واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: رئیس جمهور چین وارد تهران شد تا نفر اول مهمترین شریک اقتصادی کشور در سال های تحریم، نخستین مقام ارشد خارجی مسافر به ایران در دوران پساتحریم باشد و...
به گزارش تراز ، رئیس جمهور چین وارد تهران شد تا نفر اول مهمترین شریک اقتصادی کشور در سال های تحریم، نخستین مقام ارشد خارجی مسافر به ایران در دوران پساتحریم باشد و مشخص شود که در پساتحریم، با وجود باز شدن مسیر ارتباطات اقتصادی با غرب، چین جایگاه خاص خود را در اقتصاد ایران خواهد داشت. هم اکنون حدود 20 درصد از صادرات غیرنفتی ایران و نیمی از فروش نفت روزانه یک میلیون بشکه ای ایران به مقصد چین روانه می شود. از سوی دیگر آمارهای رسمی نشان می دهد که 25 درصد واردات ایران مربوط به کالاهای چینی است و شاید بتوان بخش عمده سهم 20 درصدی امارات از صادرات کالا به ایران را نیز متعلق به محصولات چینی دانست.
در این میان تصور عامه مبنی بر این که چین بزرگترین صادرکننده کالا به ایران است، صحیح می باشد اما نکته مهم این است که چین بزرگترین فروشنده کالا نه فقط به ایران بلکه به بسیاری از کشورهاست.
با این حال افکار عمومی داخلی از چین به عنوان کشوری یاد می کند که اجناس بدون کیفیت خود را به ایران قالب می کند. این ذهنیت به ویژه در دوران تحریم تقویت شد، چرا که محدودیت های تحریم، ایران را به سمت تجارت بیشتر با برخی کشورها نظیر چین و هند برد و در شرایطی که قدرت انتخاب ایران برای شرکای تجاری و فروشندگان کالا کاهش یافته بود، کاهش کیفیت کالاهای وارداتی گریز ناپذیر بود. اما باید توجه داشت که حتی در شرایط غیرتحریمی نیز نمی توان از اقتصاد بزرگی همانند چین به سادگی گذشت. چرا که چین به 3 دلیل مهمترین شریک اقتصادی ایران حداقل تا سال های متمادی خواهد بود و از این روست که روابط استراتژیک 25 ساله بین دو کشور تعریف شده است.دلیل نخست این است که چین کشوری است که به دلایل سیاسی، می توان آن را شریک تجاری مطمئن برای روزهای سخت قرار داد. این تصور که اجرای برجام بتواند معادلات سیاسی تاریخی بین ایران و آمریکا و حتی ایران و اروپا را با تغییر شگرف و مداومی مواجه کند، ساده اندیشی است چرا که چالش های سیاسی بین ایران و غرب، به ویژه ایران و آمریکا جدی تر از آن است که بتوان با توافق برجام به آن خاتمه داد. اگرچه برجام اذعان به قدرت جمهوری اسلامی ایران است و طرف غربی مجبور شده است حقوق هسته ای ایران را به رسمیت بشناسد اما خاتمه دهنده چالش های قدیمی نیست و باز هم در نگاهی بلند مدت باید رفقای سیاسی نزدیکتر را برای شراکت تجاری ترجیح داد.
دلیل دوم، این است که چین بزرگترین واردکننده انرژی است و ایران بزرگترین دارنده ذخایر نفت و گاز جهان. همین ویژگی موجب می شود که دو بازیگر عمده بازار انرژی جهان را کنار هم بنشاند و منافع مشترک اقتصادی را برای هر دو تعریف کند. همان طور که گفته شد چین هم اکنون نیمی از نفت صادراتی ایران را می خرد. همچنین نیاز این کشور به واردات گاز طبیعی، حتی با وجود امضای قرارداد خرید گاز از روسیه، موجب شده است تا چین در روابط استراتژیک 25 ساله با ایران همکاری مشترک در زمینه انرژی را جزو محورهای اصلی این روابط قرار دهد.دلیل سوم به منافع منطقه ای و جغرافیایی مشترک به ویژه در زمینه ترانزیت و حمل و نقل باز می گردد. به ویژه این که چین قصد احیای جاده ابریشم را دارد.ایده احیای جاده ابریشم اواخر آبان ماه سال گذشته توسط «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در اجلاس سران شرکت های تجاری آسیا در پکن عنوان شد و او گفت که کشورش بالغ بر 40 میلیارد دلار برای احیای مجدد آن هزینه می کند. تردیدی نیست که ایران می تواند بخش اصلی پازل جاده ابریشم چین را ایفا کند چرا که مرزهای آبی و حتی زیرساخت های نسبتا خوب حمل و نقل ایران بستر مناسبی برای اتصال چین به کشورهای آسیای میانه است. علاوه بر این اقتصاد ایران به عنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای منطقه و همجواری با کشورهایی نظیر پاکستان، افغانستان و عراق که گام های مقدماتی توسعه را بر می دارند، می تواند کانونی برای توسعه اقتصادی و صادرات به کشورهای همسایه باشد و چین در صورت تعریف همکاری های مشترک با ایران می تواند به عنوان شریک ایران در بازارهای صادرات کالا و خدمات فنی و مهندسی به کشورهای همسایه ایران نقش ایفا کند.در مجموع اگرچه این ذهنیت که چین در سال های تحریم ایران، از این شرایط منتفع شده، ذهنیت صحیحی است با این حال این نفع یک طرفه نبود، چرا که چین حداقل از 3 منظر در شرایط تحریم به اقتصاد ایران کمک کرد. از یک منظر، تلاش برای دور زدن تحریم ها از طریق نظام بانکی چین، از منظر دیگر، تلاش برای صدور برخی کالاها و خدمات فنی و مهندسی در برخی عرصه های به شدت تحت فشار از جهت تحریم ها، نظیر صنعت نفت و گاز و از منظر سوم، خرید نیمی از نفت ایران در دوران تحریم. به نظر می رسد که از منظر سوم همکاری چین با ایران به ویژه با توجه به برنامه کشورمان برای افزایش صادرات نفت می تواند افزایش یابد، با این حال از منظر دوم که مربوط به صدور خدمات فنی و مهندسی بود، می توان جایگاه چین را در دوران پساتحریم متفاوت با دوران تحریم دانست چرا که امکان استفاده از خدمات فنی و مهندسی و تکنولوژی سایر کشورها فراهم می شود. با این حال عرصه ای که برای همکاری بیشتر فراهم است، عرصه سرمایه گذاری است.
چین به مدد موتور خستگی ناپذیر صادراتی خویش در حال حاضر هم بالاترین ذخیره ارزی جهان را دارد و هم در سال گذشته نیز بزرگترین سرمایه گذار و شریک 120 کشور دنیا بوده است. کشورمان در دوران تحریم به دلیل بلوکه شدن حدود 22 میلیارد دلار از درآمدهای صادراتی خویش به چین، مجبور شد فاینانس های چینی را برای برخی پروژه های زیرساختی نظیر طرح های فولاد و پتروشیمی بپذیرد اما هم اکنون با لغو تحریم ها این امکان فراهم است که فاینانس های چینی با شرایط بهتر و حتی مبالغ بیشتری در اختیار پروژه های زیرساختی ایران قرار گیرد چرا که چین اگرچه توان فنی و تکنولوژی چندانی ندارد اما می توان روی توان مالی این کشور حساب باز کرد. از منظر دیگر چین با تلاش برای شکل گیری پیمان های پولی دوجانبه با سایر کشورها، تلاش دارد در معادلات اقتصادی جهان نقش مهمتری در مقایسه با گذشته داشته باشد.
در این میان ایران می تواند ضمن همکاری با چین در زمینه پیمان های پولی دوجانبه و همکاری های اقتصادی استراتژیک نظیر همکاری در راه اندازی بانک زیرساخت آسیایی که توسط چین پیگیری می شود، اتحادی استراتژیک با چین و روسیه ایجاد کند، اتحادی که فارغ از اثرات مثبت اقتصادی بتواند تضمینی برای جایگاه سیاسی مستحکم و ضد انزوا باشد و حتی اندیشه تقابل و تحریم مجدد ایران را از ذهن برخی کشورها خارج کند.
منبع: خراسان
زمانبندی انتشار: 4 بهمن 1394 - 11:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4]