تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هرگاه صبح مى‏شد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دست نوازش بر سر فرزندان و نوه هاى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820889581




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عشق پسر 25 ساله به دختر 40 ساله دردسر ساز شد


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



عشق پسر 25 ساله به دختر 40 ساله دردسر ساز شد
روز نو :  دختر 40 ساله در حالی که عنوان می کرد در دام کلاهبرداری گرفتار شدم که تنها یک شماره تلفن از او دارم و از سوی دیگر هم آبرویم در معرض خطر قرار دارد به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: 17 ساله بودم که پدرم را از دست دادم. آن روزها در کلاس سوم دبیرستان تحصیل می کردم که متوجه شدم ارثیه زیادی به من رسیده است. پدرم ملک و املاک زیادی در شهرستان داشت و سهم مرا نیز برابر با برادرانم تعیین کرده بود. مادرم زنی متین و خوش اخلاق بود او آرزو داشت هرچه زودتر مرا در لباس عروسی ببیند. به پیشنهاد مادر و برادر بزرگ ترم پول هایم را در بانک سپرده گذاری کردم تا پس از ازدواج زندگی راحتی داشته باشم اما سرنوشت به گونه ای دیگر رقم خورد و مادرم قبل از ازدواج من، به خاطر بیماری که داشت فوت کرد و من هم مشغول تحصیل و کار شدم هر دو برادرم ازدواج کردند و من در خانه ویلایی پدرم ساکن شدم این در حالی بود که پس از پایان تحصیلات در یک مرکز فرهنگی مشغول کار شده بودم و مجبور بودم در همین خانه ارثیه ای در مشهد زندگی کنم دیگر 40 سالم شده بود اما هنوز ازدواج نکردم تا این که حدود 4 ماه قبل وقتی از اداره به خانه برمی گشتم جوان پراید سواری کنارم توقف کرد و از من دعوت کرد تا سوار خودرویش شوم نمی دانم در یک لحظه چه اتفاقی افتاد که بدون فکر سوار  شدم. راننده که جوانی 25 ساله به نام «جعفر» بود در مسیر راه داستان تلخ زندگی اش را برایم بازگو کرد و سپس از من خواست برای گرفتن یک وام 10 میلیون تومانی او را کمک کنم من هم که عاشق رفتار و ادب او شده بودم قبول کردم و 10 میلیون تومان از پول هایم را به عنوان وام به او دادم. همین موضوع به ارتباط بیشتر ما منجر شد تا این که «جعفر» به من ابراز علاقه کرد. در ظاهر به او گفتم من سن مادر تو را دارم، اما در واقع نمی توانستم از او جدا شوم وقتی هم فهمیدم متاهل است تصمیم به قطع رابطه گرفتم اما او عنوان کرد همسرش در جریان ماجرا قرار دارد تا این که چند روز بعد خانمی که خود را همسر «جعفر» معرفی می کرد با من تماس گرفت و در حالی که می گفت با ازدواج «جعفر» مخالفتی ندارد از حمایت های مالی من قدردانی کرد. این در حالی بود که من به عنوان کارمند ضامن ده ها میلیون تومان وام دیگر «جعفر» شده بودم و حتی گوشی های گران قیمت برایش می خریدم، اما از یک ماه قبل او تهدیدم کرد که باید یک دستگاه خودروی «دنا» برایش بخرم وگرنه ماجرای تصاویر خصوصی و ارتباط خیابانی مرا به برادرانم اطلاع می دهد . از آن روز به بعد هم دیگر تلفن خودش را خاموش کرده و اقساط وام هایش را هم نپرداخته است حالا در حالی که هیچ گونه آدرسی از او ندارم می ترسم که . . .



تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن