واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
حاشیه ای بر شوخی اخیر احمدی نژاد
شهرام شکیبا با این مقدمه در «وقایع اتفاقیه» نوشت: مملکت شیرینی داریم. از قدیم هم همینطور بوده است. از همان روزگاری که ندیم سلطانمحمود به او گفت: «من ندیم سلطانمحمودم، نه ندیم بادمجان.»
خبرگزاری ایسنا: مملکت شیرینی داریم. از قدیم هم همینطور بوده است. از همان روزگاری که ندیم سلطانمحمود به او گفت: «من ندیم سلطانمحمودم، نه ندیم بادمجان.»
شهرام شکیبا با این مقدمه در «وقایع اتفاقیه» نوشت: راستی گفتم «سلطانمحمود» و «ندیم» و «بادمجان» یاد «محمود احمدینژاد» و «علیاکبر جوانفکر» و «طنز و طنزپردازی» افتادم. دولت محمود احمدینژاد هیچچیز کم نداشت. از جمله مدیر کل بهبه و چهچه! «علیاکبر جوانفکر» هنوز هم سمت سابقش را به عنوان «مدیرکل بهبه و چهچه» در دولت احمدینژاد حفظ کرده است.
چند روز پیش احمدینژاد در گفتوگو با خبرنگاری دوباره یاد روزگاری افتاده بود که نمکپراکنی میکرد. قدیمترها یک نمکدانهای کوچکی توی جهیزیهها میگذاشتند که یک بند انگشت بیشتر نمک نمیگرفت و یک خیار نمک میزدی باید دوباره نمکدان را پر میکردی. در روزهای دولت نهم و دهم، اگر احمدینژاد به قاعده همان نمکدانهای بندانگشتی نمک میریخت، جوانفکر مسئولیت داشت تا رئیسجمهوری وقت را به همه، «سلسلهجبال نمک» معرفی کند. یک عده هم باور میکردند. در رأس این جماعت هم خود مستر پرزیدنت بود که باور کرده بود نمکریزیها و جوکهایش باعث رشک «سیدکریم» و «برادران طلایی» و «ماهیصفت» و «ریوندی» و «علیبابا» و ... است. خودشان میگفتند و خودشان میخندیدند و گمان میکردند که به استناد همین بگو و بخندها، مردانی بس هنرمند هستند!!
چند روز پیش احمدینژاد دوباره نمک ریخت و گذشت و رفت. هم خودش ول کرد و هم خبرنگاری که سؤال پرسیده بود اما ندیم ارجمند، جناب علیاکبرخان جوانفکر، علیالظاهر ولکن ماجرا نیست و تا احمدینژاد را عبید زاکانی ثانی معرفی نکند، خیالش راحت نمیشود. فلذا در «دولت بهار» فصل مشبعی در ستایش ایشان پرداخته کرده است.
حالا ماجرا چیست؟ اول مواظب باشید که از شدت خنده رودههایتان ناغافل گره نخورد تا عرض کنم. ماجرا از این قرار است که خبرنگار بنده خدایی، آقای احمدینژاد را در حرم امامخمینی (ره) میبیند و میپرسد: برنامهتان برای آینده چیست؟ و آقای رئیسجمهوری سابق جواب میدهد: «بله، قرار است بعد از تجدید بیعت با آرمانهای امام (ره)، با حضور در مزار شهدای هفتتیر و شهیدان رجایی و باهنر به آنها ادای احترام کنم و سپس به دفتر کارم بازگردم.» بعد خبرنگار میپرسد چه توصیهای برای نامزدها دارید؟ و ایشان در ادامه نمکپراکنیشان میگویند: «نامزدی خوب است. نامزدها هم در دوره نامزدی همدیگر را دوست داشته باشند و هم پس از ازدواج همدیگر را دوست داشته باشند.» و خبرنگار ساده نمیفهمد سر کار است و باز میگوید: منظورم نامزدهای انتخابات است و مستر پرزیدنت سابق در اینباره حرفی نمیزند، همین.
حالا جناب آقای جوانفکر در مطلب خودشان در سایت «دولت بهار» خویشتن را به چندین قسمت نامساوی تقسیم کرده که آهای جماعت! بیایید و بنگرید که چه سیاستمدار طنزپرداز و بانمکی هشت سال سکاندار قوه مجریه این مملکت بوده است!
1. آیا مردم واقعا هر چهار سال یکبار پای صندوقهای رأی میروند که بانمکترین فرد مملکت (البته از دیدگاه جوانفکر) را انتخاب کنند؟ اگر بانمکی وظیفه رئیسجمهوری باشد که «حمید ماهیصفت» یا «حسن ریوندی» یا این اواخر «شیخجعفر شجونی» باید بارها رئیسجمهور شده باشند. چون اینها علاوه بر جوکگویی همگی تقلید صدا هم بلدند.
2- آقای احمدینژاد خودش وقتی دوران نامزدی را میگذراند چه میکرد؟ با سایر نامزدها چه کرد؟ آیا اصلا به خانواده این مملکت میخورد که وصلت کرد؟
3- یادمان باشد که طرف تعریفش از نامزدی و رأیآوردن و رئیسجمهورشدن چیست. ایشان عملا خودش را شوهر مام وطن میدانست؟
4- از تمامی هممیهنان عزیز که در آستانه ازدواجند و میخواهند جشنشان هرچه شادتر و بانمکتر برگزار شود، خواهشمندیم هی با دفتر آقای جوانفکر تماس نگیرند. دیدید که آقای احمدینژاد سرشان شلوغ است. خودشان برنامهشان را دقیق تعریف کردند، بنابراین بروید دنبال یکی دیگر از اسامی که در بند اول نام بردم.
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]