد. وقتي رسيد برداشت پول را نوشتم و تحويل دادم، كارمند بانك گفت كه به دليل ساعت پاياني بانك بيش از 5 ميليون تومان پرداخت ندارند. مرد جوان وقتي اين حرف را شنيد خيلي اصرار كرد تا پول بيشتر بگيرد، اما كارمند بانك گفت كه بانك همين مقدار موجودي دارد، اما شعبه مركز آنها در خيابان بعدي ميتواند پول بيشتري پرداخت كند. وي ادامه داد: مرد جوان با شنيدن حرف كارمند بانك بلافاصله 5 ميليون تومان را گرفت و در حالي كه دست مرا گرفته بود از بانك بيرون آمد و يك تاكسي دربست كرايه كرد و به زور مرا سوار تاكسي كرد و به سمت شعبه مركزي به راه افتاديم. هر چقدر به او التماس كردم كه همين مقدار كافي است و من قول ميدهم دو روز ديگر خودم را معرفي كنم، اما او قبول نكرد. وقتي به بانك رسيدم بلافاصله از من خواست بقيه 10 ميليون تومان را برداشت كنم. آنجا خواستم بقيه پول را چك رمزدار بگيرم، اما باز هم قبول نكرد و گفت بايد پول نقد بدهم . مجبور شدم و رسيد برداشت را پر كردم كه مسئول باجه پرداخت هم گفت اين مقدار پول ندارند، اما مرد مأمورنما با چربزباني خودش را به كارمند نزديك كرد و نميدانم به او چه گفت كه كارمند بانك 10 ميليون تومان را برايش جور كرد و او همه پولها را گرفت و داخل كيفي كه همراهش داشت گذاشت.
وي در پايان گفت: وقتي از بانك بيرون آمديم، از او خواستم در مقابل 15 ميليون تومان به من رسيد بدهد يا با هم به اداره آنها برويم و رسيد پولهايم را بگيرم، اما او از زير لباس چيزي شبيه بيسيم به من نشان داد و خواست تا به او اطمينان كنم و بعد هم گفت اگر با او به اداره بروم، امكان دارد مسئولش مرا بازداشت كند و وثيقه را قبول نكند. بعد از اين، او شماره مرا گرفت و قرار شد روز بعد با من تماس بگيرد و من هم از ترس قبول كردم و بدون گرفتن حتي يك شماره تلفن يا ديدن كارت شناسايي از او جدا شدم و به سرعت به خانهمان رفتم. روز بعد در انتظار تماس او بودم، اما از تلفن خبري نشد تا اينكه همسرم از موضوع با خبر شد و به من گفت او كلاهبردار بوده و مرا فريب داده است.
پس از طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي هادي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي خارك در اختيار تيمي از كارآگاهان پايگاه سوم پليس آگاهي قرار گرفت.
مأموران پليس در نخستين گام ، تحقيقات خود را از بانكهاي محل حادثه آغاز كردند. بررسيها و گفتههاي مسئولان بانك نشان داد روز حادثه صاحب حساب همراه مرد جواني به دو بانك مراجعه كرده و مبلغ 15 ميليون تومان برداشت کرده و به مرد جوان تحويل داده است. مأموران در گام بعدي دوربينهاي دو بانك را مورد بررسي قرار دادند و دريافتند دوربينها چهره مرد كلاهبردار را ضبط كرده است. با بهدست آوردن چهره مرد كلاهبردار بررسيهاي پليسي به دستور قاضي هادي، بازپرس پرونده از دادسراي خارك وارد مرحله تازهاي شد و كارآگاهان تحقيقات تخصصي خود را براي شناسايي مرد كلاهبردار آغاز كردند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]