تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833812270




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات آیت‌الله طباطبایی از مبارزات انقلابی امام، همراهی رهبری و هاشمی و تندروی‌های خلخالی و ....


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: خاطرات آیت‌الله طباطبایی از مبارزات انقلابی امام، همراهی رهبری و هاشمی و تندروی‌های خلخالی و ....
حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی برای اهالی جنوب تهران و مردمی که او را بارها و بارها از قاب تلویزیون دیده‌اند، بیش از آنکه یک سیاستمدار باشد، یک «معلم اخلاق» است.
به گزارش نامه نیوز، در عالم سیاست اما او را با پیشینه‌ای چون همراهی با نواب صفوی، آیت الله کاشانی و حضور در نهضت امام می‌شناسند؛ روحانی‌ای که با ورود به عرصه سیاست پارلمانی از همان ابتدا با بیانی صریح و بی پروا به نقد تندروی و افراط در سیاست پرداخت. با سیدمهدی طباطبایی در همان دفتر معروف خیابان محلاتی به گفتگو نشستیم، او برایمان از آشنایی‌اش با امام خمینی و ورودش به مبارزات انقلابی تحت رهبری ایشان گفت، از مبارزات علیه شاه در اوج خفقان، ترس و دلهره مردم در دهه 40 و بارها و بارها به زندان افتادن، از دلایل همراه شدن نهضت آزادی‌ها، مجاهدین و... با نهضت امام، «نهضت آزادی»‌هایی که به عقیده او افرادی «متدین» بودند اما روحیه «سهم خواهی» داشتند. از این عضو شاخص جامعه روحانیت مبارز درباره اعدام‌های اوایل انقلاب که می‌پرسیم، ماجرای خواب خلخالی و پشیمان شدنش از احکامی که داده بود را روایت کرد و با تاکید گفت که« امام خودشان خیلی موافق این اعدام‌ها نبودند». این استاد اخلاق در بخش دیگری از مصاحبه از تندروهایی که سن شان به انقلاب نمی رسد ولی مدعی هستند بیشتر از انقلابیون می دانند هم گفت، تندروهایی که بنا به گفته سیدمهدی طباطبایی به دنبال انقلاب جدید هستند، به دنبال منافعی سهل و آسان، به دنبال کنار زدن بزرگانی که برای انقلاب جان کنده اند و ... این نماینده سابق مجلس گرچه فضای فعلی را برای ورود به بحث روند حرکتی اصولگرایان در انتخابات پیش رو مناسب ندانست ولی این را هم گفت که «تندروها راه به کرسی نشاندن حرف شان در جریان اصولگرایی را پیدا کرده اند» و البته به آنها توصیه کرد که آنقدر دنبال پست و سهم خواهی نباشند. عملکرد شورای نگهبان، عدم احراز صلاحیت سیدحسن خمینی، حضور هاشمی در لیست جامعه روحانیت و...بخش هایی دیگری از گفتگوی حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی با خبرآنلاین است که مشروح آن در ادامه آمده است؛ حاج آقا! از چه زمانی با امام (ره) آشنا شدید و وارد مبارزت انقلابی تحت رهبری ایشان شدید؟ آشنایی من با آیت‌الله سیدروح‌الله خمینی به سالهای خیلی دور برمی‌گردد، عمه‌ای در قم داشتم که دو پسر عالم و روحانی به نام سیدکاظم مرعشی و سیدمهدی مرعشی داشت. آقای خمینی سال 34، 35 که به قم آمدند همین خانه‌ای که الان در قم هست را خریدند، این خانه در همان کوچه‌ای بود که منزل عمه من هم قرار داشت. خاطرم هست روزی که آقای خمینی درحال آوردن اسباب و وسیله بود من و آشیخ اکبر هاشمی در منزل عمه‌ام نشسته بودیم، عمه من جارو به دست آمد و  با ما دعوا کرد که سید منزل روبرو در حال اسباب کشی است و تنهاست شما بروید و کمکش کنید. آن روز ما به ایشان کمک کردیم که وسایلش را جابجا کند. بعد از آن من به مشهد برگشتم چون ساکن قم نبودم. اما آقای هاشمی از همان تاریخ ورود آقای خمینی به آن منزل با ایشان آشنا شد و رفاقتش شروع شد. اخوان مرعشی، از عالمان آن دوره که آشیخ اکبر هاشمی در منزلش بود هم کم کم رفت و آمدشان با آقای خمینی شروع می‌شود. بنابراین آشنایی من با آقای خمینی از سال 34 است. اما آشنایی سیاسی من با ایشان به سالها بعد باز می‌گردد. سال 34 من در زندان قزل قلعه بودم. علتش هم این بود که از سال 30  که نواب صفوی به مشهد آمد مورد توجه ما بود و با ایشان به عنوان مرد مبارز و متدین ضدشاه همراهی داشتیم. وقتی نواب را سال 34 اعدام کردند ما را هم در مشهد دستگیر کردند و به زندان قزل قلعه تهران آوردند. در زندان با برخی سیاسیون آن زمان که اکثرا هم کمونیست و مارکسیست بودند آشنا شدیم. این گذشت تا سال 41 که آقای خمینی نهضتی را شروع کردند ما کم کم به ایشان علاقمند شدیم و از سال 42 که مبارزات ایشان اوج گرفت من سخنور و سخنگوی مشهد در قامت حمایت از آقای خمینی بودم.  سال 42 که ایشان را دستگیر کردند ما را هم در مشهد زندانی کردند. وقتی آقای خمینی از زندان آزاد شدند ساواک ایشان را به همراه آیت الله شیخ حسن قمی در منزل آقای نجاتی در ایستگاه قنات ساکن کرده بود، من با دو آخوند دیگر به نام آقای سلطانی و آقای تاجگردون از مشهد به تهران آمدیم و به دیدن آقای خمینی و شیخ حسن قمی رفتیم. دو سه روز آنجا بودیم، تا اینکه آقای خمینی را به منزل آقای روغنی در قیطریه منتقل کردند. آقای قمی را هم به کرج منتقل کردند. بعد از آن من دائما بین مشهد و تهران در رفت و آمد بودم.  خاطرم هست در یکی از این سفرها از مشهد به قم رفتم و همراه با آیت الله منتظری، آیت الله ربانی شیرازی، آیت الله خزعلی، آیت الله جنتی و آیت الله سعیدی به منزل اقای خمینی در قیطریه رفتیم ولی راهمان ندادند. به همین خاطر به منزل آقا مصطفی که چند کوچه پایین تر بود رفتیم. اقایان از آنجا پیام‌ها را به اقای خمینی می رساندند.  بعد از اینکه آقای خمینی دوباره به قم منتقل شد و درس هایشان شروع شد من هم از مشهد گاهی به قم می آمدم و در کلاس‌های ایشان شرکت می کردم. در مشهد هم که بودم در منبرهایم از نهضت ایشان حمایت می‌کردم. تا اینکه اقای خمینی مخالفت شدیدی با شاه کردن و به ترکیه تبعید شدند ما هم در مشهد با تعطیل کردن درس‌ها از ایشان حمایت کردیم. بعد از آن هم پیام‌هایی که از ایشان از ترکیه و نجف می آمد را دنبال می کردیم. به نظر می‌رسد بین روند مبارزات تحت رهبری امام در دهه 40 با مبارزات دهه 50 تفاوت‌هایی وجود دارد. دهه 40 اوج خفقان و ترس مردم از حاکمیت پهلوی بود ولی در دهه 50 حکومت از این مبارزات دچار ترس و نگرانی شده بود. روایت شما از مبارزات در هر یک از این دو دهه چیست؟ ببینید نهضت آقای خمینی در سال 41، 42، 43 تا 49 زیر کتک، شکنجه، اعدام و توهین دنبال می‌شد، ولی از 50 تا 53 فضا متفاوت شد. سال 49 مجاهدین لو رفتند، سیاهکلی‌ها که مبارزانی مارکسیست بودند لو رفتند ولی از سال 53 عده بیشتری به این انقلاب و نهضت ملحق شدند ولی آن فشارهای سخت و زندان و اعدام نبود.  در همراهی مردم با نهضت امام هم این تفاوت را می‌شد، حس کرد؟ مردم در دهه 40 خیلی درگیر نهضت امام نبودند، نه علاقمند بودند نه مخالف. در واقع یک ترس شدید بر مردم حاکم بودند، کسانی که از دستگاه شاه دلگیر بودند مخفیانه مقلد آقای خمینی بودند. جالب است بدانید وقتی رساله امام خمینی برای اولین بار در سال 45 چاپ شد، برای اینکه توقیف نشود و آن را جمع نکنند در اول کتاب برگه ای به اسم مرحوم بهبهانی چاپ کردند که رساله را منتسب به ایشان کنند، بعد از آن اسم آقای خمینی آمده بود. اگر بخواهم براساس فروش رساله اقای خمینی که مقداری از فروش آن برعهده من بود یک ارزیابی از میزان همراهی مردم با ایشان بدهم، باید بگویم از سال 48 و 47 که تیراژ و فروش ما خیلی بالا رفت همراهی مردم با آقای خمینی بیشتر شد. مرحوم آیت‌الله سعیدی که شوهر خواهر من و از همراهان پروپاقرص آقای خمینی بود را به واسطه حمایت از نهضت آقای خمینی و خود ایشان در اول خرداد 49 دستگیر کردند و 21 خرداد همان سال جنازه اش را تحویل خانواده اش دادند. بعد از شهادت ایشان من چندماهی از مشهد به تهران می آمدم تا به زندگی خواهرم و فرزندانش سروسامان بدهم، در این بین آقای فلسفی، آشیخ اکبر هاشمی، آیت الله منتظری و آیت الله ربانی شیرازی اصرار کردند که در تهران بمانم. اصرار خود من این بود که آشیخ محمد غروی که داماد آیت الله سعیدی بود جایگزین ایشان شود، ولی علما موافقت نکردند. در نهایت با دعوت این علما و نامه خود آقای خمینی به من، از مشهد به تهران آمدم و در این خانه ساکن شدم. روی آوری مردم مشهد به نهضت ضعیف بود ولی در تهران مردم علاقه بیشتری به نهضت آقای خمینی نشان می‌دادند. علتش هم این بود که شبهای جمعه در شبستان مسجد شاه تهران یا همان مسجد امام امروز آقایانی چون شیخ حسن طاهری اصفهانی، اقای حجازی و آشیخ علی اصغر مروارید منبر می رفتند و افکار آقای خمینی را تشریح می‌کردند. آشیخ اکبر هاشمی هم جلساتی به نام انصارالحسین داشت که سیار بود و خودش در آن جلسات تفسیر می‌کرد، گاهی هم آقای خامنه ای از مشهد می‌آمدند و در این جلسات منبر می‌رفتند. شهید محمدجواد باهنر هم در جلسات انصارالحسین حضور داشت. آقای دکتر شریعتی هم از سال 49 در حسینیه ارشاد تا سال 52 جلساتی داشت. این جلسات در آشنایی مردم با نهضت امام تاثیر زیادی داشت. در نتیجه همین روشنگری ها نهضت آقای خمینی از سال 53 اوج گرفت. جدا از نهضت امام خمینی گروه‌های دیگری هم بودند که علیه شاه فعالیت می‌کردند، فعالیت‌ آنها را چطور می دیدید؟  بله تنها مبارزان آن سالها گروه آقای خمینی نبود. نهضت آزادی جداگانه جلساتی برگزار می کرد، احزاب مارکیست و کمونیست هم جدا فعالیت می‌کردند، مجاهدین و سیاهکلی ها هرکدام مسیری متفاوت را دنبال می‌کردند. آقای فروهر هم دارودسته‌ خودش را داشت. این گروه ها جدا از روحانیت هرکدام علیه شاه فعالیت می‌کردند. از سال 54 و 55 غلبه با روحانیت و دینداران بیشتر شد به طوری که همین گروه‌ها کم کم متوجه شدند که چاره ای ندارند جز اینکه با آقای خمینی همراه شوند. چون ایشان روحانی و مرجع تقلید بود و طرفداران زیادی داشت، بازار و کسبه هم با ایشان بودند. در نتیجه آنها هم کم کم به نهضت امام گرویدند. البته چپ گراها با سرمایه داری، بورژوازی و بازار و ....به شدت مخالف بودند ولی چاره ای نداشتند که با آقای خمینی همراه شوند. مشکل آنجا بود که همه این گروه ها دنبال سهم خواهی بودند. حاج آقا! همانطور که اشاره کردید در سالهای منتهی به انقلاب و بعد از آن شاهد حضور طیفی از افراد و گروه‌های سیاسی در اطراف امام بودیم که گاهی افکار و مشی سیاسی متناقضی با هم داشتند. از موتلفه تا نهضت آزادی و مجاهدین و ...این گروه‌ها بعد از انقلاب در شورای انقلاب، مجلس خبرگان قانون اساسی یا مجلس اول باز هم هم نشینی داشتند؛ ولی کم کم شاهد کنار رفتن برخی از آنها از حاکمیت بودیم. به عنوان یک شاهد عینی از این هم‌نشینی‌ها و همراهی ها در عین اختلاف روایتی به ما می دهید؟
سید مهدی طباطبایی
آقای خمینی از سال 42 که نهضت را شروع کردند و حمایت از مستضعفین را شعار خود قرار دادند. این شعاری بود که همه گروه ها دنبال آن بودند منتهی عقاید مارکسیتی این شعار را طوری دیگر تفسیر می‌کرد اما آقای خمینی عقاید دیگری داشتند. از سوی دیگر این گروه‌ها اکثرا پول و منبع مالی نداشتند ولی طرفداران اقای خمینی هم پولدار بودند هم برای نهضت پول خرج می‌کردند. براساس دیانت هم پول خرج می کردند. خاطرم هست سال 52 عده ای از مجاهدین بی پول بودند، آیت الله منتظری مقداری پول از بازاری ها گرفت و بین آنها پخش کرد. وقتی نیروهای شاه متوجه شدند آیت الله منتظری را دستگیر کردند. می خواهم بگویم این گروه ها نیاز مالی شدیدی داشتند. یا مثلا در عید نوروز که بحث خیرات و مبرات مطرح بود، بازاری‌ها بین فقرا و مستضعفین خیرات می کردند و این باعث محبوبیت نهضت امام بین مردم شده بود. سال 55 که در زندان قزل قلعه زندانی بودم روزه خورها کمتر از روزه گیرها بودند. با اینکه سحری و افطار به ما نمی دادند. همان سال آشیخ اکبر هاشمی و آیت الله منتظری، کریمی و غرضی و ...هم در همین زندان بودند و همه با هم روزه می گرفتیم. این دسته از سیاسیون کم کم به این نتیجه رسیده بودند که به تنهایی قادر نیستند ریشه شاه را بزنند و باید با نهضت امام قاطی شوند ولی همانطور که اشاره کردم همه سهم خواه بودند. نهضت آزادی هم قبل و بعد از انقلاب هم این روحیه سهم‌خواهی را داشت؟  از دیدگاه من نهضت آزادی‌ها افرادی متدینی بودند مثل ما اهل نماز و روزه بودند، منتهی آنها کمی تمدن گرا بودند. به این معنا که برای آنها فرقی نمی‌کرد که مثلا خانم‌ها چه پوششی داشته باشند، ولی برای ما مهم بود. البته روحیه سهم‌خواهی در بین آنها هم بود. حاج آقا! از روز بعد از 22 بهمن تقریبا دستگیری سران و مسئولان نظام پهلوی شروع می شود، حکم‌های انقلابی و دستور اعدام‌هایی که آن زمان صادر شدند؛ این روزها بعضا مورد انتقاد قرار می گیرند. آن رفتارها را چقدر ضروری یا انقلابی می دانید؟ امام خمینی خودشان خیلی موافق این حکم‌ها و اعدام‌ها نبودند. از طرف دیگر منتظر بودند که کارها هم پیش بروند که انقلاب شکست نخورد. در واقع گاهی اوقات ناچار بودند که برخی افراد را اعدام کنند که انقلاب به بن بست نرسد. اما این حدی که انجام شد تندروی بود و امام هم راضی نبودند. آقای خلخالی و محمدی گیلانی و..... گاها حکم های سختی دادند. شايد اگر تجربه بر رفتارها حاكم بود خيلي از اعدامها ضروري نبود. شما از افرادی بودید که آن روزها به مدرسه رفاه رفت و آمد داشتید و از نزدیک شاهد این اتفاقات و اجرای احکام اعدام در پشت‌بام این مدرسه بودید. واکنش خود شما به این اتفاقات چه بود؟  من بحث هايي داشتم كه نمي خواهم نقل كنم. اما آنجا حرف هايم را زدم .تفاوت ديدگاه خيلي بود من همان شب اول با این گروه دعوایم شد و با ناراحتی و قهر از خانه حضرت امام بیرون آمدم. اعتراض کردم که اين چنين اقدامات و اعدامها مناسب نيست.   گفتگویی هم در این باره با امام داشتید؟ به هرحال آن زمان ما مخالف این رویه‌ها بودیم، حتی آقای خلخالی بعدها دنبال من فرستاد که به دیدنش بروم. خوابي ديده بود و نتيجه اي از خواب گرفته بود خيلي منقلب بود از حکم‌های اعدامی که داده بود پشیمان بود. اکثر تندروهایی که آن زمان حکم‌های تندی دادند پشیمان شدند. الان هم افرادی از جنس همان تندروها وجود دارند. موضع آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری و آیت الله هاشمی نسبت به این اتفاقات چه بود؟ آنها هم تقریبا مخالف بودند. شما بعد از انقلاب با بازجوها و ساواکی‌هایی که در دوران زندان شما را شکنجه کرده بودند، برخوردی داشتید؟ بله من اولین فردی بودم که نامه‌ای نوشتم و اعلام کردم که کلیه شکنجه‌گران خود را به شکرانه انقلاب عفو می کنم. حتی خاطرم هست کمانگر، شب 19 ماه رمضان در کمیته ضدخرابکاری من را کتک می‌زد، گفتم بگذار اول افطار کنم بعد کتک زدن را ادامه بده، روی صورت من ادرار کرد و گفت افطار کن! روزهای بسیار سختی بود. آقای محمدی گیلانی بعد از انقلاب به همین کمانگر گفت نظرت درباره طباطبایی چیست؟ گفت او بدتر از من را عفو کرده، یقینا من را هم عفو کرده است. آقای گیلانی گفت بله طباطبایی تو را عفو کرده ولی نظام تو را عفو نمی کند. اشاره کردید که این تندروها هنوز هم هستند، فکر می کنید کدام جریانات فکری و سیاسی امروز را می توان مصداق تندروی نامید؟ چه تفاوتی با تندروهای دهه 60 دارند؟ ببیند تندروهای امروز هیچکدام در اوایل انقلاب حضوری نداشتند، اصلا سن شان اقتضای آن دوران را نمی‌کند. نیروهایی درجامعه هستند كه نمي توان گفت نظامي يا شبه نظامي اما تشابهاتي دارند و آن مشی تندروی را دارند. اصولا جامعه انسانی هم اینگونه است، آنهایی که توان تشخيص راه مستدل و منطقي را ندارند، و توان تمییز منافع و مضار را ندارند، تندرو می‌شوند. در طول تاریخ هم اینگونه بوده است.  افکار تند متعلق به افرادی است که اشتغالی ندارند، دسته‌ای از این افراد پول می‌گیرند و برای شعار دادن و ایجاد هرج و مرج به خیابان‌ها می ریزند. البته گاهی پیش می آید که هر نظام و حکومتی به همین تندروها احتیاج داشته باشد اما این یک قاعده کلی نیست. تندروی چه آن روز چه امروز امری مورد قبول نبوده است. در اوایل انقلاب کسانی بودند که دنبال این بودند که سریعا به منافعی برسند ولی نرسیدند، چون نرسیدند با تندروی به مقابله با نظام برخواستند. الان هم کسانی هستند که همان روحیه سهم‌خواهی را دارند و دنبال منافع سهل و آسان هستند. در سالهای اخیر روایت‌های مختلفی از انقلاب و سالهای اول انقلاب شده است، افرادی مثل آقای هاشمی خاطراتی را بیان می‌کنند، ولی با هر خاطره هجمه علیه ایشان شروع می شود. منتقدان ایشان هم بعضا روایت‌های دست دوم و سومی از روزهای پس از انقلاب و امام (ره) نقل می کنند. نظرتان درباره این جدال نقلی که منبعی برای نسل جدید خواهد بود، چیست؟ ببينيد من معتقدم تاريخ بايد اول نقل شود، بعد تحليل شود. اگر تاريخي كه گفته مي شود تحليل مستقيم باشد نگران كننده است. نقل تاريخ و تحليل ماوقع  اگر توام با هم باشد امر مناسبي است. متاسفانه بعضي از اقايان دچار اشتباه شده اند. اقاي هاشمي تاريخ شفاهي انقلاب است و البته خيلي‌هاي ديگر. ما اگر بخواهيم مطالب نقل شده اين اقايان را با تحليل ذهن خود بسنجيم كار به انحراف كشيده مي‌شود. بايد به اين تاريخ كه افرادي مثل اقاي هاشمي و يا ديگران كه امام به ايشان اعتماد داشت نقل می‌کنند باور پيدا كنيم. جالب است كساني كه به نقل تاريخ‌هاي آقاي هاشمي اعتراض مي كنند، نمي دانند در حال لطمه زدن به منابع تاريخ انقلاب هستند. اميدوا م هرچه زودتر به خود بيايند. اخیرا آقای هاشمی یکسری خاطرات از امام روایت کردند که هیچ شاهدی جز خودشان ندارد، برخی این خاطرات را مورد هجمه قرار می دهند، برخی هم معتقدند باید به آن به عنوان روایتی از سوی فردی نزدیک به امام اعتماد کرد. شما چه نظری دارید؟
سید مهدی طباطبایی
ببینید این خاطرات معما نیستند. برخی با هاشمی مشکل دارند به همین خاطر این خاطرات را تخریب می‌کنند. بحث بر سر این است که تندروها مدعی هستند که فقط ما می دانیم، در حالیکه اینها اصلا در انقلاب نبودند که بخواهند چنین ادعایی را درباره امام و انقلاب داشته باشند. متاسفانه حتی مطالعه ندارند که لااقل براساس حرف های افرادی که در انقلاب بودند، نسبت به موضوعی موضع گیری کنند. متاسفانه برخی دچار تفسير شده‌اند نه نقل تاريخ. حق هم مي دهم خيلي از این آقايان اصلا آن دوران انقلاب را درك نكرده اند.  متاسفانه عده‌ای پیدا شدند و تلاش دارند افرادی که برای انقلاب جان کندن را کنار بزنند. اين را من يك هشدار مي دانم. اگر نقش هاي موثر انقلاب را حذف كنيم و حلقه هاي مفقودی ايجاد كنيم اثرگذاري تاريخ انقلاب از بين خواهد  رفت و فضا براي تهمت به اصل انقلاب باز مي‌شود. این موضوع را نمي‌خواهم فقط به آقاي هاشمي محدود کنم، خيلي‌هاي ديگر هم هستند اما مشهور ترين و اثر گذارترين آنها ايشان است. آقای هاشمی تلاش دارد که انقلاب را نگهداری و حفظ کند، تندروها می‌گویند هرچه در انقلاب بوده به درد امروز نمی‌خورد و هر آنچه امروز آنها می گویند درست است. دنبال یک انقلاب جدید و حركت جديد  هستند. آقای هاشمی از همین ناحیه احساس خطر و وظیفه می کند که هشدار می‌دهد. دلسوزان انقلاب می خواهند بگوید آنچه امروز تندروها بیان می‌کنند و رفتاری که می کنند آنی نیست که انقلاب گفته و می خواهد. تندروها طوري كار مي‌كنند كه بايد درهای ایران را ببیندیم و با دنیا رابطه نداشته باشیم. کجا انقلاب چنین چیزی را بیان کرده است؟ مگر می‌شود درهای کشور را به روی دیگر کشورها بست. ابتدای انقلاب امام برخی محدودیت ها را اعلام کردند ولی هیچگاه نگفتند که درهای کشور را بسته نگه داريد. هیچگاه حرف قطع رابطه برای همیشه نزدند. امام موافق پیشرفت و توسعه اقتصادی کشور بود، انقلابيون دلسوز  تلاش دارند این تفکرات درست امام را به مردم نشان دهند اما تندروها طوري برنامه ريزي مي‌كنند و هدف گذاري مي‌كنند كه راه برای باز شدن درهای تخريب فراهم شود. ارزیابی شما از سخنان بحث برانگیز اخیر آقای هاشمی درباره اینکه همه ما به امام بدهکار هستیم، چيست؟ سخنان آیت ‌الله هاشمی سخنانی درست، پخته و سنجیده‌ بود. در واقع نوعی یادآوری به مسئولان بود که بدانند چه کسی آنها را با این نقطه رسانده است.  نمی‌خواهم کسی را رنجیده خاطر کنم ولی افراد زیادی را می‌شناسم که اگر انقلاب نشده بود، امروز هیچ اعتباري نداشتند، اینها مرد کار نبودند، برخی از روحانيون  هم بودند که مرد منبر و سخنرانی نبودند، ولی چون  انقلاب برپاشد بود داراي اعتبار و منافعي شدند. این افراد قطعا باید از این سخنان آیت الله هاشمی ناراحت شوند.  انتخابات مجلس و خبرگان این دوره با عدم احراز صلاحیت یا ردصلاحیت افراد زیادی همراه بود. عدم احراز صلاحیت سیدحسن آقا از جمله این موضوعات بود که خیلی بحث برانگیز شده است، رفتار شورای نگهبان درباره شخص ایشان و عدم احراز صلاحیت بخاطر عدم حضور در آزمون خبرگان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ این موضوع بسیار مهمی است  شورای نگهبان می گوید فقیه بودن را ما باید تشخیص دهیم.  عيبي ندارد شما هم تشخيص دهيد ولي در انجايي كه نظر مراجع مسلم پيش مي ايد، نظر خود را مقدم نپنداريد. این کار لطمه زدن به اعتبار حوزه و روش اصيل دروس و بحث حوزوي است، ايا قبول نداريد كه تشخیص فقیه بودن با علما و مراجع هم  است؟ امتحان و آزمون خبرگان ملاک اصلی انتخاب فقیه نیست، اینها قوانینی است که شورای نگهبان جدیدا ایجاد کرده است، البته به شکل قانونی هم درآمده و اشکالی هم ندارد. ولی مراجع تقلید باید تایید کنند که فردی مجتهد و فقیه هست یا نه. در قانون  اولیه هم این بود که از سه نفر می‌توان احراز اجتهاد کرد، اول کسی که شهرت علمی دارد، دوم کسی که درسش مشهور است، سوم هم کسی که در بین فقها به عالم بودن مشهور باشد. بحث بر سر این است که اعضای شورای نگهبان می گویند ما باید مجتهد بودن را تشخیص دهیم ولی این درست نیست، اصلا چه کسی اجتهاد خود شما را تایید کرده است؟ مگر اجتهاد شما را علمای دیگر تایید نکردند پس برای کاندیداهای خبرگان هم می توان اجتهاد را از طریق علما اثبات کرد.  اجتهاد نوه امام خميني را براساس آنچه كه گفته مي شد بسياري از حضرات و علماي اعلام تاييد كرده اند و خود اعضاي محترم شورا نيز مي توانند با بررسي دروس با اين نتيجه برسند اما به نظرم دلايلي منجر به اين شده كه اقايان بر عملكرد خود مصر باشند. علاوه بر يادگار امام هم من افرادي را مي شناسم كه مشهور به اعلم بودن هستند. سالهاست دروس دارند اما رد شده اند و اين براي اينده خطرناك و نسبت به گذشته شبهه ناك خواهد بود. برخی خبرها هم حکایت از تایید صلاحیت برخی کاندیداها بدون امتحان دارد؟ چرا آن افراد تایید صلاحیت شدند؟ مطمئنا براساس همین ادله ای بود که عنوان کردم، حتي معتقدم روش اصلي و درست همين است و ديگران هم (كسانيكه شهرت علمي دارند يا در حوزه مشهور به اجتهاد هستند) بايد اينگونه تاييد صلاحيت مي‌شدند. فکر می کنید اعتراض سیدحسن آقا تصمیم درستی بود؟ برخی معتقدند تایید صلاحیت ایشان ممکن است این شبهه را ایجاد کند که خانواده و بیت امام از امتیاز خاصی برخوردارند. برخی هم معتقدند باید بخاطر مردم این اعتراض صورت می گرفت؟ من اعتراض سیدحسن خمینی به عدم احراز صلاحیت شان را اقدامی درست می دانم. مراجع و علما وي را تایید کردند پس چرا باید  عدم احراز صلاحیت شود. ايام دهه مبارك فجر است بسياري از دوست داران انقلاب و مبارزين اصيل ياران امام اگر حرفي مي زنند در صدد حفظ نظام و دستاوردهاي امام است و ما نبايد به چشم مخالف به انان نگاه كنيم البته من هم معتقدم حفظ حرمت بيت امام و در صدر آن حرمت سيد حسن به معني كسي كه بسيار به امام شباهت دارد از مسلمات است و اگر كسي براي امام احترام قايل است بهتر است اين حرمت را براي يادگار ايشان هم قايل باشد.  آقای طباطبایی! روند حرکت اصولگرایان در این دوره از انتخابات را چطور تحلیل می‌کنید؟ فکر می‌کنید در نهایت وحدت حداکثری حادث شود؟ به نظر می‌رسد برخی تشکل‌های تندرو و نواصولگرا که زمینه را برای اعلام استقلال اقای لاریجانی و عدم حمایت ناطق در انتخابات فراهم کردند، باز هم تصمیمات شورای ائتلاف را به نفع خود پیش برده‌اند. در باب تندروها در اصولگرايي نمي‌خواهم الان وارد بحث شوم اما مختصر بايد بگويم تندروها راه خود را براي نشاندن حرف خود به كرسي در اصولگرايي پيدا كرده‌اند ولي فعلا بگذاريد من وارد اين بحث نشوم. فکرمی کنید چرا پایداری ها و طیف نواصولگرایان امروز به جایی رسیدند که راحت بازی وحدت را بهم می‌زنند، سهم خواهی می‌کنند، برای بزرگانی مثل لاریجانی، ناطق نوری و ولایتی خط قرمز تعیین می‌کنند، حتی براساس لیست‌های منتشر شده حضور پررنگی هم در لیست در مقایسه با اصولگرایان سنتی دارند؟ ببینید این حرکات به زیان اصولگرایی و کلیت نظام است. باید بنشیند و راضی شوند که انقدر دنبال پست و سهم خواهی نباشند. بحث‌هایی بر سر حضور یا عدم حضور آقای هاشمی در لیست جامعتین در انتخابات خبرگان وجود دارد. به نظر شما آقای هاشمی به قرار گرفتن در این لیست احتیاج دارد یا حضور هاشمی به این لیست اعتبار خواهد داد؟ فکر می کنید سخنرانی اخیرشان در این موضوع تاثیرگذار باشد؟ آقاي هاشمي شخصيت خاصي دارد و فكر نمي كنم بحث ليست‌ها روي راي‌شان تاثير مستقيم داشته باشد. البته بيشتر جنبه تبليغاتي آن براي جامعتين مهم است. ترکیب مجلس آینده را چطور می‌بینید؟ تندروها چقدر شانس ماندگاری در مجلس را دارند؟  فعلا شوراي نگهبان جايي براي تحليل تركيب باقي نگذاشته است. (خنده) در پايان عرض مي كنم اين انقلاب از مردم بر خواسته و مردم رهبري امام خميني را پذيرفتند و به امام اعتماد كردند و انقلاب به وجود اوردند. اين اعتماد مردم به امام بر خواسته از حرفها و گفته هاي امام و البته تبليغ افكار امام به وسيله شاگردان ايشان بوده است. اميدوارم اين اعتماد در مردم باقي بماند و خواهد ماند تا با حضور خود اي صندق هاي راي سرنوشت خود را رقم بزنند و نظام و حكومت هم اعتماد مردم را تقويت خواهد كرد.

منبع: خبرآنلاین


۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن