واضح آرشیو وب فارسی:موج: امروز فوتبال تنها یک رشته ورزشی نیست، بلکه سبک زندگی است. نوعی رسانه است و هنر. دانستن و درک فوتبال سواد نمی خواهد، اما؛ بپذیریم که فوتبال آموزنده بسیار خوبی است. فوتبال، رسانه ای است که بازخورد ارزش ها و هنجارهای آن بسیار بیشتر و مؤثرتر از سایر رسانه های موجود، قدرت باورپذیری بی مانندی به مخاطبانش می دهد. بسیاری اعم از مرد و زن، پیر و جوان، باسواد و بی سواد و دارا و ندار در این کلاس در حال تحصیل اند. فوتبال طبقه نمی شناسد. رنگ و نژاد نمی شناسد. هر چه هست درون مستطیل سبزی خلاصه می شود که سرشار از هیجان و جذابیت است. امروزه نگاه تک بعدی، یک جانبه گرایانه و صرفا ورزشی، کم لطفی و اجحاف بدان است. فوتبال دانشگاهی است که برای آموختنش نیازی به کاغذ و قلم و مدرس نیست. آموختن درست آن حتی ادامه زندگی را زیباتر می کند. این قدرت فوتبال است که توانسته پدیده شوم تبعیض نژادی و رنگ ها را در اذهان عمومی پاک کند و پنج قاره را در سبزترین مستطیل ورزشی با بازخوردها و باورهای متفاوتش به هم نزدیک تر سازد و هم اوست که با پتانسیل وصف ناپذیرش شرق و غرب عالم را به یک نقطه مشترک رسانده است. اما حیف که سوءبرداشت ها و عدم درک درست از شاکله فوتبال؛ به ویژه در ایران نتوانسته انتظارات حوزه فرهنگ و تربیت را به علاقه مندانش تفهیم کند و سخنان مسوولان و دست اندرکاران ورزشی و به ویژه فوتبالی در مورد اقدامات فرهنگی، نیاز فوتبال ما را تأمین نکرده و نخواهد کرد. سال های سال است که فضای ورزشگاه های فوتبال ایران مسموم است. محیطی که حتی یک خانواده متوسط از نظر فکری و فرهنگی هم نمی تواند با خیالی آسوده فرزندش را وارد چنین محیطی کند. جالب اینجاست که این فقر فرهنگی تنها در سکوی تماشاگران نمود نداشته و ندارد، بلکه بسیاری از بازیکنان آن هم فاقد چهره معقول و مطلوب فرهنگی هستند و حتی برخی از مربیان و دست اندرکاران تیم ها هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیستند. نکته زمانی قابل تأمل است که برخی از رسانه ها هم در این راستا با آنان هم قدم شده، به طوری که فضا بیش از حد انتظار، هویت فرهنگی و ارزشی خود را از دست داده است. حلقه مفقود شده فرهنگ در فوتبال ما کجاست؟ در این میان مقصر یا مقصران چه کسانی اند؟ دولت، نهادهای نظارتی، آموزش و پرورش یا باشگاه ها هر کدام چه نقشی در این وانفسای فوتبالی ما دارند؟ باشگاه هایی که دست بر قضا پیشوند پرطمطراق فرهنگی را هم بر نام خود یدک می کشند، چه سهمی در رسیدن به آرامش و ثبات فرهنگی جامعه دارند؟ سال هاست که برای حل مشکلات فرهنگی فوتبال همه خوب شعار می دهند، خوب حرف می زنند و خوب وعده می دهند؛ بی آنکه در عمل کاری صورت دهند. وقتی اخلاق و فرهنگ در حرفه ای گری ناشیانه فوتبال ایران به وادی فراموشی سپرده می شود، دیگر چه انتظاری از فرهنگ سازی در این حوزه می شود داشت! رفع آسیب شناسی فرهنگی در فوتبال، ضعف خدمت رسانی فرهنگی در ورزشگاه ها، پرهیز از شعار زدگی فرهنگی، لزوم شناخت تأثیر فرهنگ بر فوتبال و نقش رسانه ها در رشد و شکوفایی فرهنگ فوتبالی بی تردید باید از اولویت های این رشته محبوب و مردمی باشد. حرکت تأثیرگذار کودک عراقی که با نوشتن نام مسی روی پلاستیک و پوشیدن آن در بازی فوتبال و واکنش مسی، فوق ستاره آرژانتینی بارسلونا، خود بی هیچ سخن و چو و چرایی حکایت از عمق تأثیرگذاری مطلق فوتبال بر زندگی است و به حق واکنش مسی نیز در جهت یافتن این کودک در نوع خود درسی است برای بسیاری از همنوعانش در فوتبال ایران. حال این حرکت مسی را مقایسه کنیم با رفتار برخی بازیکنان ایرانی در داخل و حتی خارج از زمین و یا نحوه برخورد بسیاری از مردم در مراسم تشییع جنازه زنده یاد هادی نوروزی. به هر نتیجه ای که از این برخوردها در فوتبال مان برسیم، قطعا نه زیبنده ماست و نه نشانی از تشخص فرهنگی ما دارد. یادمان نرفته واکنش هواداران فوتبال ایران زمانی که فوتبال ما در جام جهانی برزیل با آرژانتین همگروه شد و سیل کامنت های وحشتناک و اسف بار هزاران کاربر ایرانی به صفحه شخصی مسی، یا حمله به صفحه شخصی داور صربستانی دیدار ایران با آرژانتین و یا اظهارات ناشایست ایرانی ها درباره ایوان زایتسف، والیبالیست ایتالیایی، که نشان از عمق فاجعه ای است که زیر پوست فرهنگ ما رخنه کرده است. موارد فوق و مانند آن، که متأسفانه در ورزش ما کم هم نیست، بی تردید نیاز به تأمل و واکاوی دارد. رسیدن به درک تأملی ژرف و عمیق بر ناداشته های فرهنگی مان که گویی نه در کتاب ها خوانده می شود و نه کسی حاضر است آن را در زندگی و به تجربه کسب کند، همان حلقه مفقود شده ای است که سایه اش بر فوتبال ایران سنگینی می کند. «هادی بهی»
سه شنبه ، ۶بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]