واضح آرشیو وب فارسی:مهر: آسيبشناسي فلسفه اسلامي (3)نقد پوزيتيويستي به فلسفه اسلامي ناقص است
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي معتقد است كه عمده انتقاداتي كه به فلسفه اسلامي وارد ميشوند حاصل نگاه پوزيتيويستي و كاركرد گرايانه به آن هستند درصورتيكه نبايد از فلسفه اسلامي توقع نتيجه حصولي داشت.
اين استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائي در گفتگو با خبرنگار مهر درباره بحث بحران در فلسفه اسلامي گفت: پيرامون فلسفه، هم در غرب و هم در فلسفه اسلامي در دوره معاصر ديدگاههاي مختلفي شكل گرفته است. در فلسفه غرب زماني كه مسائل جديد در فلسفه مضاف همچون فلسفه تحليلي و زبان شكل گرفت عدهاي بحث افول متافيزيك را مطرح كردند، براي همين برخي معتقدند هگل آخرين فيلسوف متافيزيك است. اين ديدگاه و نگرش بر انديشمندان ما هم تأثير گذاشته است و از اين زاويه به نقد فلسفه اسلامي ميپردازند. اشكالاتي كه بر فلسفه اسلامي وارد ميشوند در سه دسته كلي جاي ميگيرند.
وي در ادامه افزود: دسته اول انتقادات اين است كه منتقدان ميگويند فلسفه ، فلسفه است و همچنان كه ما فلسفه مسيحي نداريم معنا ندارد كه فلسفه اسلامي داشته باشيم . در صورتي كه مقايسه فلسفه اسلامي با فلسفه مسيحي و يهودي بيوجه و بيدليل است، در مسيحيت، الهيات مسيحي وجود دارد كه نقش و كاركردي در دفاع از مسيحيت دارد در حالي كه در اسلام اين وظيفه بر عهده كلام است ونه فلسفه اسلامي. اگر مناقشه به خاطر پسوند اسلامي است، بسياري آن را مورد بحث قرار دادهاند مانند توضيحات پروفسور نصر بر مقدمه لمان در كتاب " تاريخ فلسفه اسلامي" كه ايشان مطرح كردهاند كه فلسفه اسلامي فلسفه متفكران اسلامي است و اين نامگذاري اين را ايجاب نمي كند كه آن را الهيات تلقي كنيم.
اين پژوهشگر فلسفه در ادامه گفت: دسته دوم از انتقادات اين است كه برخي گمان ميكنند كار فلسفه اسلامي دفاع فلسفي از اسلام و يا جمع شريعت و فلسفه است و ميگويند ما ميتوانيم ميان شريعت و فلسفه كه در اصل يوناني است تمايز قائل شويم و اگر فلسفه را برداريم به دين آسيب نميخورد بنابراين فلسفه اسلامي معنا ندارد، اين درحالي است كه فقط بخش كوچكي از مباحث فلسفه اسلامي جمع فلسفه و شريعت بوده است و فيلسوفان اسلامي دغدغه نخستشان مباحث فلسفي بوده است نه دفاع از شريعت. فلسفه اسلامي حاصل انديشهورزي فيلسوفان اسلامي مانند فارابي، ابن سينا، ميرداماد، سهروردي و ملاصدراست و تأثير بسيار زيادي بر غرب داشته است بهگونهاي كه آكويناس و آلبرت كبير كاملاً تحت تأثير فلسفه اسلامي هستند.
فلسفه اسلامي مانند هر فلسفه اي در جستجوي انديشه كردن و تفكر است . اگر فيلسوفان اسلامي مباحث تئولوژيك مطرح كردهاند عرضي است نه اينكه اصل باشد. به عنوان مثال ملاصدرا در آثارش به اندازه كافي مسائل فلسفي را بحث ميكند و در جائي كه علاقه مند است به عنوان حاشيه بحث ديني ميكند.
پورحسن سپس افزود: سومين دسته از انتقاداتي كه ميشود حاصل نگاه نتيجهگرايانه است. منتقدان به تأسي از انتقاد رورتي به فلسفه ميگويند فلسفه اسلامي چون نتيجه ندارد پس بيفايده است. با اين نگرش موافق نيستم، مجموع ادلهها محصول اين نگرش اين است كه فلسفه را مانند علوم مينگرند، در علوم فايده تحصلي مد نظر است و گمان ميكنند كه فلسفه هم بايد چنين باشد. بسياري از كساني كه اينگونه انتقاد ميكنند آشنايي بيروني با فلسفه اسلامي دارند و شناختشان از فلسفه اسلامي دقيق نيست.
اين استاد فلسفه در پاسخ به اين سؤال كه چرا فلسفه اسلامي نتوانسته است با ضرورتهاي دنياي جديد پيش بيايد اظهار داشت: بخشي از اين مسئله درست است اما كاملاً صادق نيست . به عنوان مثال فلسفه دين يكي از شاخههاي فلسفه مضاف است و بحث خير و شر در آن بسيار مورد توجه است كه در فلسفه اسلامي به نحو مبسوطي مورد توجه قرار گرفته است اما متأسفانه بهجز شهيد مطهري در كتاب "عدل اسلامي" كسي در راستاي روزآمد كردن آن قدم بر نداشته است. در حوزه نمادشناسي و نشانه و تاويل نيز در فلسفه اسلامي بسيار بحث شده است كه من در كتاب "هرمنوتيك تطبيقي" به اين مسئله پرداختهام كه سابقه فلسفه اسلامي در خوانش و تأويل چيست. در بحث بقاي نفس، اينكه جاودانگي امتداد حيات و يا ماندن خاطره است، مناقشات غزالي، سهروردي و ملاصدرا وجود دارد. همانگونه كه ذكر كردم ما بايد اين مسائل را روزآمد كنيم.
وي خاطر نشان كرد: موضوعات فلسفه مانند علم نيستند كه بهگونهاي روزآمد باشند كه پيشينه قبلي نخواهند. وقتي علوم مضاف را نگاه ميكنيم مثل اخلاق، زبان ، دين در خود غرب ارجاع ميدهند به گذشتگان، اما اين مسئله هم طبيعي است كه در غرب مسائلي وجود داشته باشد كه در فلسفه اسلامي نباشد همينطور عكس اين قضيه نيز وجود دارد. مثلاً فلسفه تحليلي را ما در فلسفه اسلامي مشاهده نميكنيم چون محصول نگرش خاصي در انگلستان است اما هرمنوتيك سابقه ديرينهاي در فلسفه اسلامي دارد. همان طور كه قبلاً هم گفتم ما نبايد از فلسفه اسلامي محصول پوزيتويستي تمنا كنيم انتقادهائي كه به فلسفه اسلامي وارد ميشود بيشتر حاصل نگرش تجربهگرايي است.
وي در ادامه افزود: بايد انديشههاي گذشتگان را بگيريم و صورتبندي جديد كنيم، ما ميتوانيم مقداري از مباحث كلاسيك گذر كنيم و وارد مباحث جديد شويم در صورتي كه كمتر وارد فلسفه مضاف شديم و معرفتشناسي ما هم ضعيف است اما اين دليل نميشود كه آنها كاركرد خاص خودشان را نداشته باشند. ما بدون داشتن فلسفه اسلامي نميتوانيم به فلسفه مضاف بپردازيم ، فلسفه اسلامي بنيان استواري است كه ما را براي پرداختن به مباحث جديد ياري ميدهد. اين تصور كه چون فلسفههاي مضاف به وجود آمده ند پس فلسفه اسلامي بايد كنار گذاشته شود اشتباه است چون هركدام كاركرد خود را دارند.
اين استاد فلسفه در پاسخ به اين سؤال كه چرا كتابهاي فلسفه اسلامي آسانفهم نيستند گفت: بايد به دو مسئله توجه كرد، اول اينكه كلاً آثار اصلي فلسفه دشوار هستند و فرقي ندارد كه غربي باشند و يا اسلامي. در دشواري آثار ملاصدرا و ابن سينا با كانت وهگل تفاوتي نيست. ما تاريخ فلسفه غرب و مباحثي را كه جنبه اجتماعي و روانشناسانه دارند ميخوانيم و با آثار فلسفه اسلامي مقايسه ميكنيم و مي گوييم كه كتب فلسفه اسلامي دشوار فهم هستند در صورتي كه اگر كتب اصلي آنها را بخوانيم مي بينيم كه كتابهاي فلسفه اسلامي همانقدر سخت فهم هستند كه فلسفه غرب است. مسئله دوم اين است كه در غرب تلاشهايي براي آسانسازي فلسفه در قالب ادبيات و رمان شده است كه ما از آن غافل بوده ايم، اما اينها نميتوانند كل فلسفه را منتقل كنند بلكه مقدمهاي است براي خواندن آثار اصلي. مثلاً كسي كه رمانهاي سارتر را ميخواند فلسفه او را متوجه نميشود اما علاقهمند ميشود كه آراي فلسفي او را نيز بخواند.
وي درباره وضعيت تدريس فلسفه اسلامي در دانشگاهها گفت: وضعيت تدريس فلسفه اسلامي چندان مطلوب نيست، ما بايد تغييراتي درنوع نگاه، منابع و شيوه تدريس بدهيم. منابع ما نياز جدي به بازنويسي دارد مثلاً در زمينه حركت جوهري به غير از كتاب" نهاد ناآرام جهان" دكتر سروش كتاب درسي خوبي نداريم. از طرف ديگر ابتدا بايد مسائل معرفتشناسي به دانشجويان تدريس شود و بعد به مباحث وجود شناسي پرداخته شود در صورتي كه در حال حاضر عكس اين قضيه صادق است. مسئله ديگر اين است كه بايد به فلسفههاي مضاف بيش از اين بها داده شود.
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]