واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: در روز وداع با نادر ابراهيمي جواد مجابي: نادر ابراهيمي پرواي نقد اهل نظر را نداشت// تفاوت هاي ما مرز بين ما نيست مايه جذابيت است
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: جواد مجابي در مراسم تشييع پيكر نادر ابراهيمي گفت: نادر ابراهيمي پرواي نقد اهل نظر را نداشت ، چرا كه خود نيز در كار نقد و نظر و اهل شناخت و ادراك در مسايل اجتماعي و فرهنگي بود .
همراه با گزارش تصويري
به گزارش روز دوشنبه خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز"، مراسم تشييع پيكر نادر ابراهيمي صبح امروز در خانه هنرمندان ايران با حضور جمع كثيري از هنرمندان و ادب دوستان اين مرز و بوم برگزار شد.
جواد مجابي در اين مراسم گفت: زيباست آدمي كه يك عمر دوستدار كودكان و نوجوانان سرزمينش باشد برايشان كار كند غصه شان را بخورد در شادي هايشان خوشحال باشد و از رنج هايشان اندوهگين. اين كه پيش ما به خواب ابدي رفته است از ته دل كودكان را دوست مي داشت و برايشان مي نوشت و كار مي كرد.
وي افزود: ستودني است آدمي كه زن و مرد وطنش اهل جهان را بي پروا و شيفته وار دوست داشته باشد و برايشان در زمينه هاي مختلف كار كند قصه بنويسد فيلم بسازد و برنامه تلويزيوني تدارك كند و پژوهش كند در مبارزه و جنگ و صلح هم سرنوشت آن ها باشد اين كه اكنون فارغ از داوري ها و ارزيابي هاست نادر ابراهيمي از شهر ما و از ما نوشته است بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم در آن شهر قصه ها گفته از انسان، جنايت، احتمال و شجاعانه در مكان هاي عمومي آن را طرح كرده و غصه خورده است از تكثير تاسف بار پدر بزرگ.
وي در ادامه گفت: در 27 سالگي خانه اي براي شب را ساخت و در آن منتظر گشايش روز ماند.
منتظر نماند برخاست رنج برد و آفريد، گاهي پراكند و در متن يك جريان پيشتاز كنار بهترين چهره هاي ادبي نسلش در راه فرهنگ به جان كوشيد فيلم ساخته است از تركمن صحرا و مردمانش و در قبايل ما آتش بدون دودي يك دوده را سال هايش پيش ديده بود و ديدني كرده بود و بعدها رمان اش را انتشار داد عاشق ايران بود و در سفرهاي دور و دراز حامي و كامي در وطن همسفر شد تا اين سرزمين را يك بار ديگر چنان كه هست پيش چشم ها و به خاطر ديگران بياورد و ترانه اي را ساخت كه محمد نوري آن را پرچم روزگار ديگري كرد. ما براي آنكه ايران كشور خوبان شود رنج دوران برده ايم براي ادبيات كودكان قصه نوشت در راه پژوهش در اين زمينه دشوار را هموار كرد با ايجاد موسسه همگام با كودكان و نوجوانان با ياري همسرش.
جواد مجابي در خصوص مردمي بودن نادر ابراهيمي گفت: بين مردم و همچون آنان كار كرده بود در كارگري و كارمندي و حجره داري و براي آنان كار كرده بود چون روشنفكري مردم گرا. در عرصه ويراستاري ايران شناسي سينماگري تدريس در دانشگاه و مانند آن، نويسنده اي پركار و تجربه گرا بود و از خطر كردن در شيوه هاي گوناگون نمي هراسيد اگر چه نتواند در شيوه اي به كمال خلاقيتش برسد.
نوشته برايش اصل بود نه اينكه از آن شهرتي و ثروتي را خواستار باشد پرواي نقد اهل نظر را نداشت چرا كه خود نيز در كار نقد و نظر بود و اهل شناخت و ادراك در مسايل اجتماعي و فرهنگي، دوست دارم اينجا در حضور او اين حقيقت بديهي اما همواره انكار شدني را كه حاصل تجربه هاي فرهنگي نسل نادر است يادآور شوم كه تشخص در فرديت ماست.
وي افزود : در تفاوت هاي ما با يكديگر با ناهمگوني ها در روش و منش آثار ويژه از زندگي ويژه ما حاصل مي آيد روشنفكران اعضاي يك حزب نيستند كه چون سربازان همسو و هماهنگ باشند. جهان با تنوع و گونه گوني زيباتر و تازه تر شده است فرهنگ از ناهمگوني ها و اختلاف نظرها بيشتر بهره مي برد تا از همسان سازي فرمايشي فرهنگ روشنفكري جمع بند گونه گوني ها وتركيب خلاقي از ناهمگوني هاي بشري است.
وي با بيان اينكه تفاوت هاي ما مرز بين ما نيست مايه جذابيت است گفت:اگر مي پذيريم كه فرهنگ مرزهاي جغرافيايي را در مي نوردد و كمرنگ مي كند ديگر نبايد تن در دهيم كه درون يك جغرافيا بين اهل فرهنگ مرزهاي مانعي بكشند پيش پاي تفاهم كه اين چپ و آن راست، اين ملي و آن فراملي است همه آزادانه كار خود را توليد و عرضه كنيم در نهايت اين مردم تاريخي اند كه انتخاب هاي احتمالي خود را دارند با حفظ تمامي تفاوت ها آنچه ما را به يكديگر مي سپرده و در يك آفتاب گرم گرممان مي داد حفظ شان انسان و ارزش هاي دل است.
وي گفت:نادر نيز چون ما پروا نداشت كه داوري آيندگان چه خواهد بود او نوشتن را و زيستن را دوست داشت عليه مرگ و فراموشي و ابتذال دامن گير چون هم نسلانش فراز و فرودي حيرت انگيز را تجربه كرد.
مي دانست روزگار هر كس را در جايگاهي فراخور مي نشاند.
مجابي افزود:نزديك بيني تاريخي عيبي بزرگ است براي اهل فكر و خيال و معرفت اهل فرهنگ محدودند در زندگي به شتاب و در مرگ مي روند به درنگ، آثارشان زمان و مكان را در مي نوردد و مي گذارد در ذهن ها و زبان ها حاصل زندگي هنرمند رويش جوانه اي تازه اي است بر تنه ستبر فرهنگ كهن و سبزانه نوميده اي من، تو، او و همين ما را بس است.
دوشنبه 20 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]