تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826321911




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آنان كه سريال‌هاي ماهواره را واقعيت زندگي خود مي‌كنند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آنان كه سريال‌هاي ماهواره را واقعيت زندگي خود مي‌كنند
يكي از جذابيت‌هاي گفت‌وگو با آدم‌ها، مواجه شدن با دنياهاي ذهني متفاوتي است كه زير پوست و گوشت آدم‌ها جمع شده است و البته آدم‌هايي كه به خاطر حرفه‌شان، منظومه‌هاي متفاوتي را تجربه مي‌كنند در صدر اين فهرست مي‌توانند قرار بگيرند.
نویسنده : حسن فرامرزي 


آدم‌هايي كه به آنها مراجعه مي‌شود و آنها در فضايي كه براي نفر مقابل امن به نظر مي‌رسد، با دنياي خاص آن آدم روبه‌رو مي‌شوند. روان درمانگرها و مشاورها از اين دسته‌اند. آنها هر روز روبه‌روي نگاه‌ها، حرف‌ها، سكوت‌ها، خنده‌هاي محو و گريه‌هايي قرار مي‌گيرند كه امضاي آن فرد مشخص و منحصر به‌فرد را در خود دارد. گفت‌وگوي من با دكتر شهربانو قهاري، استاد دانشگاه و روان درمانگر به تجربه او در اتاق‌هاي مشاوره و مواجه شدن با آدم‌هايي كه در آستانه طلاق قرار گرفته‌اند يا در حال تجربه جدايي و طلاقند، مي‌پردازد. او به ذكر مواردي مي‌پردازد كه بيشترين موارد مراجعه براي طلاق را در بر گيرد. ماحصل اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد. خودبين و خود‌محور شده‌ايم بدون شك طلاق يك علت به‌خصوص ندارد كه شما با آن يك علت به‌خصوص پرونده‌اش را باز كنيد و مختومه‌اش كنيد چون طلاق در يك بستر و زمينه ويژگي‌هاي شخصيتي، ارزش‌هايي كه فرد به آنها باور دارد و مسائل اجتماعي و اقتصادي صورت مي‌گيرد. البته اين سال‌ها طلاق متأثر از تحولاتي بوده كه با سرعت خيره‌كننده‌اي در زندگي ما رخ داده و اين تحولات و پيشرفت‌هاي فناوري باعث شده شكاف‌هاي بين نسلي بيشتر شود. يعني اگر قبلاً 10 سال فاصله بين دو نسل بود امروز ديگر اين فاصله كوتاه تر شده، بنابراين گاهي احساس مي‌شود نسل جديد با دو سه نسل پيش از خود زبان مشترك ندارد. اين تحولات فناوري كه امروز در زندگي ما وارد شده ارزش‌هاي همسو با خود را هم آورده؛ ارزش‌هايي كه عموماً در تعارض با ارزش‌هاي قديمي هستند. به نظر مي‌رسد اين سال‌ها روحيه خودمحوري و خودبيني در ميان ما تقويت شده است. شما اگر نگاه كنيد مي‌بينيد دو نسل پيش والدين ما شرايط نابسامان را به خاطر اعتقادات مذهبي و باورهايي كه داشتند تحمل مي‌كردند اما امروز شما اين صداي بلند را در دل روابط اجتماعي و بين فردي ما مي‌شنويد كه مگر آدم چند بار به دنيا مي‌آيد؟ يعني مثلاً من چند بار زندگي خواهم كرد كه صبح تا شب به فكر ديگران و غمخوار آنها باشم. اين جا در واقع اصل لذت بردن من در زندگي است و زندگي ديگري ربطي به ما ندارد. تصور من اين است كه سيطره تكنولوژي امروز آدم‌ها را در اين خلأ قرار داده است. حفره‌اي ايجاد شده است. مثل يك حباب كه آدم‌ها نمي‌دانند با اين حباب چه كار بايد بكنند، چون قبلاً يك بافت فرهنگي همگن داشتند اما الان در خانواده‌هاي ما اخلاق جديدي در حال شكل‌گيري است. فيلم‌هاي ماهواره فقط فيلم است در اين زمينه بيشترين تأثيرپذيري ما از محتوايي است كه در شبكه‌هاي مجازي و ماهواره‌اي عرضه مي‌شود. متأسفانه بخش قابل ملاحظه‌اي از مخاطبان اين منابع، آنچه در قالب فيلم يا ساير محصولات در اين شبكه‌ها ارائه مي‌شود را باور كرده‌اند و با آن همانندسازي مي‌كنند. يك عده‌اي واقعاً تصور مي‌كنند مردم فلان منطقه از جهان كه زندگي آنها در اين فيلم‌ها به نمايش گذاشته مي‌شود واقعاً اينگونه زندگي مي‌كنند. يعني آن منطق دروني فيلم و سريال را به عنوان يك واقعيت اجتماعي و خانوادگي قبول كرده‌اند در صورتي كه اگر روابط مثلثي و اين حجم از خيانت‌ها كه در اين فيلم و سريال‌ها صورت مي‌گيرد در خانواده‌هاي اين كشورها بود سنگ روي سنگ بند نمي‌شد. آسيبي كه تأثيرپذيري بالاي ما از اين محصولات به خانواده‌ها مي‌زند شكسته شدن يكسري خط قرمزهاي ذهني است كه پيشتر تابو بودند اما حالا دارند عادي مي‌شوند. در صورتي كه ما در دين اسلام داريم كه شما گناه را بر زبان نياوريد و افشا نكنيد، به خاطر اينكه آرام‌آرام عادي سازي مي‌شود. يعني همين كه بر زبان مي‌آوريد و به كرات از آن گناه ياد مي‌كنيد عادي مي‌شود. اين همان تكنيكي است كه به بهترين صورت در اين سريال‌ها از آن استفاده مي‌شود و مخاطب چندين بار كه اين برنامه را ديد اگر قدرت تمييز و تشخيص پاييني داشته باشد اين موضوعات براي او هم عادي جلوه خواهد كرد چون در منطق آن سريال عادي است. تأثير‌پذيري از اين موضوع را تقريباً در اكثر مواردي كه براي مشاوره مراجعه مي‌كنند مي‌بينم، هرچند مراجعين اشاره‌اي به آن نمي‌كنند. مراجعين براي مشاوره چه مي‌گويند؟ بين مراجعان ما بيشتر مسائل شخصيتي و البته اخلاقي مطرح است. بخشي هم مسائل روحي – رواني است. اينكه مردي يا زني بدبين است، اينكه يكي از طرفين زوج‌ها به اعتياد روي آورده است. افرادي كه شخصيت دوقطبي دارند - يعني نوسانات شديد شخصيتي را تجربه مي‌كنند؛ در دوره‌ها و ماه‌هايي بسيار فعال و پرتلاش و سرخوشند و در ماه‌هايي افسرده، منزوي و كم‌انرژي، يا افرادي كه پرخاشگر هستند و مديريتي بر هيجان‌هاي خود ندارند يا افراد تكانشي. حوزه مسائل نيازهاي مردانه و زنانه نيز بخشي از موضوعات مراجعين است. دسته‌اي ديگر از مراجعان ما از فقدان همدلي و خودشيفتگي طرف مقابل گلايه دارند. دسته ديگر از اصرار بر اينكه يكي از زوج‌ها ديگري را كنترل كند يا بخواهد او را تغيير دهد ناراضي هستند. عدم تعهد به رابطه زناشويي و پنهان‌كاري مورد بعدي است. ما متأسفانه به دفعات با دروغگويي و نداشتن صداقت در روابط زوج‌ها مواجه مي‌شويم. شكستن مرزها و سقوط ارزش‌هاي اخلاقي من تصور مي‌كنم بيشترين علت طلاق سقوط ارزش‌هاي اخلاقي و معنوي در جامعه است. اينكه حفظ حريم، وفاداري، پاكدامني و صداقت در لايه‌هايي از جامعه ما رنگ باخته است. امروز مفهوم محرم و نامحرم براي بخشي از آدم‌ها معنايي ندارد. شما امروز مي‌بينيد در برخي از خانواده‌ها آدم‌هايي كه به لحاظ شرعي با هم نامحرم هستند بسيار راحت و باز با هم برخورد مي‌كنند. خيلي راحت با هم دست مي‌دهند يا روي همديگر را مي‌بوسند. شما امروز مي‌بينيد پوشش آدم‌ها در مهماني‌ها حد و مرزي ندارد خب وقتي اين حد و مرزها به راحتي كنار گذاشته مي‌شود راه براي خيانت به طرف مقابل يا خيانت طرفين نسبت به همديگر هموارتر مي‌شود. شما نگاه كنيد. مرزها در جاهايي بسيار باريك و شكننده است. مثلاً شما به عنوان مشاور و روانشناس در برابر يك مُراجع قرار مي‌گيرید كه او از بحران زندگي‌اش به شما مي‌گويد. مُراجع مرد است و روان درمانگر، زن متأهل يا مُراجع زن است و روان درمانگر، مرد متأهل. آنها تا زماني كه اين رابطه را به عنوان يك رابطه كاري پيش مي‌برند رابطه‌شان يك رابطه حرفه‌اي است اما به محض اينكه اين رابطه از حصار رابطه حرفه‌اي و كاري بيرون بيايد و روان درمانگر اجازه نزديك شدن عاطفي به مُراجع بدهد در آن صورت روان درمانگر به آن رابطه و رابطه همسري‌اش خيانت كرده است. شما امروز در محيط‌هاي كاري ما اين بحران را مي‌بينيد. مرد متأهل با دختر مجرد يا زن متأهل، اول شماره‌هايشان را به عنوان همكار و رابطه كاري رد و بدل مي‌كنند. بعد رابطه با فرستادن پيام‌هاي اخلاقي و تصاوير زيبا به همديگر شروع مي‌شود. آرام آرام طرفين به همديگر جوك هم مي‌فرستند، بعد كه فضا بيشتر مساعد شد، پيام‌هاي احتياط‌آميز عاشقانه كه ابراز تمايل به طرف مقابل به صورت رقيق و محتاطانه مطرح مي‌شود بعد پيام‌ها صريح‌تر مي‌شود و افراد بعد از مدتي مي‌بينند كه در دام خيانت افتاده‌اند. من مُراجعاني دارم كه با احساس گناه مي‌آيند پيش من كه اصلاً من تصور نمي‌كردم يك روزي خيانت كنم. من كه به همه هشدار مي‌دادم اصلاً فكر نمي‌كردم در مسيري قرار بگيرم كه به اينجا كشيده شوم. اين خيلي مهم است كه آدم‌ها گاهي به تدريج به اين سمت كشيده مي‌شوند و آنقدر اين روابط خزنده پيش مي‌رود كه طرفين بعدها كه آن ضربه خيانت را حس مي‌كنند مي‌گويند من اصلاً تصور نمي‌كردم اين اتفاق بيفتد. عوارض ويرانگر خيانت هر رابطه اجتماعي كه حد و مرزي نداشته باشد، مي‌تواند نقطه آغاز يك خيانت باشد. ما امروز با يك نوع «رهاشدگي دروني آدم‌ها» روبه‌رو هستيم. آدم‌هايي كه مراقب ادبياتي كه در گفت‌وگو با يك نامحرم به كار مي‌برند نيستند. آدم‌هايي كه قرارهاي غيرضرور دارند. چت‌هاي غيرضرور دارند و اينكه وظيفه من است به عنوان يك مرد متأهل وقتي با يك دختر مجرد يا زن متأهل صحبت مي‌كنم نوع ادبيات و چينش كلمات من به گونه‌اي نباشد كه پيام ضمني عاطفي دونفره هم براي او باشد. اينكه من به عنوان دختر مجرد، لحن و شيوه حرف زدنم با يك مرد متأهل به گونه‌اي نباشد كه به او جرئت بدهد براي من پيام عاطفي بفرستد. ببينيد ما اصطلاحي داريم و مي‌گوييم: توپِ بازي، زمينِ بازي، يارِ بازي. اينها همه با هم مي‌آيند. پس شما بهتر است به مهماني‌اي كه در آن مشروب سرو مي‌شود نرويد چون نمي‌شود كه به يك زمين بازي برويد و پايتان به آن توپ نخورد. هر چقدر هم كه كنار بكشيد امكان اينكه آن توپ به شما بخورد وجود دارد. بعد هم يارِ بازي در زمينِ بازي است. مي‌آيند و به شما مي‌گويند اين قدر پاستوريزه نباش. نترس! با يك لب تر كردن چيزي نمي‌شود. نترس! بهشتت خراب نمي‌شود. يعني شما هر چقدر هم كه بگوييد من بيدي نيستم با اين بادها بلرزم، فشار جمع شما را با خودش مي‌برد. مثل اين مي‌ماند كه كسي مي‌پرد در يك رود، بالاخره جريان آب را حس خواهد كرد و ممكن است آن جريان او را با خودش ببرد. در خيانت هم همين طور است. شما وقتي با خانواده‌هايي نشست و برخاست كنيد كه حد و مرزي براي روابط خود قائل نيستند و ارزش‌هاي اخلاقي را به سادگي زير سؤال مي‌برند در واقع وارد يك زمين بازي شده‌ايد كه به سرعت، توپِ بازي و يارِ بازي هم خواهد آمد. من اين را هم بگويم كه عوارض ويرانگر خيانت صدها برابر بيشتر از طلاق است. زن و مردي كه ظاهراً زن و شوهر هستند اما در واقع به همديگر خيانت مي‌كنند و فرزندان شاهد خيانت‌هاي اينها به هم هستند بسيار آسيب‌زننده‌تر از همسراني هستند كه از همديگر طلاق گرفته‌اند. مخصوصاً خيانت زن به مرد از طرف فرزندان به هيچ عنوان قابل هضم نيست و آثار رواني خيانت زني كه براي فرزندش مادر است، بسيار بسيار بيشتر از خيانت مرد به زن است. من شخصاً در جريان اقدام به خودكشي نوجوان‌هايي بوده‌ام كه شاهد خيانت مادرشان به پدر بوده‌اند. طلاق نه، طلاق آري يك فرد ممكن است متوجه شود همسرش به او خيانت كرده است اما تصميم او اين باشد كه اين زندگي را حفظ كند، حتي نه به خاطر اينكه قدرت اقتصادي ندارد. نه! به خاطر علاقه‌اي كه به همسرش دارد، به خاطر ارزش‌هايي كه در همسرش سراغ دارد و نمي‌خواهد آن ارزش‌ها را ناديده بگيرد. به خاطر پشيماني و تلاشي كه از همسرش براي اصلاح رفتارش مي‌بيند. به خاطر وظيفه مادري‌اش در قبال فرزندان، به خاطر اينكه حتي ممكن است خودش را هم تقصيركار بداند اما يك مرد يا يك زني هم ممكن است متوجه شود به او خيانت شده اما هيچ اثر يا آثاري از پشيماني در صورت و كلمات و رفتارهاي طرف مقابل نيست. نه تنها طرف مقابل پشيمان نيست بلكه لحن طلبكارانه هم دارد، اين جا طلاق بهترين گزينه است چون اگر طرفين از هم طلاق نگيرند فرزندان در جريان خيانت والدين به هم يا يكي از والدين نسبت به ديگري بسيار بيشتر آسيب خواهند ديد و رابطه‌اي پيش خواهد رفت كه همراه با تحقير و توهين است. خب شما از يك مرداب چه انتظاري داريد؟ آيا مي‌شود از يك مرداب انتظار داشت ماهي سفيد پرورش دهد؟ از لجنزار جز پرورش زالو انتظار ديگري هم مي‌رود؟ ادامه اين زندگي چه تحفه‌هايي براي فرزندان خواهد داشت؟ اين جا طلاق بهترين گزينه است، گرچه با طلاق مشكل اين افراد و فرزندانشان حل نخواهد شد اما دست كم بحران بزرگ‌تر از آن هم نخواهد شد. اما يك وقت‌هايي هم به طلاق نبايد به عنوان اولين گزينه فكر كرد. فرض كنيد مرد كار خودش را از دست داده است، مشكلات مالي باعث درگيري‌هايي بين زن و مرد شده است يا مثلاً اختلالاتي وجود دارد كه مي‌شود با مداخله‌هاي دارويي يا مشاوره‌هاي روانشناختي و آموزشي حل و فصلشان كرد، اين جا وظيفه ماست كه مداخله كنيم و اجازه ندهيم اين زندگي از هم بپاشد.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن