تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819879464




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جنايت دوم مرد شيشه‌اي پس از آزادي از زندان


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جنايت دوم مرد شيشه‌اي پس از آزادي از زندان
مرد شيشه‌اي كه چهار سال قبل همسرش را به قتل رسانده بود و با گرفتن رضايت از زندان آزاد شده بود، در جنايت ديگري پسر 14 ساله‌اش را به قتل رساند.


به گزارش خبرنگار ما، ساعت 3 بامداد ديروز قاضي حسين پور، بازپرس ويژه قتل از دادسراي جنايي تهران با تماس تلفني مأموران كلانتري 108 نواب از قتل پسر 14 ساله‌اي به دست پدرش با خبر شد. لحظاتي بعد از اعلام اين خبر، بازپرس به همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل حادثه كه آپارتمان مسكوني‌اي در انتهاي خيابان مرتضوي بود، حاضر شد و با جسد پسر 14 ساله‌اي به نام محمدعلي روبه‌رو شد كه با فشار بر عناصر حياتي گردن فوت كرده بود. بررسي‌ها نشان داد مقتول به دست پدرش به قتل رسيده است و مأموران پليس هم وي را بازداشت كرده‌اند.  يكي از مأموران گفت: دقايقي قبل اين حادثه به ما گزارش شد و ما خيلي زود در محل حادثه حاضر شديم. وقتي وارد اين خانه شديم، قاتل هنوز روي سينه مقتول نشسته بود و با حوله گردن او را فشار مي‌داد كه بازداشتش كرديم. تحقيقات بعدي نشان داد متهم كه چهار سال قبل به اتهام قتل همسرش در زندان بوده، اسفند ماه قبل با گرفتن رضايت آزاد شده و با مادر، دختر و پسرش در اين خانه زندگي مي‌كرده تا اينكه اين حادثه غم انگيز را دوباره رقم مي‌زند.  دختر 18 ساله متهم گفت: ساعت 21 شب پدرم به خانه آمد. ما هيچ مشكلي نداشتيم تا اينكه بعد از خوردن شام پدرم با برادرم به اتاق رفتند تا بخوابند. نيمه‌هاي شب ناگهان با شنيدن صداي خر خر شديد از خواب بيدار شدم. صدا از اتاق برادرم مي‌آمد و من بلافاصله به اتاق او رفتم كه ديدم پدرم حوله‌اي به دور گردن برادرم انداخته و در حال خفه كردن او است. برادرم زير او دست و پا مي‌زد كه با داد و فرياد از مادر بزرگم كمك خواستم. بعد از آن مادر بزرگم از خواب بيدار شد و به كمك من آمد اما ما نتوانستيم او را نجات دهيم.   سپس مادر بزرگم به آشپزخانه رفت و چاقو و چنگالي برداشت و به طرف پدرم حمله كرد كه پدرم دست او را گرفت و مادر بزرگم را هل داد. مادر بزرگم به زمين خورد به طوري كه دستش هم زخمي شد. بعد از آن من به داخل خيابان رفتم و از همسايه‌ها درخواست كمك كردم، اما هيچ كس به كمك ما نيامد و فقط يكي از همسايه‌ها با پليس تماس گرفت. وقتي مأموران پليس از راه رسيدند ديگر برادرم خفه شده بود.  همزمان با انتقال جسد مقتول به پزشكي قانوني، متهم در بازجويي‌ها در محل حادثه به قتل پسرش اعتراف كرد.

گفت‌وگو با قاتل
  صبح ديروز متهم در حالي كه دست و پايش با غل و زنجير بسته شده بود و مأمور پليسي او را همراهي مي‌كرد، نفس‌زنان وارد شعبه پنجم ويژه قتل دادسراي جنايي شد. وي آرام و قرار نداشت و خستگي در چهره‌اش موج مي‌زد. مدام زير لبش زمزمه مي‌كرد و مي‌گفت كه سخت‌ترين كار عمرم را انجام دادم و راهي جز اين نداشتم و بايد پسرم را به قتل مي‌رساندم. متهم پس از بازجويي به دستور قاضي حسين پور براي مشخص شدن سلامت روحي و رواني و اعتياد به پزشكي قانوني معرفي شد.

 همسرت را چه سالي به قتل رساندي؟
روز اول شهريور ماه سال 1390 او را با چاقو به قتل رساندم.
چرا؟
اختلاف خانوادگي داشتيم.
يعني به خاطر اختلاف خانوادگي بايد همسرت را بكشي؟
نه. تنها اين نبود. بد اخلاق بود و به من فحاشي مي‌كرد. ما هميشه با هم مشاجره لفظي داشتيم تا اينكه ساعت 3 بامداد با چاقو به جانش افتادم و او را  كشتم.
معتادي؟
بيشتر ترياك مي‌كشم، آن هم به خاطر اينكه پا درد دارم. وقتي ترياك مي‌كشم دردم كم مي‌شود.
مواد روان گردان نمي‌كشي؟
بعضي وقت‌ها كه ترياك گيرم نمي‌آيد، شيشه مي‌گيرم و مصرف مي‌كنم.
زماني كه همسرت را به قتل رساندي، شيشه هم مصرف مي‌كردي؟
بله، اما كم.
چطور شد آزاد شدي؟
برادرم تمام دار و ندارش را فروخت و 100 ميليون تومان به من كمك كرد تا ديه همسرم را پرداخت كردم و آزاد شدم.
فكر نمي‌كردي اگر زندان بودي بهتر بود؟
نه. من آمدم كه بالاي سر فرزندانم باشم. نمي‌خواستم پسر و دخترم بدون سايه پدري بزرگ شوند.
فكر مي‌كني الان سايه پدري‌ات بالاي سر آنهاست؟
سكوت مي‌كند و كمي هم گريه.
چرا گريه مي‌كني؟
من سخت‌ترين كار عمرم را انجام دادم، اما بايد اين كار را مي‌كردم.
چرا؟
پسرم تحت فرمان من نبود. دوست داشتم مثل خودم باشد. چهار سال در زندان بودم و به اين اميد بيرون آمدم كه ببينم پسرم حرف گوش‌كن است، اما وقتي از زندان آزاد شدم، اميدم نا اميد شد.
پسرت چه كار مي‌كرد كه تو را عصباني كرد؟
او هر روز مادرم را اذيت مي‌كرد. 9 ماه او را نصيحت كردم، اما فايده‌اي نداشت. او حرف مرا گوش نمي‌كرد تا اينكه شب حادثه در خواب تصميم گرفتم او را به قتل برسانم.
آن شب شيشه هم مصرف كرده بودي؟
شب نه، اما روز قبل شيشه مصرف كردم.
به چه كاري مشغول بودي؟
من اتوبوس ولوو دارم و راننده‌ام، اما چند روزي بود كه كار نمي‌كردم.
چرا؟
احساس خستگي مي‌كردم.
الان چي احساسي داري؟
ناراحت هستم، اما از اينكه او را كشته‌ام پشيمان نيستم.




منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن