واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سرودههای جدید اسفندیار نظر؛
مجموعه شعر «در کوچههای شب» در تاجیکستان منتشر شد
شناسهٔ خبر: 3036448 - شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۴
فرهنگ > تازه های نشر جهان
مجموعه شعری از شاعر فارسی زبان تاجیک، اسفندیار نظر، با نام «در کوچههای شب» به چاپ رسید. به گزارش خبرنگار مهر، به تازگی مجموعه شعر شاعر همروزگار تاجیک، اسفندیار نظر (متولد ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱م – روستای درغ ناحیۀ عینی از استان سغد)، با نام «در کوچه های شب» به چاپ رسید. این دفتر که ۱۲۵ قطعه شعر در قالب سنتی، نیمایی و سپید را در خود جا داده است، از سوی انتشارت «عشوریان» دوشنبه در قطع رقعی و ۱۰۸ صفحه با خط سیریلیک چاپ شده است. تاریخ سرایش شعرهای این مجموعه مربوط به سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۵ است؛ یعنی سه دوره از مهمترین دوره های تاریخ معاصر تاجیکستان: سال های خودشناسی ملی تاجیکان در دورۀ گورباچف (۱۹۸۹-۱۹۹۱)، سالهای نخستین استقلال تاجیکستان (۱۹۹۱-۱۹۹۲) و سالهای جنگ شهروندی (۱۹۹۲-۱۹۹۷). از این منظر تکتک شعرهای این مجموعه را میتوان تاریخ مجسم دردهای شاعر جوان از پا گرفتن استقلال تا درافتادن وطن در آتش و خون و برادرکشی نامید. بیجهت نیست که در مقدمۀ کوتاه کتاب محتوای اصلی آن وطن پرستی دانسته شده است. «در کوچههای شب» نام دومین مجموعه شعر این شاعر است که پس از نزدیک به بیست سال از گم شدن اصل دستنویس - که گویا بیش از سه برابر این مجموعه بوده (۳۲۰ صفحه با یک مقدمۀ مفصل) - چاپ شده است. نخستین مجموعۀ شعر این شاعر «رجوع اسفندیار» نام داشته که در ۲۲ سالگی شاعر در سال ۱۹۹۳ چاپ شده است. در این سالها چند مجموعه دیگر از شاعر منتشر شده است از جمله «مرا سپار و رو» (۱۹۹۷)، دو دفتر کوچک با نامهای «یادگار خون و خاکستر»، «یک ساقه ریواس» (۱۹۹۹) در مسکو، «از معبر توفان» (۲۰۰۰) و دفتر رباعیها و دوبیتیهای شاعر با نام «همخونِ دیوشتیج» در تاجیکستان. اسفندیار نظر علاوه بر چند اثر منثور ادبی و علمی، نوشتهای تحقیقی همراه با گزیدۀ ۹ دفتر شعر سیمین بهبهانی را با نام «یک دامن گل» در سال ۲۰۱۲ به چاپ رسانده است. در زیر شعر «مناجات» از مجموعه «در کوچههای شب» آمده است: عاشقان در طلبت سر به بیابان دارند
جای تسبیح به کف آبله در جان دارند این چه عشقی که شهان تاج گذارند و روند
بلخ را دست تعجب به گریبان دارند غیرت عشق تو نازم که حقیقت طلبان
بار افلاک و زمین بر سر مژگان دارند در مقامی که محبان به تو دل عرضه کنند
زاهدان بازی به ریش و نخ دامن دارند همت عشق تو این است که مردان طریق
تازیانه به سر موج خروشان دارند حکم تو چیست به این قوم فرومایۀ غرب
که همه قصد به جان بنی انسان دارند؟ یا چه گویی تو بدین انجمن صوفی نما
که پی کیسۀ زر تکیه به قرآن دارند؟ از مسلمانی چه گویم به تو ای صاحب دین
که همه در وطنم قصد مسلمان دارند؟ هر کجا میگذرم خلق مسلمان خوار است
هر کجا مینگرم، خال پریشان دارند سایههای تو که در روی زمین پادشهاند
ای خدا، بر تو که نه، به که ایمان دارند؟ در همه روی جهان هر که مسلمان دیدم
شکوه از بخت بد و سلطۀ سلطان دارند (مارس ۱۹۹۴)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]