واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اقرار بوكس باز شیشهای به قتل خاله
قهرمان بوكس كشور كه متهم است دو هفته قبل خالهاش را به قتل رسانده است، خودش را به پليس معرفي كرد و ماجرا را شرح داد. اين مرد ميگويد در توهم ناشي از مصرف شيشه مرتكب قتل شده است.
نویسنده : غلامرضا مسکنی
به گزارش خبرنگار ما، اين پرونده از ساعت 8 صبح روز دوشنبه 21 دي ماه با قتل زن 35 سالهاي به نام شهين و زخمي شدن پسر هشت سالهاش در زير زمين مسكوني در خيابان ثارالله حوالي ميدان امام حسين (ع) به جريان افتاد. آن روز وقتي قاضي ايلخاني بازپرس ويژه قتل از دادسراي جنايي تهران به همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل حاضر شد با جسد شهين كه با اصابت چندين ضربه چاقو به بدن و گردن به قتل رسيده بود، روبهرو شد. تحقيقات اوليه نشان داد در اين حادثه پسر هشت ساله مقتول هم به شدت از ناحيه گردن زخمي و براي نجات جانش به بيمارستان منتقل شده است. بررسيهاي بعدي حكايت از آن داشت كه مقتول و پسرش اهل شهرستان خرمآباد هستند و مدتي است براي كار به تهران آمده و اين زير زمين را به صورت موقت از مردي به نام صفدر كه شاگرد بنگاه املاكي است، اجاره كردهاند. در حالي كه تحقيقات نشان ميداد صفدر در اين چند روز به خانهاش رفت وآمد داشته و حتي شب حادثه به خانهاش رفته است، مأموران پليس وي را بازداشت كردند و مورد بازجويي قرار دادند.
وي گفت: من اين زيرزمين را اجاره كرده و آنجا ساكن بودم، اما گاهي اوقات هم به صورت موقت به افرادي اجاره ميدادم. مدتي قبل مقتول و پسرش به بنگاه ما آمدند و خواستند خانهاي اجاره كنند.
از آنجايي كه پول زيادي نداشتند، خانه خودم را به آنها پيشنهاد دادم كه قبول كردند.
وي ادامه داد: دو روز قبل مقتول گفت كه پسر خواهرش به تهران آمده و قرار است چند روزي پيش آنها باشد به همين خاطر من به آنجا رفت و آمد نداشتم تا اينكه قرار بود امروز خانهام را از آنها تحويل بگيرم. وقتي وارد خانه شدم با اين صحنه هولناك روبهرو شدم. ابتدا با پليس تماس گرفتم و بعد هم از همسايهها كمك خواستم. مأموران پليس در تحقيقات بعدي دريافتند حميد 20 ساله پسر خواهر مقتول كه چند روزي است از شهرستان به تهران آمده است، شب حادثه با خاله و پسر خالهاش در محل حادثه خوابيده بوده، اما پس از حادثه به طرز مرموزي ناپديد شده است.
بنابراين حميد به عنوان مظنون اين حادثه از سوي كارآگاهان جنايي تحت تعقيب قرار گرفت تا اينكه عصر روز شنبه 3 بهمن ماه متهم خودش را در تهران به مأموران پليس معرفي و به قتل خاله و ضرب و جرح پسرخالهاش اعتراف كرد.
گفتوگو با متهم
صبح ديروز متهم در حالي كه دست و پايش غل و زنجير بود براي بازجويي مقابل قاضي ايلخاني، بازپرس شعبه هشتم دادسراي جنايي قرار گرفت. متهم همان ابتدا اظهار پشيماني كرد و گفت تقاضاي بخشش دارم و اميدوارم مادر بزرگ، داييها و خالههايم مرا ببخشند. وي مدعي شد كه قصد كشتن خالهاش را نداشته و اين حادثه به خاطر توهم مصرف مواد مخدر شيشه رخ داده است.
مي گويند ورزشكاري، درست است؟
بله از 9 سالگي ورزش را شروع كردم و بعد به صورت حرفهاي ادامه دادم.
چه رشتهاي؟
من بوكس كار كردهام.
مدال هم داري؟
سال قبل در وزن 140 كيلو در كشور مقام نخست را كسب كردم و بعد از آن هم به اردوي تيم ملي دعوت شدم و مدتي هم در اردو بودم و قرار بود عضو تيم ملي شوم كه اين اتفاق افتاد.
استخدام جايي هستي؟
نه، اما در شهرستان باشگاه داشتم و مربي بوكس بودم تا اينكه حدود 45 روز قبل باشگاه را بستم.
درآمد نداشت؟
درآمد زيادي نداشت، ماهي 300 تا 400 هزار تومان براي من بيشتر نميماند، اما تنها اين علت بستن باشگاهم نبود.
علت اصلي چه بود؟
50 روز قبل برادر 16 سالهام را در يك تصادف رانندگي از دست دادم. برادرم را خيلي دوست داشتم و مرگ او ضربه بزرگي به من زد به طوري كه از آن روز به بعد عصبي شدم و قادر به ادامه باشگاهداري نبودم.
چه شد كه به تهران آمدي؟
پس از اين حادثه، خيلي عصباني بودم و آرام و قرار نداشتم تا اينكه مادرم به من پيشنهاد داد به تهران بروم و آنجا كاري براي خودم دست و پا كنم. مادرم ميگفت كه در تهران حالم بهتر ميشود و من لازم است هوا عوض كنم كه به تهران آمدم.
كار پيدا كردي؟
نه. من چهار روز بيشتر در تهران نبودم كه اين حادثه تلخ رخ داد.
چطوري خالهات را در تهران پيدا كردي؟
دو روز در تهران سرگردان و به دنبال كار بودم، اما كاري نيافتم. در اين دو روز شبها در پارك و خيابان خوابيدم تا اينكه با يكي از خالههايم تماس گرفتم و آدرس خاله شهين را در تهران گرفتم. وقتي به خالهام گفتم كه در تهران هستم و جايي ندارم خواست تا شبها پيش او بروم. خالهام گفت زيرزميني را اجاره كرده است و آدرسش را داد و من هم رفتم.
چرا خالهات را كشتي؟
وقتي به تهران آمدم حالم بهتر نشد، بلكه بدتر هم شد به طوري كه بيشتر از هميشه عصباني و بيقرار بودم. شب اول به خوبي و خوشي گذشت تا اينكه روز بعد تلفني به يكي از دوستانم گفتم خيلي عصباني هستم و او هم پيشنهاد داد براي اينكه به آرامش برسم، مواد مخدر شيشه بخرم و مصرف كنم. شب دوم مقداري شيشه از نزديكي محل حادثه خريدم و به خانه رفتم. وقتي مصرف كردم توهم شديدي به من دست داد به طوري كه خاله و پسر خالهام مانند غول و ديو جلوي چشمانم ظاهر شدند. بعد از اين، ديگر چيزي نفهميدم تا اينكه ساعت 5 صبح به هوش آمدم و ديدم همه زير زمين را خون فرا گرفته است. آن لحظه بود كه فهميدم دست به چه جنايتي زدهام.
قبل از اين حادثه، مواد هم مصرف كرده بودي؟
نه من حتي تا كنون سيگار هم نكشيده بودم و اين براي اولين بار بود كه تجربه كردم.
چرا فرار كردي و آنها را به بيمارستان نبردي؟
من فكر كردم هر دو فوت كردهاند و نميدانستم كه پسرخالهام زنده است به همين خاطر خيلي ترسيدم و فرار كردم.
بعد چه شد؟
به شهرستان رفتم و از شهرستان هم به روستاي محل زندگي پدر و مادرم رفتم.
به مادرت چيزي نگفتي؟
نه، اما دو روز بعد فهميدم كه مأموران پليس موضوع را به يكي از خالههايم خبر دادهاند و متوجه شدم كه پسرش زنده است. اين بار از ترس اينكه دستگير نشوم به كوههاي اطراف روستايمان رفتم و آنجا مخفي شدم.
چه شد كه خودت را معرفي كردي؟
در اين مدت با مادرم در ارتباط بودم. او از من خواست تا خودم را به پليس معرفي كنم.
اگر پسر خالهات زنده نبود، خودت را معرفي ميكردي؟
بله. من در اين مدت همهاش عذاب وجدان داشتم.
حرف آخر چیست؟
پشيمان هستم. اميدوارم خانوادهام مرا ببخشنند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]