پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850404178
ادای احترام کتابداران فارس به خانواده شهید مدافع حرم مادر شهیدی که تنها یک‌بار بغض کرد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ادای احترام کتابداران فارس به خانواده شهید مدافع حرم
مادر شهیدی که تنها یک‌بار بغض کرد
مدیرکل کتابخانه‌های فارس و جمعی از کتابداران این استان در دیدار با خانواده شهید عبدالله قربانی به تمام شهدای مدافع حرم ادای احترام کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز به نقل از روابط عمومی کتابخانه‌های عمومی فارس، مادربزرگِ عبدالله قربانی شهید مدافع حرم در دیدار مدیرکل کتابخانه‌های عمومی فارس و جمعی از کتابداران استان، میگوید گریه نکرده است چون عبدالله در وصیت‌نامه‌اش از او خواسته و مادر حالا به حرف فرزندش گوش می‌کند و ازاین‌رو فقط یک بار بغض کرد، وقتی یاد همسر جوان پسر شهیدش عبدالله افتاد. بانو «نزهت جعفری» زیر قاب عکس پسرش نشسته و از اولین شب سرد آذرماه و آخرین شبی میگوید که شهید عبدالله قربانی در خانه بود: من که نمی‌دانستم سوریه می‌رود. می‌گفت می‌خواهد به کربلا می‌رود. دلم قرص شد و دعایش کردم. وقتی بعد از 42 روز گفتند که در سوریه و در دفاع از حرم بانو زینب (س) شهید شده به او افتخار کردم. همیشه افتخار می‌کنم و اشک هم نمی‌ریزم، شوخی که نیست، عبدالله‌ام وصیت کرده! پدر ساکت است و چشم‌هایش سو ندارد، بیماری مثل درخت ازگیل خشکیده حیاط خانه بی‌تابش کرده تا آنجا که حتی روز تشییعِ پسر هم در بیمارستان بستری بود. مادر از جا بلند می‌شود و وصیت‌نامه پسر را که در قابی ساده و طلایی روی طاقچه می‌درخشد برمی‌دارد و نشان می‌دهد، خوش‌خط است و امضایش هنوز خشک نشده که ... عبدالله قربانی حالا در کنار 80 شهید دیگر روستای صحرارود در خاک وطن آرمیده و عکسش روی سرو بالابلند گلزار شهدا خودنمایی می‌کند. روستایی که با 6 هزار نفر جمعیت این‌همه شهید دارد و خیابان اصلی و تمام کوچه‌های خاکی‌اش به نام یک شهید است. مادر تا مقابل در سید محمدامین جعفری مدیرکل کتابخانه‌های فارس را که به نمایندگی از کتابداران استان فارس به دیدارش رفته بدرقه می‌کند و از او و همراهانش می‌خواهد مراقب باشند وصیت‌های عبدالله روی زمین نماند... پیرمردی عصازنان در غروب کوچه‌های خاکی صحرا رود قدم می‌زند که قامت خمیده و دست‌های پینه‌بسته‌اش دوباره وصیت‌نامه عبدالله را یادمان می‌آورد... غروبِ دلگیرِ صحرارود بر دیوارهای قدیمی روستا سنگینی می‌کند که پیچِ جاده صحرارود را به سمت «کتابخانه زاهد شهر» رد می‌کنیم...
94/11/12 - 14:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-