واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: بهدنبال به صدا درآمدن آژیر خطر بیکاری و اعلام آمار 2.3 میلیون نفر بیکار و بحرانی شدن وضعیت بیکاری، پیشنهاد میشود در کنار وزارت کار، یک وزارت بیکاری تاسیس شود.
در اینجا به بررسی یک روز از زندگی وزیر بیکاری میپردازیم: وزیر بیکاری با دو نفر از کارمندان خود در خیابان مشغول آمارگیری هستند. وزیر بیکاری جلوی یک نفر را میگیرد: تا حالا سرکار رفتی؟ یک نفر: خیلی آقا خیلی. مسئولان هر روز ما رو سر کار میذارن. وزیر بیکاری رو به کارمندش: اسم این آقا رو از لیست خط بزن. یک نفر: از کدوم لیست؟ وزیر بیکاری: لیست جمعیت بیکاران. یک نفر: اگه خط بزنی چی میشه؟ وزیر بیکاری: هیچی. یه نفر از جمعیت بیکارا کم میشه. وزیر بیکاری (رو به یک نفر دیگر): تو چی تا حالا سرکار رفتی؟ یک نفر دیگر: نه. وزیر بیکاری: حتی تو صف نونوایی هم نایستادی؟ یک نفر دیگر: چرا یه بار نون بربری خریدم. وزیر بیکاری: پس اسم ایشون رو هم خط بزن. یک نفر دیگر: چرا؟ من که کار نکردم. وزیر بیکاری: تو صف ایستادن خودش کلی کاره. خوب امروز 2 درصد از آمار بیکاری کم شد. یکی از کارمندان: ولی اینجوری آمارگیری نمیشه که. وزیر بیکاری: من میگیرم و میشه. تو چی کار داری؟ یک نفر دیگر: آقا شما ما رو سر کار گذاشتی؟ وزیر بیکاری: خب خودت اعتراف کردی که من سر کارت گذاشتم. پس من 3 درصد از آمار بیکاری کم کردم. یک نفر دیگر: اگه راست میگی بیا واسه من کار پیدا کن که چهارساله بیکارم. وزیر بیکاری: چی کار میکنی؟ یک نفر دیگر: میخوابم تو خونه. توی صفحه نیازمندیای روزنامه دنبال کار میگردم. وزیر بیکاری: پس جویای کاری. خوب اینم یه جور کاره دیگه. پس 4 درصد از آمار بیکاری کم شد. یک نفر دیگر: منم شیش ماهه بازنشسته شدم، توی تاکسی تلفنی کار میکنم. اگه میشه یه کار نون و آبدارتر برای من پیدا کنید. وزیر بیکاری: همین امثال شما هستید که باعث بحران بیکاری میشید دیگه. شمارو دو تا کار حساب میکنم. میشه 6 درصد. کارمند وزیر: اگه اینجوری حساب کنیم، آمار بیکاری منفی میشه. وزیر بیکاری: پس توی رسانهها اعلام کنید از این به بعد آمار بیکاری منفی شد. یک نفر: ولی من هنوز بیکارم. وزیر بیکاری: اون دیگه مشکل خودته. وزیر بیکاری نشسته است پای تلویزیون و فوتبال تماشا میکند. همسر وزیر بیکاری: داری چیکار میکنی؟ وزیر بیکاری: دارم دورکاری میکنم. همسر وزیر: تو که داری فوتبال تماشا میکنی! وزیر بیکاری: من دارم دورکاری میکنم. وقتی گزارشگر میگه چه میکنه این بازیکن، دقت میکنم ببینم چه کار میکنه. همسر: خوب این که نشد کار! وزیر بیکاری: خیلیام کار مهمیه. براساس قانون کار، ورزشگاه هم جزو کارگاه محسوب میشه و من باید نظارت کنم که توی زمین فوتبال، کسی کم کاری نکنه. همسر: حالا اگه کم کاری کرد چیکار میکنی؟ وزیر بیکاری: شعار میدم. بازیکن بیغیرت نمیخوایم نمیخوایم. مربی بیغیرت خجالت خجالت. همسر: حالا نمیشه یه خورده بیسر و صداتر کار کنی؟ آبرومون توی محل رفت. وزیر بیکاری: نه باید جوری کار کنی که سر و صداش گوش فلکرو کر کنه. کار وزارت بیکاری یعنی همین. همسر: حالا نمیشد وزیر مسکنی، چیزی میشدی. اینم شد کار؟ وزیر بیکاری: اصل کار همینه. جمعیتی که با ما کار دارن از همه جا بیشتره تو میدونی ما چقدر بیکار داریم؟ همسر: تو که همهرو سرکار گذاشتی. مگه بیکارم پیدا میشه؟ وزیر بیکاری: پس دیدی کار من چقدر مهمه؟! همسر: آره. حالا پاشو برو دو تا نون سنگک از سر کوچه بگیر. نون توی خونه نداریم. وزیر بیکاری: آخه من دارم دورکاری میکنم. همسر: عیب نداره بقیه کارت رو من انجام میدم. چند ـ چندن؟ علیرضا لبش - جام جم
سه شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 09:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]