تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):توبه زيباست، ولى از جوان زيباتر .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816602218




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کاوشی در مضامین انتقادی شعر برخی از شاعران معروف دهه اول انقلاب اسلامی - بخش اول انتقاد از بی عدالتی و شکاف های طبقاتی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: کاوشی در مضامین انتقادی شعر برخی از شاعران معروف دهه اول انقلاب اسلامی - بخش اول
انتقاد از بی عدالتی و شکاف های طبقاتی
هر چه شاعر، به جامعه نزدیک تر و با مردم عصر خویش، پیوسته تر باشد، دست نقادان و تحلیل گران، برای بررسی اوضاع فرهنگی آن عصر، بازتر است.

خبرگزاری فارس: انتقاد از بی عدالتی و شکاف های طبقاتی



  چکیده ادبیات و مخصوصاً شعر، بازتابی از اوضاع سیاسی، اجتماعی هر دوره تاریخی است. هر چه شاعر، به جامعه نزدیک تر و با مردم عصر خویش، پیوسته تر باشد، دست نقادان و تحلیل گران، برای بررسی اوضاع فرهنگی آن عصر، بازتر است. شعر انقلاب اسلامی، بیش از هر زمانی، زبان مردم و ترجمان احساسات آنان است. شعر انتقادی ای که در این دوره شکل می گیرد و معایب و کمبودهای جامعه و حکومت در آن مطرح می شود، آرمان ها و انتظارات مردم از انقلاب را بیان می دارد. نگارندگان، در این مقاله، در پی آنند که با بررسی اشعار شاعران انقلابی در دهه اول انقلاب اسلامی، مسائلی را که مورد انتقاد واقع شده است بر اساس میزان اهمیت، مشخص نمایند. شاعران انقلاب، بیشتر به مسائلی در حوزه انتقادهای اجتماعی و اخلاقی و پس از آن، به انتقاد از معایب سیاسی دوره مورد مطالعه پرداخته اند. واژگان کلیدی تحلیل محتوایی، شعر انقلاب، مضامین انتقادی. مقدمه با نگاهی به دوره های مختلف ادبی و سبک های ایجاد شده، درمی یابیم که تغییرات اجتماعی، مهم ترین علت تغییر سبک و دوره بوده است. انقلاب اسلامی ایران نیز مسلماً آن چنان تأثیر عمیقی بر جامعه گذاشته که ادبیات پس از خود را از ادبیات پیش از آن متمایز می نماید. انقلاب اسلامی، تقریباً بر تمامی آثار ادبی پس از خود، تأثیر گذاشته است؛ به گونه ای که «جدای از برخی عاشقانه ها که سروده های خصوصی و شخصی گروهی از شاعران را در بر می گیرد و نیز برخی از گنگ سروده هایی که گاه شاید حتی خود شاعر هم از درک مضمون آنها عاجز است، مابقی سروده های منتشره پس از انقلاب، به نحوی با اصل انقلاب و یا متعلقات آن، مرتبط بوده اند». (جعفریان، 1369: 42) در تعریف ادبیات انقلاب اسلامی، نظرات متفاوتی ارائه کرده اند. عده ای از لحاظ زمانی به آن پرداخته اند و گروهی از نظر مفهومی. در این میان، دو تعریف شاخص وجود دارد. گروهی که این دوره را از لحاظ زمانی مورد بررسی قرار می دهند، بر آنند که شعر انقلاب، شعری است که «به هر حال تحت تأثیر پروسه انقلاب است و کسی که این شعر را خلق می کند، تحت تأثیر هیجانات و التهابات انقلاب است؛ حال چه بر علیه و چه بر له؛ چون در هر صورت، متأثر از انقلاب است؛ با این وصف، تمام شعرهایی که بعد از انقلاب سروده شده، شعر انقلاب است». (کاکایی، 1382: 23) با گذر زمان و «با آشکار شدن ماهیت سنتی و دینی انقلاب و به تبع آن، استقرار حکومتی مذهبی، شاعران و روشنفکران، در دو جبهه متخالف فکری ـ عقیدتی قرار گرفتند: طرفداران نظام و مخالفان نظام». (روزبه، 1383: 128) گروهی از افراد دسته اول که خود را طرفدار نظام می دانستند، با نگاهی سیاسی به تعریف ادبیات انقلاب اسلامی پرداختند. این دسته که شعر انقلاب اسلامی را به لحاظ مفهوم و مضمون، به این نام می خوانند، اعتقاد دارند که «منظور از ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات عصر انقلاب نیست؛ بلکه منظور، ادبیاتی است که با باورمندی نسبت به انقلاب و آرمان ها و ارزش های اسلامی آن، پدیدار گشته است». (جماران، 1377: 44) این گونه تقسیم بندی، بیشتر بر مبنای اندیشه های سیاسی شاعران و عملکردهای آنان نسبت به انقلاب صورت می گیرد و شاعرانی را در طبقه شاعران انقلاب قرار می دهد که معتقد به انقلاب اسلامی هستند و در جهت تثبیت انقلاب، تلاش می کنند. سنگری در تعریف شعر انقلاب می گوید: «شعر انقلاب اسلامی، به مجموعه سروده هایی اطلاق می شود که در عصر انقلاب اسلامی، به دغدغه ها، رویدادها، مضامین، نگرش ها، باورها و در یک کلمه، عناصر هویتی انقلاب اسلامی پرداخته است». (سنگری، 1385: 58) محمدرضا روزبه، این دو گروه را بر اساس عرف این سال ها، با عنوان شاعران انقلاب و شاعران روشنفکر معرفی می کند. (روزبه، 1383: 130) وقوع انقلاب اسلامی که جرقه های ظهور آن از حدود سال 1342 زده شده بود، تأثیر بسزایی در ادبیات معاصر ایران، به خصوص شعر گذاشت «که می سزد آن را «انقلاب اسلامی در شعر فارسی» بدانیم. این انقلاب، هم میراث گرانقدر شعر اصیل و متعهد فارسی را زنده کرد و هم دغدغه افق نگاه شاعران ایرانی را در مضامین دینی و اجتماعی و سیاسی، تعمیق نمود». (علایی، 1387: 14) عده ای از شاعران که سرودن شعر را از پیش از انقلاب، آغاز کرده بودند و معتقد به اصول انقلاب بودند و همچنین گروهی از شاعران که با ظهور انقلاب، به سرایش شعر دست زدند، پس از وقوع انقلاب اسلامی، اشعاری آفریدند که نوید شیوه ای جدید را در شعر می داد. این تغییرات، هم به لحاظ ساختاری روی داده بود و هم به لحاظ مفهومی. در دوره ای که سرودن شعر نو، رونق داشت و جای قالب های سنتی شعر را گرفته بود، انقلاب اسلامی، جان دوباره ای به شعر سنتی داد. یکی از شعارهای بنیادین انقلاب اسلامی، بازگشت به دامن دین و سنت های دینی بود. بازگشت به سنت های دینی، توجه به سنت های ادبی را هم در پی داشت. شاعران مفهوم گرای انقلاب اسلامی، به ویژه در شرایط اجتماعی سال های انقلاب و جنگ، به مخاطبانی روی آوردند که خواستار شعری موزون، ساده و زودیاب بودند؛ در نتیجه، روی آوری به قالب های سنتی شعر فارسی، در این دوره افزایش یافت. (حسن لی، 1383: 435) از دیگر تغییراتی که در شعر دوره انقلاب رخ داد، استخدام قالب های مختلف شعری برای بیان مفاهیم جدید و خاص بود؛ از جمله استفاده از قالب شعری غزل برای بیان مفاهیم حماسی و رزمی و حتی برای بیان و ذکر مصائب اهل بیت^ و شهیدان یا مدح و منقبت امامان معصوم^ و بزرگان دین و توصیف مناسبت های تاریخی انقلاب و استخدام رباعی و دوبیتی در خدمت مفاهیم بلند و معنوی و انقلابی و حماسی و رزمی. (اکبری، 1373: 13) قصیده نیز از این تغییرات، مستثنی نبوده است. ویژگی شاخص قصیده در این دوره، توجه به مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی و پرهیز از مدح و مدیحه پردازی هایی است که در تاریخ قصیده پردازی، رواج داشته است. (خاتمی، 1381: 33) شعر انقلاب اسلامی از دیدگاه مفهومی نیز با شعر پیش از خود، به  ویژه شعر رمانتیک پیش از انقلاب، تفاوت هایی داشت. رویکرد به دین و سنت های دینی، به  ویژه مذهب تشیع، پرداختن به قیام عاشورا، توجه به نهضت های آزادی بخش اسلامی، غرب ستیزی و ... از جمله این تفاوت هاست. (حسن لی، 1383: 66) یکی دیگر از خصوصیات شعر انقلاب اسلامی، تأثیرپذیری شاعران از معارف و فرهنگ اسلامی و نمود صبغه ها و جلوه های اسلامی و مذهبی در عناصر و واژگان شعری است. (اکبری، 1373: 14) این خصوصیت، در شعر معاصر پیش از انقلاب، نمود چندانی ندارد. همان طور که پیش از این گفتیم، منظور از شاعران انقلاب، شاعرانی است که پس از سال 1357 «به سیاست های جمهوری اسلامی ... و رهبریت آن وفادار ماندند و گذشته از سیرت انقلاب، بر خود فرض دیدند که از صورت این انقلاب نوپا نیز دفاع نمایند». (مظفری، 1382: 7) چون بررسی شعر همه این شاعران، در این مقاله ممکن نیست؛ نگارندگان این مختصر اشعار شش شاعر مطرح این دوره، یعنی قیصر امین پور، سید حسن حسینی، طاهره صفارزاده، محمدرضا عبدالملکیان، علیرضا قزوه و سلمان هراتی را مورد بررسی قرار داده و مضامین انتقادی موجود در این اشعار را تحلیل کرده اند. بررسی مضامین انتقادی شاعران انقلاب، عموماً افرادی متعهد و مذهبی بوده اند. این موضوع سبب شده که شعر این گروه، دارای پیام و مفهومی والا باشد. اصولاً «ادبیات انقلاب اسلامی، با توجه به ویژگی های مبرهن و خاص خود، ادبیاتی است متعهد، از مردم، برای مردم و در راستای بیان مسائل مردم. بنابراین چنین ادبیاتی، نمی تواند برای تفنن و عاری از پیام و رسالت باشد و پویایی این نوع ادبیات، آن را در خدمت تعالی انسان اجتماعی و انسان متعالی درمی آورد». (حمیدی، 1388: 36) شعر شاعران انقلاب اسلامی، شعری متعهد است. از آنجا که «ادبیات متعهد، در معنای حقیقی خود، می باید روشنگر راه انسان باشد و او را از رخوت و سستی به در آورد و چشم و ذهن مردم را به واقعیات زندگی باز کند» (رادفر، 1373: 190) و با توجه به اینکه یکی از راه های روشنگری و باز نمودن چشم مردم به روی واقعیات، انتقاد از نادرستی ها می باشد، شاعر انقلاب، خود را موظف می داند که کژی ها و ناراستی ها را در شعر خود بیان و مردم را از آنها آگاه کند و توجه آنان را به مشکلات جامعه جلب نماید. البته این دسته از شاعران، تصور می کردند که با وقوع انقلاب اسلامی، به بسیاری از آرزوهای خود دست یافته اند و نمونه کوچکی از مدینه فاضله مورد نظر خود را در آیینه انقلاب می دیدند. ولی با این حال، دست از انتقاد بر نمی داشتند و تمام تلاش خود را در جهت هر چه بهتر شدن وضعیت موجود، به کار می گرفتند. بعضی از شاعران انقلاب، در دوران شاهنشاهی نیز به سرودن شعر می پرداختند. بررسی اشعار آنها در دو دوره پیش و پس از انقلاب، نشان از این دارد که این شاعران، پیش از انقلاب، اشعار انتقادی بیشتری نسبت به دوره بعد داشته اند؛ چراکه «پیش از انقلاب اسلامی، بر اساس باور به تعهد هنر و هنرمند، شاعران، شعر خود را وسیله ای برای دگرگونی شرایط اجتماعی ـ سیاسی زمان خود می دانستند؛ حال آنکه با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر فضای سیاسی ـ اجتماعی ایران، شاعران، دیگر خود را موظف به دگرگونی جهان پیرامون خود نمی دیدند». (امن خانی و مددی، 1388: 1) از ابتدای انقلاب اسلامی، شاعران انقلاب، به فراخور موقعیت ها و اتفاقات مختلف، انتقاداتی را در شعرشان مطرح می کردند اما با گذشت زمان، مسائلی مانند جنگ پیش روی مردم و انقلاب قرار گرفت و در نتیجه، رفتارهایی از افراد و گروه های مختلف جامعه سر زد که انتقاد های بیشتری را به دنبال داشت. بعد از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی، رفته رفته ناکامی ها و نامرادی ها که معلول عواملی چون از یاد رفتن برخی ارزش ها و مطرح شدن بعضی عناصر نالایق بود، ظاهر شد. این مسائل، اعتراض ها و انتقادهای زیادی را حول چند محور شکل داد؛ قدرت گرفتن صاحبان زر و بی توجهی به طبقات محروم، از یاد بردن شهدا، از یاد بردن روزگار دفاع مقدس، سستی و افسردگی و بی رنگ شدن ارزش های انقلاب در سطح جامعه. (میرجعفری، 1378: 42 ـ 40) ناگفته نماند هرچند فضای غالب دفاع مقدس در دهه اول انقلاب اسلامی، پرداختن به مضامین اجتماعی را تحت الشعاع قرار داده بود و زمینه مناسبی برای بیان مضامین انتقادی فراهم نبود، اما شاعران انقلابی، در مقایسه با شاعران غیر انقلابی، انتقادات اجتماعی بیشتری در اشعارشان مطرح کرده اند و با استفاده از وجهه و اعتبارشان، در چهره منتقدان صریح اللهجه نظام، ظاهر شدند. (مظفری، 1382: 8) در ادامه مهم ترین مضامین انتقادی مطرح شده در اشعار شاعران مورد بحث به ترتیب بسامد و اهمیت ذکر می شود: 1. انتقاد از خود فراگیرترین مضمون انتقادی در اشعار شاعران انقلاب، انتقاد از خود است. از مهم ترین دلایل فراوانی این گونه انتقاد، وقوع جنگ تحمیلی است: نظاره شهیدانی که بر تخت روان دست ها و با سوگ، سوز و صبوری، بدرقه می شوند و حضور عاشقان و پاک بازان نوجوانی که در جبهه ها حماسه می آفرینند، شاعران را به درنگ در خویش می کشد تا خود را با رزمندگان اندازه بگیرند و فاصله خود تا آنان را دریابند. در چنین شرایطی، شعر، فریادی است که شاعر بر سر خویش می کشد. (سنگری، 1385: 10) عبدالملکیان، در دوران دفاع مقدس و در روز آزادی خرمشهر، از اینکه نتوانسته در جنگ علیه مزدوران بعثی شرکت کند و سهمی در آزادسازی این شهر داشته باشد، به انتقاد از خود می پردازد و خود را کوچک می شمارد: خدایا خدایا / من چقدر کوچک هستم / وقتی گرمای جبهه های جنوب را نچشیده ام / من چقدر کوچک هستم / وقتی سنگرهای خون و خمپاره را نچشیده ام / من چقدر کوچک هستم / وقتی با رمز «یا علی بن ابی طالب» / طوفانی از پیروزی ها را برپا نکرده ام. (عبدالملکیان، 1366: 76) علیرضا قزوه نیز در شعری با نام «غزل داغداری» که برای شهیدان سروده است، آنان را تکسوارانی آزاد و رها می داند که به شهادت رسیده اند و از این دنیای فانی رخت بربسته اند و در مقابل آنها ، خود را می بیند که همچون طفلی نی سوار، توان پر کشیدن ندارد: از این میدان خدایا! تکسواران رها رفتند چه خواهد کرد طفل همتم با نی سواری ها؟ (قزوه، 1369: 34) سیدحسن حسینی نیز در شعری که برای شهیدی سروده است، خود را مورد انتقاد قرار می دهد که نتوانسته از این دنیا دل برکند. او شعر را این گونه آغاز می کند که: ماندن به هر طریق؟ / پرسش بی رحمی است / بزرگان «نه» را برمی گزینند / و حقیران به خواری / تن به «آری» می دهند. (حسینی، 1363: 58) آنگاه از بزرگانی چون محمد|، عیسی(علیه السلام)، موسی(علیه السلام) و نوح(علیه السلام) سخن به زبان می آورد؛ سپس خود را نیز از حقیران می داند و می گوید: و ما به خواری / زمزمه کردیم «آری». (حسینی، 1363: 59) قیصر امین پور نیز خود را سرزنش می کند که نتوانسته مانند دوستانش، از این جهان رخت بربندد و خود را متهم می کند که شاید اصلاً تصمیمی به رفتن ندارد: دلا به حال تو افسوس می خورم که نرفتی تویی به ماندن راضی، اگر درست بگویم (امین پور، 1388: 397) هراتی، از بی فایدگی خود و شاید بی فایدگی شهرنشینان و ضرر آنها برای جامعه انتقاد می کند. او از مردن عده ای می گوید که هر کدام در روستا، به کاری مفید مشغولند و مردن آنها تأثیری بر اطرافیانشان می گذارد اما خود را فردی می داند بی فایده که در برابر نگاه های بی تفاوت دیگران، زیر چرخ ماشین پزشکی عصبانی، له می شود و می میرد: من هم می میرم / اما در خیابانی شلوغ / در برابر بی تفاوتی چشم های تماشا / زیر چرخ های بی رحم ماشین / ماشین یک پزشک عصبانی / وقتی از بیمارستان دولتی برمی گردد / پس دو روز بعد / در ستون تسلیت روزنامه / زیر یک عکس 4(علیه السلام)6 خواهند نوشت / ای آنکه رفته ای ... / چه کسی سطل های زباله را پر می کند؟ (هراتی، 1368: 14) یکی از اهدافی که شاعران انقلاب، از طرح این انتقادها دنبال می کردند، انتقاد از دیگرانی بوده که مضامین بالا، در مورد آنها صدق می کرده است. این شاعران، از این شیوه بهره می بردند تا انتقادهای خود را بهتر مطرح کنند؛ چراکه شاعر، «گاهی انتقاد از خود می کند که از دیگری کرده باشد. چون در مورد خودش دستش باز است و دیگر کسی مدعی نمی شود». (خرمشاهی، 1382: 200) انتقاد از خود، در سراسر دهه مورد مطالعه، در اشعار شاعران انقلاب یافت می شود. چنان که پیش از این گفتیم، دلیل اصلی رواج این نوع انتقاد در این دهه، وقوع جنگ تحمیلی بود و از آنجا که تقریباً در طول این مدت، جنگ نیز ادامه داشت، این انتقاد نیز از رونق نیفتاد. 2. انتقاد از دوران شاهنشاهی یکی دیگر از انتقادهای پربسامد در شعر شاعران انقلاب در دهه مورد مطالعه، انتقاد از دوران شاهنشاهی است. این اشعار، شامل انتقاد از بی عدالتی ها، ظلم، خفقان و ... است. طاهره صفارزاده در شعری با نام «شریعت و دریا» که به یاد «علی شریعتی» سروده است، از دوران شاهنشاهی پهلوی انتقاد می کند؛ دورانی که فضیلت ها در حال فراموشی است و ظلم، همه جا را فراگرفته و آن چنان خفقانی در جامعه وجود دارد که هیچ کس جرئت نمی کند سخنی بگوید یا طغیانی از خود نشان دهد: تو خط رابط دریا بودی / در انهدام جاهلیت صحرا / در انهدام خشکی دشت / دشت فلزی و ماشینی / دشتی که آفتاب و سایه نداشت / و در هوای دوزخی توطئه / جوانه ها / هنوز سرنزده / می پژمردند / میانه سالان / اسیر برق سراب / و پیرها / دچار ذلت عادت بودند / و از هراس حمله ماران / سکوت / زیور لب ها / اطاعت / زیور گردن ها بود. (صفارزاده، 1360: 63 ـ 62) سلمان هراتی در شعری که گویی خطاب به امام خمینی(رحمه الله علیه) سروده است، چهره دوران شاهنشاهی را به تصویر می کشد. او اعتقاد دارد که در دوران شاهنشاهی، با اینکه ظرفیت پیشرفت و تعالی مردم فراهم بود ولی نظام، شرایطی را به وجود آورده بود که ترس بر مردم غالب شده، آنان را یارای هیچ فعالیتی نبود: پیش از تو آب، معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ زهره دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانه بهار بی تو ولی زمینه پیدا شدن نداشت دل ها اگرچه صاف ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت (هراتی، 1368: 82) یکی از مسائلی که سبب می شد شاعران انقلاب، از دوران شاهنشاهی انتقاد کنند، ظلم موجود در جامعه آن دوران بود. عبدالملکیان، در شعر «انقلابی که چشمان مرا گشود»، دوران شاهنشاهی را یادآور می شود و از بی عدالتی ها سخن می گوید. وی از رنج بی مزد رعیت یاد می کند و سود بی زحمت اربابان؛ سپس آنچنان که از نام سروده پیداست، انقلاب را سبب نجات از این بی عدالتی می داند؛ چراکه انقلاب، به مردم آموخت که نباید زیر بار ظلم و ستم بروند و هر کس وظیفه دارد برای احقاق حقوقش قیام کند. سی سال است که من و زنم یک سهم داشته ایم / و گاومان یک سهم / و سی سال است که ارباب سه سهم دارد / سهم زمینش، سهم آب و سهم بذرش / زمین، ارباب را نمی شناسد / سی سال است که با رنج بازوان من و زنم / خوشه می رویاند / اما سهمش را ارباب می برد / [...] / سی سال است که ارباب خون من و زنم را / قطره قطره می نوشد / [...] / انقلابی که چشمان من و زنم را گشود / به ما آموخت / که هیچ انسانی گاو نیست / که من و زنم گاو نیستیم / و می توانیم فردا / با حاصل تمامی رنجمان / دو گاو داشته باشیم / و دیگر ارباب نداشته باشیم. (عبدالملکیان، 1366: 40 ـ 38) این نوع انتقاد، در سال های ابتدایی انقلاب، بیشتر به چشم می خورد؛ البته این مضمون، در سال های میانی و پایانی این دهه نیز قابل مشاهده است ولی بسیار اندک و به ندرت. 3. انتقاد از بی عدالتی و شکاف های طبقاتی با بررسی وضعیت ایران در سال های منتهی به انقلاب اسلامی، به این نکته پی می بریم که مسائل اقتصادی و کمبودهای مردم در این زمینه و همچنین ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه، یکی از مهم ترین دلایلی بود که مردم را به فعالیت در جهت شکل گیری انقلاب، تشویق و تحریض می نمود. شاعران انقلاب، با شناخت همه جانبه از انقلاب اسلامی، بر این نکته اذعان دارند که ایجاد عدالت، از اصلی ترین اهداف نظام جمهوری اسلامی می باشد و برای همین، در هر کجا که نوعی بی عدالتی و تبعیض را دیده اند، بلافاصله قلم در دست گرفته و فریاد اعتراض برآورده اند. (علیدوستی، 1387: 68) سلمان هراتی، در مبارزه با این بی عدالتی ها، به این مسئله معترض است که چرا با وقوع انقلابی که دست تمام ابرقدرت ها را از کشور کوتاه کرده، هنوز هم عده ای به شیوه ارباب و رعیتی، بر جایی حکومت می کنند و حق مظلومان و زیردستان را نمی دهند: چرا عبدالله به شهر نیاید؟ / وقتی ارباب به ناموسش چشم دارد / مادر می گوید: / چرا هنوز حق با ناصرخان است؟! / چرا سهم عبدالله / جریب جریب زحمت است و حسرت / و سهم ناصرخان / هکتار هکتار محصول است و استراحت؟ / مگر عبدالله، زیر بوته به عمل آمده است / که صاحب هیچ زمینی نیست؟ / پس چرا عبدالله فقط کاشتن را بلد است / و ارباب برداشتن را؟ / ما در مقابل آمریکا ایستادیم / اما چرا هنوز کیومرث خان خرش می رود؟ (هراتی، 1368: 17 ـ 16) مقایسه دو طبقه اجتماعی که یکی صاحب انقلاب و مدافع جنگ و مستضعف است و طبقه اشرافی و مخالف انقلاب و گریزان از جنگ، در سال های 64 و 65 به صورت جدی، در اغلب هنرها، خود را نمایاند. (کاکایی، 1376: 138) این مضمون، در سراسر دهه مورد مطالعه، در اشعار شاعران انقلاب وجود دارد؛ البته پس از جنگ، بیشتر خود را نشان می دهد و در دهه دوم انقلاب، به یکی از مضامین کلیدی در شعر شاعران انقلابی و مذهبی تبدیل می شود. منابع و مآخذ نهج البلاغه، 1370، ترجمه جعفر شهیدی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ 2. اکبری، منوچهر، 1373، «نگاهی به شعر انقلاب نور»، در مجموعه مقاله های سمینار بررسی ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، سمت. امن خانی، عیسی و منا علی مددی، 1388، «شاعران در سپیده دمان انقلاب اسلامی (بررسی شعر معاصر در فاصله سال های 1357 تا 1362)»، نشریه ادبیات پایداری، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، (1)، پاییز 88 . امین پور، قیصر، 1388، مجموعه کامل اشعار، تهران، مروارید، چ 3. تجلیل، جلیل، 1373، «ویژگی هایی از شعر انقلاب اسلامی». در مجموعه مقاله های سمینار بررسی ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، سمت. جعفریان، محمدحسین، 1369، «انقلاب و جنگ در شعر معاصر»، ماهنامه ادبستان فرهنگ و هنر (10)، مهر 69. جماران، انور، 1377، «شیوه های تصویرپردازی در شعر چهار تن از شاعران بعد از انقلاب اسلامی (قیصر امین پور ـ علیرضا قزوه ـ احمد عزیزی ـ یوسفعلی میرشکاک)»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم تهران. حسن لی، کاووس، 1383، گونه های نوآوری در شعر معاصر ایران، تهران، نشر ثالث. حسینی، حسن، 1363، هم صدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی. حمیدی، محمد، 1388، «شعور، شعر، تعهد (تأملی کوتاه در ماهیت ادبیات دینی و شعر انقلاب اسلامی)». ماهنامه زمانه، 79 و 80 ، فروردین و اردیبهشت 88 . خاتمی، احمد، 1381، «نگاهی به شعر انقلاب اسلامی»، فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی (3)، پاییز 81 . خرمشاهی، بهاءالدین، 1382، حافظ حافظه ماست، تهران، نشر قطره. رادفر، ابوالقاسم، 1373، «دگرگونی ها و ویژگی های ادبیات انقلاب اسلامی در یک نگاه». در مجموعه مقاله های سمینار بررسی ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، سمت. رحمدل، غلامرضا، 1389، «بررسی محتوایی و تصویری شعر سلمان هراتی در مجموعه آسمان سبز»، فصلنامه کاوش نامه، ش 20، بهار و تابستان 89 . روزبه، محمدرضا، 1383، شرح، تحلیل و تفسیر شعر نو فارسی، تهران، حروفیه. سنگری، محمدرضا، 1370، «هفت خوان نقد»، ماهنامه سوره، ش 35، بهمن70. ـــــــــــــــ ، 1380، نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس، 3 جلدی، تهران، پالیزان. ـــــــــــــــ ، 1385، «غزل»، فصلنامه شعر، 46، خرداد 85 . شاملو، احمد، 1351، مرثیه های خاک، تهران، امیرکبیر، چ 2. صفارزاده، طاهره، 1360، بیعت با بیداری، تهران، انتشارات حوزه اندیشه و هنر اسلامی، چ 2. ـــــــــــــــ ، 1366، دیدار صبح، شیراز، نوید شیراز. عبدالملکیان، محمدرضا، 1366، ریشه در ابر، تهران، برگ. علایی، سعید، 1387، جریان شناسی شعر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی. علیدوستی، همایون، 1387، «تأملی بر شعر انقلاب اسلامی»، فصلنامه زبان و ادب، 36، تابستان 87 . فیاض منش، پرند، 1381، «بررسی موضوعات، مضامین و قالب های شعر جنگ»، فصلنامه پژوهش زبان و ادبیات فارسی، 1، بهار و تابستان 81 . قزوه، علیرضا، 1369، از نخلستان تا خیابان، تهران، نشر همراه. کاکایی، عبدالجبار، 1376، آوازهای نسل سرخ، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج. ـــــــــــــــ ، 1382، «تمام شعرهایی که در جریان و بعد از انقلاب سروده شده است، شعر انقلاب است»، فصلنامه شعر، 34، زمستان 82 . مجابی، جواد، 1377، شناخت نامه احمد شاملو، تهران، نشر قطره. مصطفوی، زهرا، 1373، «بررسی نقش ادبیات انقلاب اسلامی در مبارزه با رفاه طلبی»، در مجموعه مقاله های سمینار بررسی ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، سمت. مظفری، ابوطالب، 1382، «شعر نهضت و شعر نظام (نگرشی به شعر انقلاب اسلامی ایران)»، فصلنامه شعر، ش 34، زمستان 82 . میرجعفری، اکبر، 1378، حرفی از جنس زمان، تهران، نشر قو. هراتی، سلمان، 1364، از آسمان سبز، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی. ـــــــــــــــ ، 1368، دری به خانه خورشید، تهران، انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، سروش. سید  مهدی رحیمی: استادیار دانشگاه بیرجند. عبدالرحیم حقدادی: استادیار دانشگاه بیرجند. علی کریمی مزیدی: کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 36 ادامه دارد...

http://fna.ir/





94/11/14 - 05:08





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن