تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816146757




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قتل زن در شکنجه گاه شوهر


واضح آرشیو وب فارسی:بولتن نیوز: مردی همسرش را در خانه با دستبند و پابند زندانی می کرد تا اینکه او را کشت. این قاتل بدبین صدا و حرکات همسرش را ضبط و از او بازجویی می کرد.به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، 14 دی ماه سال 89 با ادعاهای دختری نگران مبنی بر اینکه مادرش به نام معصومه از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است، موضوع در دستور کار پلیس پایتخت قرار گرفت . این دختر آشفته وقتی پیش روی بازپرس جنایی تهران ایستاد، گفت : مادرم برای خرید از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت . هر چه چشم به راه ماندیم به خانه نیامد، هر دقیقه دلنگرانی مان بیشتر می شد . چند بار به موبایلش زنگ زدم وقتی دیدم از دسترس خارج است، دلواپس شدم تا اینکه موبایلش خاموش شد . ابتدا احتمال دادم به خانه دوستانش رفته باشد . وقتی پرس وجو کردم دیدم از مادرم خبر ندارند . حالا چند شبانه روز است که از گم شدن مادرم می گذرد، نگران هستم که گرفتار سرنوشت شومی شده باشد . با دستور بازپرس جنایی تیمی از کارآگاهان پلیس مأموریت یافتند تحقیقاتی را برای یافتن زن گمشده آغاز کنند . مأموران در جریان بررسی ها پی بردند زن گمشده با همسرش سعید اختلافات شدید خانوادگی داشته است . همین سرنخ کافی بود تا پلیس، سعید را بازداشت کند و تحت بازجویی قرار دهد . سعید در بازجویی ها بارها ادعا کرد اطلاعی از همسرش ندارد و سرانجام با گذشت 4 ماه لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت خاموش برداشت و گفت : به همسرم مشکوک بودم و تصور می کردم با باجناقم رابطه پنهانی دارد به همین خاطر شب حادثه بین ما مشاجره لفظی در گرفت و چند سیلی به وی زدم، دست هایش را بستم، از شدت ناراحتی بیرون رفتم و سرگرم سیگار بودم که پسرم آمد و گفت مادرم را کشتی . وقتی رفتم و نبض او را گرفتم دیدم نفس نمی کشد . جا خوردم و نمی دانستم چه کار کنم . همان لحظه با برادرم تماس گرفتم و گفتم معصومه را کشتم . جسدش را چه کار کنم، او به من گفت جسد را به بیرون از خانه انتقال بده ! جسد را داخل خودرویم گذاشتم و به جنگل های چالوس بردم، آنجا رها کردم ! به دنبال اعتراف های این مرد تیمی از کارآگاهان پلیس برای پیدا کردن بقایای جسد به جنگل های چالوس رفتند و جسد زن جوان را کشف کرده و به پزشکی قانونی انتقال دادند . قصاص برای مرد همسرکش سعید پس از صدور کیفرخواست در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و مادرزنش خواستار قصاص شده و فرزندان سعید دیه خواستند . قضات عالیرتبه شعبه 113 سعید را به قصاص نفس با پرداخت تقاضل دیه زن و مرد و سهم دیه گذشت کنندگان که نوه های مادربزرگ بودند، محکوم کردند . وقتی حکم قصاص این مرد در شعبه 9 دیوانعالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت، با توجه به انحصار وراثت، پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد . در دادگاه مرد همسرکش صبح دیروز بار دیگر تحت محاکمه قرار گرفت و این بار در برابر قاضی قربان زاده و دو قاضی مستشار به آخرین دفاع خود پرداخت . مادر زن در ابتدای جلسه دادگاه باز قصاص دامادش را خواست سپس دختر و پسر قربانی نیز گفتند در صورتی که پدرمان خانه و خودرویش را در ازای دیه به نام ما بزند از قصاص گذشت می کنیم در غیر این صورت تقاضای قصاص داریم سپس قضات به محاکمه سعید پرداختند . قاضی : اتهام شما قتل همسرتان و اختفای جسد وی است، چه دفاعی دارید؟ سعید : قتل را قبول دارم اما اختفای جسد وی را نه ! چرا که همسرم همیشه بدون اجازه من از خانه بیرون می رفت . قاضی : درباره شب جنایت بگویید چگونه همسرتان را کشتید؟ سعید : مدت ها بود که من به رفتارهای مرموز همسرم شک داشتم . ابتدا از او خواستم برایم توضیح دهد . او مزاحم تلفنی داشت، خواستم واقعیت را بگوید اما طفره می رفت، خیلی عصبانی شدم . شب حادثه بر سر همین مسائل بین ما مشاجره لفظی درگرفت و چهار سیلی به وی زدم و گفتم که با این چنگک آویزانت می کنم ! قاضی : آیا این کار را کردی؟ سعید : نه فقط تهدیدش کردم من آنقدر بی رحم نیستم ! بعد از یکی دو ساعت فهمیدم که معصومه دیگر نفس نمی کشد . همان لحظه از برادرم کمک خواستم . طبق راهنمایی برادرم جسد را به جاده چالوس منتقل کردم چرا که آن زمان در شرایط روحی روانی بدی قرار داشتم و شیشه مصرف کرده بودم ! بیشتر از این نمی توانم توضیح دهم . همه چیز درباره اختلاف من و همسرم در آن سی دی که موجود است، وجود دارد . قاضی : پسرت فهمید مادرش دیگر زنده نیست؟ سعید : آن شب پسرم آمد چراغ قوه انداخت به چشمان مادرش و گفت جان سپرده است . خودم نیز با پا تکانش دادم، دیدم غیرطبیعی است . آنجا بود که فهمیدم همسرم را کشته ام ! قاضی : همسرت را در زمان زنده ماندن نیز مخفی می کردی؟ سعید : اختفایی در کار نبود، او نزد بچه هایم بود، مخفی یعنی هیچ کس را نبیند . قاضی : اگر کسی را حبس کنید از دیدگاه قانونگذار اختفا محسوب می شود، شما چند بار همسرتان را در خانه اختفا کردید؟ همسرت دوبار از خانه فرار کرد . سعید : از آنجا که کار من تأسیسات بود برای اینکه آزار و اذیت نشود خودم پابند و دستبند برایش درست کردم و هر وقت از خانه بیرون می رفتم دست و پایش را با آنها می بستم ! قاضی : معمولاً چند ساعت طول می کشید که همسرت دست و پا بسته در خانه می ماند؟ سعید : 4 تا 5 ساعت زمان می برد در واقع هر وقت که بر می گشتم دست و پایش را باز می کردم . قاضی : آیا در حضور فرزندانت دست و پای همسرت را می بستی؟ سعید : بله . البته ناگفته نماند ابتدا دست و پای معصومه را نمی بستم و به بچه هایم می گفتم که هر جا می رود به من اطلاع بدهند اما وقتی دیدم که بچه هایم از مادرشان حمایت می کنند مجبور می شدم هر وقت از خانه بیرون بروم دست و پای همسرم را ببندم و به همین خاطر سرکار هم نمی رفتم . در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و سعید را در صورتی به قصاص نفس محکوم کردند که تفاضل دیه او و دیه فرزندانش پرداخت شود . منبع: روزنامه ایران


یکشنبه ، ۴بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بولتن نیوز]
[مشاهده در: www.bultannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن