واضح آرشیو وب فارسی:خبرنامه دانشجویان ایران: خبرنامه دانشجویان ایران: عبدالله عبداللهی // بادیگارد، جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی کیا شب گذشته در سالن همایش های برج میلاد اکران شد. سرمایه گذار و حامی اصلی این فیلم موسسه رسانه ای اوج است و بازیگران شناخته شده ای همچون پرویز پرستویی، مریلا زارعی، فرهاد قائمیان، بابک حمیدیان، شیلا خداداد و... در آن ایفای نقش کرده اند. نوشتن درباره فیلمی که هنوز اکران عمومی نشده و نمی توان داستان آن را به شکل مفصل توضیح داد، احتمالاً کار سختی است، اما در ذیل اختصاراً به ذکر چند نکته درباره این فیلم می پردازم: نقش اول هجدهمین فیلم حاتمی کیا «حیدر ذبیحی» با بازی پرویز پرستویی است؛ حیدر برای چندین دهه محافظ شخصیت های سیاسی است و تجربه حفاظت از شهید رجایی و آیت الله خامنه ای را نیز در کارنامه دارد. وی اینک محافظت از معاون رئیس جمهور را برعهده دارد و ماجراهای فیلم نیز از یک حمله تروریستی به آقای صولتی(معاون رئیس جمهور در بادیگارد) آغاز می شود. علیرغم تلاش و تدبیرهای فوق العاده حیدر در لحظه حمله تروریستی که منجر به کشته شدن فرد تروریست شد، ماشه انفجاری از جای دیگری چکانده می شود و تعداد قابل توجهی از شهروندان بلوچ به شهادت رسیده و معاون رئیس جمهور به شدت مجروح می شود. حیدر و نیروی تحت امر حفاظتی اش نیز از ناحیه دست مجروح می شوند اما حائل قرار گرفتن معاون رئیس جمهور بین حیدر و انفجار، مانع از اصابت ترکش ها به جای دیگری غیر از دست حیدر ذبیحی می شود. کار اصلی حاتمی کیا و «دوگانه »های فیلم از همینجا آغاز می شود. بادیگارد حاتمی کیا دوگانه های متعددی را در درون خود جای داده است. حیدر از همان ابتدای فیلم تاکید می کند خود را به جای «بادیگارد»، «محافظ» بنامد و معرفی کند؛ دوگانه «بادیگارد-محافظ» از همان ابتدا شکل می گیرد. حیدر، بادیگارد را صرفاً مزدوری می داند که پول می گیرد تا از یک فرد محافظت کند؛ اما محافظ کسی است که نه از "شخص" بلکه از "شخصیت" مراقبت می کند؛ انگیزه محافظ در حفاظت از «شخصیت»، نه حقوق و مزایا، بلکه آرمانی و اعتقادی است و این خط تمایز اصلی بادیگارد و محافظ است. «شخصیت-شخصیت»، دومین دوگانه مهم حاتمی کیا در بادیگارد است؛ همه چهره های مهم فیلم، از اشرفی(مسئول ارشد حیدر در فیلم، که به نظر می رسد عالی ترین مقام حفاظت از شخصیت های کشور باشد) گرفته تا قیصری (با بازی فرهاد قائمیان در نقش بازرس ویژه شورای عالی امنیت ملی)، صولتی(معاون رئیس جمهور) را «شخصیت نظام» می دانند؛ اما حیدر بارها به زبان بی زبانی می گوید هرچند او فرد تراز اولی در کشور محسوب می شود، اما معنای «شخصیت» را قابل حمل بر صولتی نمی داند؛ مصداق «شخصیت نظام» برای حیدر، میثم (جوان نابغه مهندسی هسته ای) است که حیدر در انتها و اوج فیلم جانش را در مراقبت از وی فدا می کند. آنهم در حالی که حیدر به اتهام عدم مراقبت کافی از معاون رئیس جمهور و به قول بازرس ویژه شورایعالی امنیت ملی "حائل قرار دادن صولتی میان خود و تروریست به جای اقدام بالعکس" از خدمت منفصل شده و هیچ سمت و وظیفه ای برای حفاظت از میثم برعهده نداشت. حاتمی کیا در بادیگارد دوگانه های متعدد دیگری نیز به تصویر می کشد؛ دوگانه خود با نیروی حفاظتی تحت امرش که از قضا خواستار دخترش هم هست و دخترش برای ازدواج با وی، استعفا از «شغل»ش را شرط کرده؛ دوگانه «مادر میثم-نامزد میثم»: نامزد میثم به دلیل خطراتی که این نابغه جوان را تهدید می کند اصرار دارد که او نیز از شغلش استعفا داده و به کشور دیگری مهاجرت کنند تا هیچ تهدید امنیتی در کمینشان نباشد؛ میثم نمی پذیرد و در سکانسی از فیلم از تفاوت های نامزدش با مادرش گفته و عنوان می کند که "دلش برای مادرش تنگ شده". دوگانه دیگر فیلم، دوگانه حیدر و مسئول حفاظت سازمان انرژی اتمی است؛ این مسئول سازمان انرژی اتمی پس از سکانسی از فیلم که موتورسواران(نماد انصار حزب الله) اطراف ماشین های بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی مانور داده و پلاکاردهایی علیه سنگ اندازان مسیر پیشرفت هسته ای ایران در دست دارند، خطاب به حیدر می گوید: "اینها آبرو برند"؛ حیدر با جمله ی "آبروی چه کسی را" تفاوت معنای خود از این رخداد با مسئول حفاظت سازمان انرژی اتمی را به رخ می کشد. دوگانه های دیگری نیز در فیلم به چشم می خورند. اما به اعتقاد نگارنده مهمترین دوگانه فیلم، دوگانه «حیدر- قیصری» است. بادیگارد که می توان آن را نبوغ سینمایی حاتمی کیا دانست، فیلمی برای «تغییر عالم» و بازگردان «عالم» همگان به دوران انقلاب است. به اعتقاد نگارنده، حرف اصلی حاتمی کیا در این فیلم، «معنابخشی» مجدد به پدیده ها و اسامی و «نجات» انسان امروز ایرانی از «قفس پوزیتویسم» است. بادیگارد غیر از چند تروریست که منفی بودنشان در جامعه ما "اجماعی" است؛ هیچ «شخصیت منفی» دیگری ندارد. تقریباً همه شخصیت های فیلم مثبت اند و ظرافت کار حاتمی کیا نیز دقیقاً همینجاست. دوگانه اصلی خود را نه بین قهرمان و ضدقهرمان بلکه بین قهرمان و قهرمان قرار داده است؛ تفاوت دو قهرمان دقیقاً در «عالم» آنهاست و معنایی که برای پدیده ها قائلند. قیصری، بازرس ویژه شورایعالی امنیت ملی، شخصیتی انقلابی است که از ظاهر کار و نشستن بر روی ویلچر برقی و مشخصات دیگری که دارد، پیداست هزینه های بسیاری برای نظام داده است. او شخصیتی باهوش و احتمالاً از بازماندگان مخلص دوران دفاع مقدس است که اینک در سنگر دیگری خدمت می کند. قیصری هیچ نکته منفی ندارد؛ او فدا کردن جان خود برای «شخصیت های نظام» و خریدن آبرو برای نظام و شهادت در این راه را بالاترین افتخار می داند. حیدر ذبیحی هم دقیقاً همین عقیده را دارد؛ او نیز برای جان دادن در راه نظام لحظه شماری می کند؛ آنقدر پردغدغه است که کلاً نمی تواند بخوابد و تمام شب ها را بیدار است؛ اما مهمترین چالش در فیلم بادیگارد میان ذبیحی و قیصری شکل می گیرد. «پیام اصلی» بادیگارد همینجا «ظهور» می کند؛ مساله آنجاست که اساساً آن کسی که قیصری، وی را «شخصیت نظام» می داند را حیدر «شخصیت» نمی داند. صولتی، شخصیت سیاسی اصلی فیلم، معاون اول رئیس جمهور است و قواعد و قواره های رسمی به ما دیکته می کند او را شخصیت نظام بدانیم، اما حیدر نه تنها او را شخصیت نظام نمی داند بلکه پس از صحنه حادثه تروریستی اول فیلم، نه برای صولتی، بلکه عزادار و شرمگین از شهادت تعدادی از هموطنان بلوچمان در این حادثه است. همین حیدر، برای حفاظت از میثم جان را در کف گرفته و چندین بار به جهت استنکاف و بالاتر از آن مقابله میثم با مراقبت از خودش، دچار سانحه شده و نهایتاً نیز در همین راه به شهادت می رسد. بخشی از فیلم با فلش بک به دوران شهید رجایی، محافظت حیدر از این شهید را یادآور می شود و در قسمتی دیگر، ذبیحی قاب عکسی از خود به دست گرفته و با نگاهی حسرت بار به آن می نگرد که او را در کنار آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری نشان می دهد. در لابلای فیلم مشخص می شود حیدر پس از آیت الله خامنه ای، محافظت از شخصیت های سیاسی متعددی را به عهده گرفته است، اما دیگر تقریباً هیچکدامشان برای حیدر معنای «شخصیت» نداشته اند. درگیری اصلی و ستودنی حاتمی کیا در بادیگارد، معنای متفاوتی است که حیدر ذبیحی(پرستویی) از شخصیت نسبت به قیصری دارد. قیصری می گوید فردی که مسئولیت کلان سیاسی در کشور داشت، «شخصیت نظام» اوست؛ معنای قیصری از شخصیت «بوروکراتیک» است، مقام ارشد در جایگاه های بروکراتیک جمهوری اسلامی هر که باشد برای قیصری شخصیت است. اما در نگاه ذبیحی، شخصیت نظام ، فردی است که در صورت فقدان وی، حقیقتاً نظام به معنی آرمان هایش، متضرر شود و یا آبرویش برود. ذبیحی معیارهایش را از آرمان ها می گیرد و قیصری از بروکراسی. بر همین مبناست که، بازرس مخلص شورای عالی امنیت ملی، صولتی را شخصیت نظام می داند اما حیدر، میثم را. تفاوت قیصری و ذبیحی، تفاوت عالم آنها از یکدیگر است.
شنبه ، ۱۷بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرنامه دانشجویان ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]