واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
با مارتین لینگز بیشتر آشنا شوید
کتاب محمد(ص) که هم ذوقی، هنری و زیباست و هم مستند، مستدل و فنی، تاکنون به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، ترکی، آلمانی، مالایی، عربی، اردو، سوئدی و چند زبان دیگر ترجمه شده است.
خبرگزاری فارس: کتاب محمد(ص) بر پایه کهنترین منابع اثر سترگ «مارتین لینگز» که از سوی انتشارات حکمت منتشر شده، کتابی است شگفت با متنی فوقالعاده که برای بسیاری از خوانندگانش از جمله خوانندگان غربیش «تحولزا» و حتی یک «حادثه» بوده است و سبب این خاصیت کتاب به همان حقیقتی برمیگردد که کتاب دربارهاش نوشته شده است؛ محمد(ص). جویندگان معنی زندگی لاجرم با این سؤال مواجهاند که این «بشر» کیست و نیروی مؤیدش چیست؟
کسی که نزدیک 1420 سال پس از وفاتش، در یکی از تاریکترین دورهها، نویسنده حقیقتجویی از گوشهای از آنسوی کره زمین آنقدر شیفتة او میشود و آنقدر معرفت کسب میکند که چنین مجدّانه و عاشقانه در باب زندگیش به تحقیق و تتبّع دست زند و حاصل این کار آنقدر شیرین و معطر میشود که خود نویسنده را هم، به شهادت دهها تن از همسایگان، دوستداران، و شاگردانش، به شیرینی و عطر تبدیل کند. وقتی داستان زندگی آن وجود ذیجود با قلم رسا و هنرمند این نویسنده نگاشته شود، جز این هم متوقع نیست.
کتاب محمد(ص) نخستین بار در سال 1983 میلادی منتشر شد و تاکنون دستکم شش بار تجدید چاپ شده، اما نویسنده بر هیچیک از آنها مقدمهای ننوشته است. نکته لطیف دیگری نیز در همینباره وجود دارد، نکتهای که نوشتن پانویس و توضیحات را موجه نمایاند: آقای لینگز خود نیز معتقد بود حتی بسیاری از مسلمانان عصر ما قدر خداوند را بهدرستی نفهمیدهاند و اینکه وقتی (مخصوصاً علیرغم تلاشهای پیگیر بشری) واقعیاتی ماندگار و مؤثر باقی میمانند، به اراده و مشیت خداوند چنیناند و در پایداری آنها اسراری نهفته است.
گفت برایمان دعا میکند
این کتاب توسط سعید تهرانی نسب ترجمه شده است و داستان ترجمه کتاب هم به گواهی مقدمه مترجم خواندنی است: هنگامی که پس از طی طریق طولانی، اما خوشایند، در آخرین روزهای تابستان سال 2004، حدود یک سال پیش از وفات، آن بزرگوار را در خانه فوقالعاده زیبا و سادهاش در استان کِنت ملاقات و از او تقاضای «دستخط» کردیم، امتناع کرد، اما در پایان ملاقاتی طولانی گفت که برایمان دعا خواهد کرد و البته غرض ما نیز از ملاقات او همین بود، اینکه برای توفیق ما، مخصوصاً در ترجمه کتابش، دعا کند. خانم آنکاترین نیلسُن، مترجم سوئدی، اندکی پیشتر اجازه ترجمه به زبان سوئدی را از او گرفته بود و بهکرّات برای رفع ابهامات با نویسنده تماس میگرفت، اما در عینحال نویسنده او را از هرگونه دخل و تصرف یا حتی اضافهکردن پانویس (غیر از پانویسهای خود نویسنده) بهکلی منع کرد. بنابراین، عدم تصریح او به محدودیتهای فوق در مورد ما، از یک سو، و اعتقادات و احساسات بادوام جامعة شیعی ایرانی، از سوی دیگر، را به فال نیک میگیریم و امیدواریم که خداوند از او ــ و روح او نیز از ما ــ راضی باشد.
نویسندهای که در 20سالگی به مسیحیت اعتقاد نداشت
ارائ شرحی وافی در معرفی شخصیت و آرا و آثار این نویسند خستگیناپذیر (که تا نودوهفتمین سال زندگی، یک ماه قبل از وفاتش، مینوشت و تا دو روز قبل از آن درخت مینشاند) آنچنان که شایسته کار بزرگش مقدرو نیست اما اگر مخاطبان و خوانندگان این مطلب بخواهند مارتین لینگز را بیشتر بشناسند باید بدانند مارتین لینگز در سال 1909 در خانوادهای پروتستان در انگلستان به دنیا آمد. از حدود بیست سالگی مانند اغلب جوانان غربی اعتقاد خود را به مسیحیت از دست داد، ولی بر خلاف ایشان دست از طلب حقیقت برنداشت.
آقای مارتین لینگز در سال 1932 میلادی، در سن 23 سالگی، از کالج مُدلین دانشگاه آکسفورد درجه کارشناسی و در سال 1937 از همان دانشگاه درجه کارشناسی ارشد در رشتة ادبیات انگلیسی اخذ کرد. مدتی در لهستان تدریس کرد و سپس، تا سال 1939، در لیتوانی استاد «انگلیسی انگلوسکسون و دوره میانی» بود. در سال 1940 به مصر رفت و تا سال 1951 در دانشگاه قاهره مشغول به کار بود. در سال 1944 با خانم لِزلی اسمالی (که وی را از زمانی که خود هشتساله و او چهارساله بود میشناخت) ازدواج کرد که تا پایان عمرش (12 ماه می 2005) همسر و همسفر او باقی ماند.
لینگز و کشف گنون که او را مثل برق گرفت/ میدانستم رو در روی حقیقت نشستهام
او در سال 1935 به نوشتههای رنه گنون برخورد. خلاصه پیام گنون برای لینگز این بود: همه ادیان بزرگ جهان حقیقیاند و هرکدام از آنها توانایی نشان دادن راهی را که به «کمال اصیل و ازلی و ملاقات خدا» بینجامد دارد. همچنین نوشتههای گنون به لینگز میگفت که در دوران جدید دین (مخصوصاً مسیحیت) عقل انسانها را به حال خود رها کرده و تنها احساسات آنها را تغذیه میکند و فاجعه مدرنیسم پیامد بلافصل این امر است. در آن زمان لینگز هنوز رسماً به دین مسیحیت (مذهب پروتستان کلیسای انگلیس) بود. لینگز میگفت: «کشف گنون مثل برق مرا گرفت؛ میدانستم که رو در روی حقیقت نشستهام… و اینکه باید کاری انجام میدادم».
پیام یکی از بزرگترین فیلسوفان غرب به لینگز/اگر میخواهی به ما بپیوندی مسلمان شو
گنون سردبیر مجلة فرانسویزبان Études Traditionnelle (مطالعات سنتی) نیز بود؛ در بین کسانی که در آن مجله مینوشتند تنها فریتیوف شواُن آلمانی بود که با نوشتههایش لینگز را مجذوب خود ساخت. کمتر از یک سال بعد، در ژانویة 1938، لینگز که خبردار شده بود شوان در سوئیس بهسر میبرد، موفق شد او را ملاقات کند. قبل از ملاقات با شوان، وی از طریق تیتوس بورکارت به لینگز خبر داده بود که اگر بخواهد به «طریقة» آنها بپیوندد باید مسلمان شود و هرچند این برای لینگز بهتآور بود، اما بیهیچ تردید آن را پذیرفت. از آن روز تا به آخر شوان پیر و مراد او باقی ماند.
زبان شاعرانه یک فیلسوف غربی مسلمان شده
در مصر، همزمان با تدریس در دانشگاه قاهره، برای کامل کردن زبان عربی خود میکوشید و در عین حال بهعنوان دستیار شیخ «عبدالواحد یحیی» انجام وظیفه میکرد. در همین دوران بود که اولین کتاب خود، کتاب یقین: دین، بینش و معرفت در عقاید عرفانی، ابتدا به زبان عربیـ و بعدها ترجمه آن به زبان انگلیسی ـ را به نام اسلامیاش «ابوبکر سراجالدین» منتشر کرد. عمق تفکر، احاطة عالمانه و شیوة فوقالعادة او در نگارش زبان انگلیسی، که به شعر متمایل میشود، برای اولین بار در این کتاب آشکار شد. اما پس از درگذشت گنون در سال 1951 و نیز اغتشاشاتی که به انقلاب مصر و روی کار آمدن جمال عبدالناصر (و قتل سه استاد انگلیسی و اخراج بقیة آنها از دانشگاه قاهره) منجر شد، لینگز و همسرش (که او نیز مسلمان شده و ربیعه نام گرفته بود) به لندن بازگشتند.
وقتی لینگز کتابی در نقد خرافههای مدرن دنیای مدرن نوشت
در آنجا او دوباره به تحصیل پرداخت و پس از مدتی به اخذ درجه کارشناسی ــ این بار در رشته زبان عربی ــ از دانشگاه لندن نایل شد؛ به استخدام موزه بریتانی درآمد و همزمان تز دکترایش را دربارة شیخ احمد علوی عارف الجزایری، نوشت. این مطالعه بعداً در کتابی با عنوان «یکی از اولیای خداوند در قرن بیستم» منتشر و به همه زبانهای اصلی دنیا ـ از جمله فارسی ـ ترجمه شد و تحسین مشاهیر اهل فن را برانگیخت. اندکی بعد، کتاب اعتقادات کهن و خرافههای مدرن را در نقد دنیای مدرن به رشتة تحریر درآورد. همچنین دسترسی او به نسخ کمیاب و اصیل شرقی در موزه و کتابخانه ملی بریتانیا باعث شد که بتواند کتاب استادانه و زیبای بعدی خود را با عنوان هنر قرآنیِ خطاطی و تذهیب منتشر کند. تقریباً مقارن همین زمان بود که ثمرة مطالعات وسیع خود را در کتابی بسیار وزین و عمیق با عنوان تصوف چیست؟ منتشر کرد.
کتاب محمد (ص) به اعتقاد همه ناقدان شاهکار لینگز است
اما در میان تمام کتابهای لینگز یک کتاب است که به اعتقاد همه به عنوان شاهکار او شناخته شده، و آن کتابی جز محمد(ص) بر پایه کهنترین منابع نیست. این کتاب، که هم ذوقی، هنری و زیباست و هم مستند، مستدل و فنی، تاکنون به زبانهای فرانسه، ایتالیایی، اسپانیایی، ترکی، آلمانی، مالی، عربی، اردو، سوئدی و چند زبان دیگر ترجمه شده و در سالهای 1983 و 1990 در پاکستان و در مصر برنده ارزندهترین جوایز شد. مرورها و نقدهای فراوانی بر آن نوشتهاند که دقیقترین و مفصلترین آنها نقد آقای حمزه یوسف است.
طیف وسیعی از ناقدان و ناظران اینگونه آثار در توصیف این کتاب، که تاکنون دستکم پنجبار تجدیدچاپ شده، از کلمات «عالی»، «زبان فاخر»، «مهیج»، «جذاب»، «مبهوتکننده»، «باشکوه»، «روشنگر»، «باعظمت» و … استفاده کردهاند. همچنین، یکی از برجستهترین ویژگیهای آن مبرّا بودن از نقیصه «تجدّد زدگی» و احساس حقارت در برابر علوم مدرن است که بسیاری از «نادیدگان» مبتدی بهسبب این نقیصه بخشهایی از سیره (بالأخص معجزات حضرت رسول) را که با عقل جزئیشان مغایر است «سانسور» یا دستکم با لحنی عذرخواهانه تأویل میکردند.
شاعری بالفطره که تمام اشعار عربی آمده در سیره پیامبر را به انگلیسی ترجمه کرد
مارتین لینگز ـ یا به قول مسلمانان اهل عرفان الجزایری، «سِدی ابوبکر سراجالدین» ـ شاعری بالفطره بود و تمامی اشعار عربی موجود در کتب سیره را خود به اشعار (منظوم) انگلیسی ترجمه کرده بود. همچنین بسیاری از متون حدیث و سیرة نقلشده در کتاب را او برای اولینبار به زبان انگلیسی وارد کرد.
اندکی پس از انتشار این شاهکار، در سال 1984 میلادی، کتاب «سرّ شکسپیر» و سهسال بعد کتاب مجموعة اشعار از او منتشر شد؛ در سال 1989 ساعت یازدهم: بحران معنوی دنیای مدرن از دیدگاه سنت و احادیث نبوی و سپس کتاب بسیار مهم و پراقبال رمز و الگوی نخستین: جستاری در معنای وجود (1991)؛ هنر قدسی شکسپیر (1998) و بهدنبال آنها چهار کتاب دیگر تا زمان وفاتش در سال 2005 منتشر شدند. کتاب بازگشت به روح: پرسشها و پاسخها، تقریباً همزمان با وفاتش، و سه اثر دیگر پس از وفاتش منتشر شدند.
لینگز برای شاگردانش یادآور ذکر خدا بود
عده زیادی از صاحبنظران خود این مرد حقیقتاً روحانی را نیز از اولیای قرن بیستم و بیستویکم دانستهاند. بعضی متفکران او را استاد بزرگ متافیزیک و عدهای از اهل فن او را شاعری درجة یک نامیدهاند. اما برای شاگردانی که به او نزدیکتر بودهاند نام این مرد، بیش از همه، یادآور دو چیز است: زیبایی و ذکر خدا. عشق او به زیبایی و به گل سبب شده بود تا در حیاط خانهاش، در وسترهام کِنت، بهشت کوچکی از گل و گیاه بهوجود آورد که پس از وفاتش در 12می 2005 نیز پیکرش را در همان بهشت کوچک بهخاک سپردند.
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]