واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: اشاره: برآنیم زین پس در این بخش، به پرسش های معارفی مخاطبان پرداخته، با مراجعه به اساتید برجسته این حوزه، پاسخ هایی مستند و البته با بیانی ساده برای شما خوانندگان عزیز فراهم آوریم. به میمنت همزمانی این اقدام با ایام پربرکت دهه فجر و با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس خبرگان، محور مباحث در روزهای پیش رو موضوع «دین و سیاست» و پرسش های مطرح پیرامون «حکومت اسلامی» خواهد بود.منتظر سوالات ارزشمند شما، از طریق سامانه پیامکی ۳۰۰۰۷۲۳۰۹ هستیم.چرا برای اثبات خودمان دیگران را نفی می کنیم و هر حکومت دیگری را طاغوتی می نامیم؟ یعنی مردمی که سال ها در سایه حکومت های قبلی زندگی می کردند با دین بیگانه بودند؟ «قرآن کریم، هر حاکمیتی غیر از ولایت خدا را «ولایت طاغوت» معرفی می کند و می گوید: هر کسی که تحت ولایت خدا نباشد، تحت ولایت طاغوت است؛ در آیه 257 سوره بقره می خوانیم: «الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»؛ خداوند سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند. آنان را از تاریکى ها بیرون مى بَرد و به سوى روشنایى (شناخت معارف الهی و اطاعت از خدا) هدایت مى کند. و کسانى که کفر ورزیده اند، سرپرستانشان طاغوت هایند که آنان را از نور (فطرت خداشناسى) به در مى برند و به تاریکى هاى شرک و کفر و عصیان مى کشانند. اینان همدم آتشند و در آن جاودانه اند. از سوی دیگر قرآن کریم، پذیرش حاکمیت غیرالهی و واگذاری شؤون حکومتی ـ مانند قضاوت و داوری و... ـ را به مصادیق طاغوت، منافی ایمان به خدا می داند؛ «الم تر الی الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به و یرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیدا»؛ آیا نمی نگری به آن کسانی که می پندارند که ایمان آورده اند به آنچه بر تو نازل شده است، و به آیین پیشینیان تو ایمان دارند، خودشان را مؤمن فرض می کنند، در حالی که کاری از آن ها سر می زند که منافی با ایمان به خداست: می خواهند تحاکم به طاغوت کنند؛ یعنی حل و فصل کار خود را به طاغوت مراجعه کنند، از طاغوت نظر بخواهند و فرمان بگیرند و طبق نظر او زندگی خود را به راه ببرند، این منافی با ایمان است و شیطان مى خواهد آنان را به بیراهه اى که با حق فاصله اى دور و دراز دارد، سوق دهد. پس اولا هر نظام سیاسىِ غیراسلامى، نظامى شرک آمیز است، چون حاکمش «طاغوت» است؛ و ما به حکم اسلام، موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم. اصلا پذیرش توحید، کنار آمدن با طاغوت ها را برنمی تابد؛ زیرا یکى از مصرع هاى برجسته و مهم قصیدة «لااله الاالله» این است که با طاغوت ها، طغیانگرهاى جهانى، قدرت هاى ظالم بین المللى و ستمگرانى که امروز شما مى بینید در دنیا چگونه تاخت و تاز مى کنند و با ملت ها چه مى کنند، نمى شود کنار آمد. ثانیاً موظفیم شرایط اجتماعى مساعدى براى تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم سازیم و این شرایط درست ضد شرایط حاکمیت «طاغوت» و قدرت هاى نارواست. شرایط اجتماعى اى که ناشى از حاکمیت «طاغوت» و نظام شرک آمیز است، لازمه اش گسترش فساد است (مائده: 32). پس در این شرایط اجتماعى و سیاسى، انسان مؤمن و متقى و عادل نمى تواند زندگى موحدانه داشته باشد و بر ایمان و رفتار صالحش باقى بماند. لذا انسان موحد دو راه در برابر خود دارد: یا اجباراً دستورات حکومتی طاغوت را بپذیرد و اعمالى مرتکب شود که شرک آمیز و ناصالح است، یا براى اینکه چنین اعمالى مرتکب نشود و تسلیم اوامر و قوانین «طواغیت» نشود، با آن ها مخالفت و مبارزه کند تا آن شرایط فاسد را از بین ببرد. پذیرش «توحید» حکم می کند که باید دستگاه هاى حکومتى فاسد و فاسدکننده را از بین برد و هیأت هاى حاکمة خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون کرد. این وظیفه اى است که همه مسلمانان در یکایک کشورهاى اسلامى باید انجام دهند»1 همان کاری که مردم خداپرست ایران در قالب انقلاب اسلامى محقق کردند. البته ممکن است کسانی با این حقیقت قرآنی آشنا نباشند، یا امکان تحقق آن را نداشته باشند، که در این دو صورت مستضعف محسوب شده و حکم دیگری خواهند داشت. 1. برگرفته از کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»؛ مجموعه سخنرانی های حضرت آیت الله خامنه ای در سال 1353 در مسجد امام حسن (علیه السلام) مشهد
سه شنبه ، ۱۳بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]