واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
آینده و قواعد کلی جهانشناسی در مکتب اسلام
ظلم و تجاوز به حقوق دیگران، چون شعله آتشی است که با کمال انسان مناسب نبوده، همواره سدّ راه رسیدن وی به مقصود آفرینش است.
برای تبیین آینده جهان از نظر اسلام توجه به اصول جهانبینی از دیدگاه اسلامی لازم است. از این رهگذر، به برخی از قواعد کلی جهان شناسی در مکتب دین اشاره میشود؛ تا نتایج آن معلوم گردد و نظم نوین جهانی به خوبی معنا شود و در تأسیس آن سعی بلیغ شده تا استکبار جهانی خیال خام در سر نپروراند. یکم. آفرینش جهان هدفدار بوده، هیچگونه بطلان و عبث در او نیست؛ «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالأرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلا...»[1] و هدف هر چیزی کمال مناسب آن شی ء است و کمال وجودی جهان خلقت، همانا نیل به مقام برتر هستی و رهیدن از نقص نسبی و عیب قیاسی و رسیدن به تمامت و سلامت است. ناهماهنگی ستم با جهان آفرینش دوم. ستم چون سَمّ زیانباری است که با جهاز هاضمه جهان خلقت ناسازگار بوده، مایه تباهی وی میشود و چون با نظام داخلی جهان آفرینش ناهماهنگ میباشد، با هدف خلقت نیز تضاد داشته، همواره مانع رسیدن به هدف است؛ «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ...)[2]، (وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ... ».[3] سوم. انسان مخلوقِ ممتازی است که با هدف ویژه آفریده شد و هرگز یاوه و بیهوده نبوده، گزاف و عبث در حریم آفرینش وی راه نیافته، باطل و رها نیست؛ «َیحْسَبُ الإنْسَانُ أَنْ یتْرَک سُدًى»[4]، «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکمْ عَبَثًا وَأَنَّکمْ إِلَینَا لا تُرْجَعُونَ».[5] چهارم. ظلم و تجاوز به حقوق دیگران، چون شعله آتشی است که با کمال انسان مناسب نبوده، همواره سدّ راه رسیدن وی به مقصود آفرینش است و بدون پرهیز از هر گونه ستم فردی و جمعی، خواه به صورت استبداد، خواه به طور استثمار و خواه به نحو استعمار که جامع اضلاع این مثلّث مشئوم، همانا استعباد و به بردگی در آوردن دیگران است، میسور نخواهد شد. پنجم. زندگی انسان یک حیات جمعی است، خواه جامعه وجود جدایی از وجود افراد داشته باشد که عدّهای بر آناند یا آنکه جامعه وجودی منحاز و مستقلی نداشته بلکه وجود آن همان حیثیت اجتماعی هر فردی باشد که همراه با حیثیت فردی وی آفریده شده است؛ چنانکه گروه دیگری بر این نظرند؛ بنابراین صلاح هر فردی را باید در صلاحیت حیات جمعی جامعه جستوجو کرد؛ زیرا گر چه ممکن است در جامعه آلوده، فردی به صفا زندگی کند یا آنکه در جامعه پاک، فردی به آلودگی مبتلا گردد، لیکن با موارد نادر نمیتوان حکم کلی و جامع را به دست آورد. نیاز جامعه به قانون و رهبر وارسته ششم. تأمین حیات جمعی جامعه بدون نظام حکومتی ممکن نیست؛ یعنی بدون قانون یکتا و رهبری یگانه و بدون پذیرش همگان نسبت به قانون جامع و رهبری واحد، یا اصلاً زندگی اجتماعی میسّر نیست یا به کمال مطلوب نمیرسد و همانطوری که تعددّ قانون، مانع استقرار نظام حکومتی است، تعددّ رهبر و کثرت آن هر چند شورایی هم باشد، مانع ایده آل نظام حکومتی است. هفتم. تدوین قانون جامع از طرف فرد معین یا گروه خاص، هرگز ضامن منافع همه اقشار و جوامع نمیباشد؛ زیرا هر فرد یا گروهی، یا فقط سود خود را میطلبد یا در تشخیص سود و زیان دیگران ناتوان است؛ چنان که رهبری فردی که فقط چهره مردمی داشته ولی از تأیید الهی برخوردار نمیباشد یا به طور صحیح وارث مکتب الهی نیست، ضامن مصالح همه مردم نبوده؛ بلکه در گرایشها و تنشهای سیاسی و اجتماعی، منافع طبقه مخصوص را بر مصالح دیگران ترجیح میدهد. لذا چاره جز تأمین دو رکن اصیل سیاسی اجتماعی نیست: اول، قانون آزاد و دوم، رهبر آزاده. و قانونِ آزادِ از اشتباه و تبعیضِ نابجا، همانا قانون الهی است و رهبر آزاده همانا انسان وارستهای است که از بندِ باندبازی، آزاد و از مرز آز و آزار، حُریت یافته باشد. هشتم. جهان آفرینش تا کنون شاهد نظام حکومتی بَرین نبوده، جوامع بشری به جامعه ایدهآل نائل نیامده است؛ یعنی به هدف خلقت خویش بارنیافته است، گر چه در این راه راهیان کوی حق قربانیهای فراوان نثار کردهاند و طبقات مخصوص به اوج ایثار رسیده، از اینجهت به کمال خویش باریافتهاند، لیکن هدف عمومی آفرینش حاصل نشده است. البته زمینههای مناسبِ مقصود نهایی را فراهم نمودهاند و از این نظر، مأموریتهای الهی خویش را امتثال کرده اند. نهم. اسلام برابر اصول یاد شده، چنین نوید میدهد که حکومت پهنه زمین و گستره زمان آینده به دست وارستگان آزاده از هر گونه رذیلت قرار میگیرد؛ تا هم به ستم ظالمان پایان بخشوده شود، هم سطح زمین از تباهی طاغیان تطهیر گردد، هم طبقه محروم از فقر رهایی یابد، هم شکمبارگی مُترفان فراموش گردد؛ «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)[6]، (... اَنَّ الأرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ».[7] دهم. برنامه حکومت صالحان، همانا احیای زمینِ ظلمزده و زمینه ستمدیده، و نجات آن از هر گونه تعدی و طغیان و اصلاح آن به گسترش قسط و عدل است و چون مهمترین عامل رهایی از سلطه شیطان و بردگی هوس همانا ایجاد روح بندگی خداوند در فرد و جامعه میباشد. اسلام وظیفه صالحان وارث زمین را چنین ترسیم مینماید: «الذین إِن مکنّاهُم فی الأرضِ أَقامُوا الصّلوه و اتَوا الزَکاه و أَمَروُا بالمعروفِ و نَهَوا عنِ المُنکرِ و لله عاقبه الأُمور».[8] نتیجه بنابر این، نتیجه نگرش الهی به جهان خلقت، همانا به آینده خوش بین بودن و با هر ظلمی مبارزه نمودن و زمینه صلح جهانی را فراهم کردن و به هدف والای بشری معتقد بودن و از هر گونه یأس و نا امیدی نجات یافتن و در مقابل پیشرفت سلاحهای اتمی و جنگ ستارگان، مقاومت کردن و به انتظار مُصلح آزاده جهانی بسر بردن و در زمان ظهور وی از هیچ نثار و ایثاری دریغ نکردن و برای استقرار حکومت آن انسان کامل و خلیفه خدا در زمین جهاد و اجتهاد نمودن و ذائقه تلخ تهیدستان را با براندازی توانگران زر اندوز شیرین کردن و سرانجام، آفریدگار جهان را با تعدیل نظام بشری خشنود ساختن خواهد بود. به امید آن روز بهروز و به انتظار ظفر عدل بر ظلم و اهتزاز پرچم قسط بر فراز هر کاخ و کوخ. الحمد للّه رب العالمین. پینوشتها: [1] . سوره ص، آیه 27. [2] . سوره روم، آیه 41. [3] . سوره مؤمنون، آیه 71. [4] . سوره قیامت، آیه 36. [5] . سوره مؤمنون، آیه 115. [6] . سوره قصص، آیه 5. [7] . سوره انبیاء، آیه 105. [8] . سوره انبیاء، آیه 105. نام نویسنده: آیتالله عبدالله جوادی آملی. معارف نهاد نمایندگی رهبری شماره 105. انتهای متن/
http://fna.ir/SMSLI9
94/11/17 - 05:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]