واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روزی متفاوت با همه 2500 سال قبل از آن
در سرزمینی که هر سلسله با ایل یا آل شناخته میشد برای اولین بار مردم به صورت مستقیم و بی واسطه یک رییس جمهوری انتخاب کردند و اصل این اتفاق مهم تر از آن است که چه کسی انتخاب شد.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- پنجم بهمن 1358 خورشیدی و درست 36 سال قبل در چنین روزی اولین رییس جمهوری ایران با رأی مستقیم مردم برگزیده شد.
با این که این روز را به خاطر دخالت بیسابقه همه مردم در انتخاب رییس کشور باید یک نقطه عطف در تمام تاریخ چند هزار ساله این سرزمین به حساب آورد، اما به خاطر بدفرجامی وعزل اولین رییس جمهوری ایران در 30 ماه بعد پنجم بهمن چنان با نام ابوالحسن بنی صدر گره خورد که در سال های بعد برخی گمان بردند که یادآوری این روز اشاره انحصاری به اوست.
5 بهمن 1358 یک روز تاریخی است اما حق آن ادا نشده چون این ذهنیت را به وجود می آورده که یادآور اولین رییس جمهوری ایران است حال آن که تاریخی است چون یادآور اولین انتخابات ریاست جمهوری است.
در کشوری که همواره یا پادشاهی برآن حکومت می کرده که در سلطنت او رای مردم دخالتی نداشته یا چند صد سال عملا تحت سلطه خلفا بوده انتخاب اولین رییس جمهوری و برانداختن سلطنت به عنوان مهم ترین هدف انقلاب 1357 رخداد کوچکی نیست.
در تاریخ ایران البته پادشاهانی چون نادرشاه افشار هم بوده اند که انتخاب آن ها با اجماع بزرگان صورت پذیرفته ( گرد همایی عظیم در دشت مغان) یا مانند کریم خان زند از قبول عنوان سلطان سرباز زده اند اما انتخاب رییس اجرایی کشور با رأی مستقیم، امری کاملا بی سابقه بوده است و این همان اتفاقی است که در 5 بهمن 1358 خورشیدی برای نخستین بار در تاریخ ایران رخ داد.
در این انتخابات ابوالحسن بنی صدر، احمد مدنی، حسن ابراهیم حبیبی، صادق طباطبایی، صادق قطب زاده، محمد مکری، کاظم سامی و داریوش فروهر با یکدیگر رقابت کردند و در نهایت بنی صدر با کسب 10 میلیون و 709 هزار و 330 رای و با فاصله ای بسیار به عنوان اولین رییس جمهوری ایران انتخاب شد. از این 8 کاندیدا بقیه همه درگذشته اند (به اشکال مختلف: یک نفر مرگ در تبعید، یک نفرمرگ در وطن، دو نفرمرگ در خارج از کشور، دومورد قتل و یک نفراعدام) و تنها همان اولین رییس جمهور زنده است.
هر چند بنی صدر در ریاست جمهوری بد فرجام شد اما چند بخت و اقبال ویژه موجب موفقیت او شد و هر یک از آنها که اتفاق نمی افتاد احتمال ریاست جمهوری او کاهش می یافت.
به عبارت دیگر رقبای او به دلایل مختلف کنار رفتند و زمین مسابقه از قبل برای او هموار شد. نه این که نظارت استصوابی در کار بوده باشد تا رقیب را پیشاپیش کنار زند بلکه اتفاقات دیگر رقیبان اصلی را از پیش پای بنی صدر کنار زد و او را از پیش برنده کرد.
رقیب بالقوه اول که بالفعل نشد آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بود که نامزد اولیه حزب و جناح خط امام بود اما رهبر فقید انقلاب روحانیون را از پذیرش مناصب اجرایی بر حذر داشت. امام خمینی در آن مقطع مناسب ترین مناصب برای روحانیون را مسند های قضایی و نظارتی و نیز نمایندگی مجلس می دانستند نه سمت های اجرایی. به همین خاطر دکتر بهشتی نامزد نشد. این اولین خوش اقبالی بنی صدر بود.
رقیب بالقوه دوم که باز بالفعل نشد مسعود رجوی بود که به خاطر تحریم همه پرسی قانون اساسی تعهد او به اجرای قانون اساسی مقبول نیفتاد. البته رای او تنها تشکیلاتی بود و انتخابات مجلس نشان داد که بر خلاف سر و صدای بسیار در رقابت با روحانیون و روشنفکران مذهبی بختی نداشته است.
رقیب بالقوه سوم مهندس بازرگان بود که به خاطر اشتباه استراتژیک نهضت آزادی در حمایت از دکتر حسن حبیبی از کاندیداتوری منصرف شد. تنها یک ماه بعد رای بالای مردم تهران به بازرگان نشان داد اگر کاندیدا می شد چه بسا پیروز هم می شد یا حداقل از آرای بنی صدر می کاست. با این حساب از این نظر هم بنی صدر شانس آورد.
چهارمین بخت بنی صدر این بود که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام یک روز قبل از انتخابات و در حالی که قانونا چنین اجازه ای نداشتند اسنادی را علیه دریادار مدنی جدی ترین رقیب او منتشر کردند و فضا را بیش از پیش به سود بنی صدر کردند.
اقبال پنجم او هم این بود که جلالالدین فارسی کاندیدای حزب جمهوری اسلامی به خاطر افغانتبار بودن از گردونه رقابتها کنار گذاشته شد و حزب بی کاندیدا ماند.
این نیز موقعیتی استثنایی برای بنی صدر فراهم کرد. هر چند روزنامه حزب به خاطر سردبیری میر حسین موسوی از حسن حبیبی حمایت کرد اما خود حزب رسما کاندیدا معرفی نکرد. انتخابات 5 بهمن 58 برگزار می شد و 25 دی ماه جلال الدین فارسی در صفحه دوم روزنامه جمهوری اسلامی این پیام را به چاپ رساند و توضیح داد: «پدرش هشتاد سال پیس از هرات به مشهد آمده اما شناسنامه ایرانی نگرفته و از گذرنامه افغانی استفاده می کرده. اما جلال الدین در مشهد به دنیا آمده و شناسنامه ایرانی دارد.»
بخت ششم بنی صدر هم این بود که جامعه روحانیت مبارز که از تاسیس یک حزب سیاسی توسط 5 تن از اعضای ارشد خود ناخرسند بود از بنی صدر حمایت کرد. در حالی که بر پیشانی روزنامه جمهوری اسلامی در شماره 189 و در تاریخ شنبه 29 دی 1358 و 6 روز قبل از انتخابات این تیتر بزرگ نشست:« جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از حبیبی حمایت کرد.»
فضا چنان به نفع بنی صدر پیش می رفت و رقیبان یک به یک و پیش از 5 بهمن کنار می رفتند که امام خمینی از کاندیداهایی که «رای ندارند» خواست به نفع « کاندیداهایی که رای دارند» کنار بروند.
درست است که رای را انتخابات مشخص می کند اما نظر سنجی ها هم نشان می دهد دست بالا با کیست و از این رو بنی صدر این سخن را به نفع خود تفسیر و تعبیر کرد و گفت معلوم است که چه کسی رای دارد و طبعا این توصیه شامل من نمی شود!
دیگر کاندیداها هم البته کنار نرفتند و تنها اطلاعیه دادند که با رییس جمهور منتخب همکاری خواهند کرد.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه دست در کار شدند و بنی صدر که تنها سابقه وزارت کوتاه مدت و هم زمان اقتصاد و خارجه را در کارنامه داشت و با وام 300 هزار تومانی مسکن در ازای 30 هزار تومان سپرده - در حالی که با 500 هزار تومان می شد بهترین خانه را خرید - تنها به عنوان تئوریسین شناخته نمی شد و خود را مرد اجرا هم معرفی کرده بود اولین رییس جمهوری ایران شد.
با کنار رفتن آیت الله بهشتی و بازرگان و حذف فارسی و تضعیف دریادار مدنی نامزدهایی باقی ماندند که وزنی برای رقابت نداشتند و همه اینها بر آرای اولین رییس جمهوری ایران افزود.
5 بهمن 1358 روز مهمی است چون برای اولین بار در تاریخ ایران مردم برای انتخاب یک رییس جمهوری پای صندوق رای رفتند.
در سرزمینی که هر سلسله با ایل یا آل شناخته می شد این بار مردم به صورت مستقیم و بی واسطه رییس جمهوری انتخاب می کردند و این اتفاق به خودی خود چنان اهمیت دارد که تحت الشعاع نام و سرنوشت اولین رییس جمهور قرار نگیرد که خود بحثی دیگر است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۸ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۴ - 24 January 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]