تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815717265




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

كودكانه‌هاي گمشده در كوچه‌هاي كار


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: كودكانه‌هاي گمشده در كوچه‌هاي كار
دست‌هايش از شدت سرما يخ زده و چشمانش نشان مي‌دهد كه ساعت‌هاست در انتظار رهگذري است تا از جعبه كوچكش آدامسي بخرد، اما ناگهان جوانكي نابالغ از سر شيطنت جعبه را از دستش مي‌قاپد و پا به فرار مي‌گذارد و كودك سراسيمه از پي او شروع به دويدن مي‌كند.
نویسنده : عاطفه جهانبخش 


آن سوي خيابان اما كودكي شيشه برقي خودروي خارجي مادرش را پايين مي‌كشد و ساندويچ نيمه‌كاره‌اش را درون سطل بزرگ زباله كنار خيابان مي‌اندازد و از صحنه دور مي‌شود. كودك ديگري كه لباس‌هاي مندرس و پاره‌اش عايق خوبي براي سوز زمستاني نيست، به سمت مخزن بزرگ زباله مي‌رود و تا كمر درون آن خم مي‌شود تا ساندويچ نيم خورده را كه با چند تكه زباله بد بو مخلوط شده بردارد. بي آنكه حتي نگاهي به اطراف بيندازد، در چند ثانيه ساندويچ را مي‌خورد و باز با شتاب به سمت كيسه چركين پر از آشغال خود مي‌رود و از آنجا دور مي‌شود. در نگاه اول گويي بخشي از يك رمان تلخ براي مخاطب باز‌نويسي شده است، اما در همين خيابان‌هاي شلوغ و پر‌ترافيك شهرمان و پشت دود ماشين‌هاي صف كشيده پشت چراغ راهنمايي، كودكاني قد مي‌كشند كه هنوز صداي قهقهه كودكانه‌شان به گوش نرسيده و در حالي كودكي‌شان را مي‌گذرانند كه بايد باري به سنگيني بار يك پدر را به دوش بكشند. محمد 10 ساله و سحر 14 ساله محمد شايد هنوز 10 سال ندارد. به ديوار تكيه داده و سيگاري روي لبش دود مي‌شود. از پس سيگارش حرف مي‌زند:«پدرم چند سالي است كه ديگر نيست، به چه جرمي زنداني است نمي‌دانم، اما اكنون من هستم و مادرم، چندتايي خواهر و برادر كوچك‌تر از خودم كه وضعشان بهتر از من نيست.» از كسادي بازار اين روزهايش حرف مي‌زند و با نگاهي به ساعت‌مچي دستم مي‌گويد: ساعت 5 عصر است و هنوز 20 هزار تومان هم كار نكرده‌ام. مادرم منتظر پول است. از سوي همكار نه چندان بزرگ‌ترش نگاهي عاقل‌اندر‌سفيه نثارش مي‌شود. صاحب نگاه با پوزخندي مي‌گويد: اين روزها مردم خسيس شده‌اند نه آدامسي مي‌خرند و نه حتي كيسه فريزري. انگار دهانشان هم كار نمي‌كند كه بگويند مي‌خواهند بخرند يا نه، همينطور سراسيمه آدم را پس مي‌زنند و مي‌روند. حرف‌هايش كه تلخ مي‌شود، بغضي مردانه گلويش را مي‌فشارد و مي‌گويد: «وضع محمد بهتر است، اما من نمي‌دانم امشب را بايد كجا باشم چون مادرم نيز همين چند روز پيش از خانه رفت». وقتي مي‌پرسم «به كجا رفت؟» جوابي نمي‌دهد و به محمد مي‌گويد: «محمد ديگه بسه... پاشو بريم امشب ميخواي چي ببري خونه وايستادي اينجا بيخودي حرف ميزني پسر يالا بريم.» سحر، دخترك 14 ساله‌اي كه البته بيشتر لباس پسرانه مي‌پوشد و مثل محمد و ديگر پسر‌ها صحبت مي‌كند نيز داستاني مشابه محمد دارد و از دردهايش مي‌گويد:«پدرم معتاد است و روز‌ها اگر در خانه بمانم حتماً مرا كتك خواهد زد و براي اينكه بتوانم حداقل خرج خودم را در‌بياورم كار مي‌كنم». وقتي مي‌پرسم كه وسايل واكس زني را از كجا تهيه كرده است، مي‌گويد:«رضا پسر همسايه ما سر يك چهارراه آدامس مي‌فروخت. او برايم اينها را خريد و من كار كردم و قسطي پول اينها را پس دادم و حالا هر چه در‌مي‌آورم براي خانه مي‌برم. اوايل پدرم مرا به خاطر كار كردن كتك مي‌زد اما حالا اگر بدون پول به خانه بازگردم كتك مي‌خورم. تنها نان‌آور خانه من هستم.» داستان تلخ محمد‌ها و سحرها را چه كسي شيرين مي‌كند؟ حكايت محمد‌ها و سحرها و دوستانشان هر كدام مي‌تواند يك داستان بلند باشد. داستاني تلخ كه اشك خواننده را جاري كند، اما اينها و وضعيتشان دلايلي دارد كه بايد واكاوي و حل شوند. شايد آنقدرها هم نبايد بدبين بود چراكه اينها بخشي كوچك از يك جامعه بزرگ هستند، اما اين واقعيت تلخ وجود دارد و بايد ديد و گفت كه اينها وجود دارند و كودكي كه همه ساعات زندگي‌اش را در سطل‌هاي زباله و خيابان‌ها سپري مي‌كند، در آينده چه بلايي بر سرش خواهد آمد؟ كودكي كه از تحصيل بي‌بهره است و فقط حساب پول‌هاي جيبش را دارد، جامعه آينده را چگونه خواهد ساخت؟ آيا كودك كار براي جامعه آينده تهديد محسوب مي‌شود يا نه؟ و اگر كودك كار و متكدي ساماندهي نشود، چه آينده‌اي برايش به وجود خواهد آمد؟ همه اينها سؤالاتي است كه بايد پاسخ داده شود، برخورد سلبي و جمع‌آوري آنها قطعاً نمي‌تواند تنها راه‌حل و مفيد‌ترين آن باشد و زمان آن رسيده كه تصميمي جدي براي آنها گرفته شود. هر چند صداي زنگ مدارس كودكان كار در بيشتر شهر‌ها به صدا در‌آمده و انجمن‌های مردم‌نهاد دست به كار شده و براي ساماندهي تحصيل و وضعيت عمومي اين كودكان اقداماتي را آغاز كرده‌اند اما اين سؤال مهم مطرح مي‌شود كه آيا اين اقدامات كافي است؟ كودك كار و چالش‌هاي رواني و اجتماعي به گفته معصومه اميدي روانشناس كودك، «كودكي يكي از مهم‌ترين و حساس‌ترين برهه‌هاي زندگي هر فرد به حساب مي‌آيد و در واقع شالوده زندگي و آينده هر فردي در سنين زير 15 سال تصوير مي‌شود.» وي مي‌افزايد:«كودكاني كه سيكل طبيعي يك زندگي عادي را سپري نكرده و در واقع به دلايل متعددي تن به مشاغل سخت داده و عنوان كودك كار را مي‌گيرند، هر كدام به نحوي درگير معضلات اجتماعي خاصي مي‌شوند كه آينده آنها را نيز تحت تأثير قرار خواهد داد». اين روانشناس كودك بيان مي‌كند: «كار كودك به معناي اين است كه فرد در كودكي از سر اجبار يا فشار‌هاي خانواده مجبور به گذراندن ساعت در مشاغلي باشد كه هم با سن وي متناسب نيست و هم با شرايط جسمي‌اش». وي اضافه مي‌كند: «مشاغلي نظير دستفروشي، تكدي‌گري و مشاغل كاذبي از اين دست نيز كه كودك را در سيكل كار اجباري قرار مي‌دهد، در رسته كار كودكان به حساب مي‌آيد». اميدي تصريح مي‌كند:«كودك در كودكي بايد همان گونه كه متناسب با سن وي عنوان مي‌شود، تجربه كسب كند و نه اينكه مشاغل سخت را تجربه كند اما در خانواده‌هاي روستايي و كشاورز، همراهي كودك و فرزند در كنار والدين در كشاورزي تعريف كار كودك به خود نمي‌گيرد بلكه باعث مي‌شود كه كودك بتواند تجربيات مهمي را از همكاري كسب كند، هرچند در اين موارد نيز نبايد بيش از توان جسمي كودك از وي استفاده كرد بلكه بايد كودك در يك چرخه متناسب به فعاليت‌هايي گمارده شود كه حس مسئوليت‌پذيري در وي مستحكم شده و بتواند در آينده از پس مشكلات خود بر‌آيد». وي مي‌گويد:«در گذشته نيز حتي كودكاني كه در شهر‌ها زندگي مي‌كردند در فصولي نظير تابستان و تعطيلي مدارس در كارگاه‌هاي نجاري و از اين دست مشغول فعاليت مي‌شده و تجربه كسب مي‌كردند اما بايد اشاره كرد كه كار كودك هيچ يك از اين نوع كار‌ها نيست و كودكي عنوان كودك كار را به خود اختصاص مي‌دهد كه بنا به بروز معضلاتي نظير فقر و اعتياد والدين مجبور به ورود به مشاغل سخت و زيان‌آور شده و وراي توان جسمي از وي تقاضا شود و در واقع بهره‌كشي از كودك است كه عنوان كار كودك را به خود مي‌گيرد.» انجمن‌هاي مردمي حمايت مي‌خواهند هانيه فروزنده، كارشناس ارشد علوم اجتماعي و مدرس دانشگاه با اشاره به وضعيت جامعه و عوامل دخيل در به وجود آمدن پديده كار كودكان مي‌گويد:«پديده كودكان كار نه تنها يك معضل جديد نيست بلكه قرن‌هاست كه جوامع بشري را درگير خود كرده و به نظر مي‌رسد كه طي سال‌هاي متمادي هيچ مرهمي براي اين زخم كهنه پيدا نشده است». وي مي‌افزايد: «فقر، اعتياد، بحران‌هاي خانوادگي و عواملي از اين دست بر به وجود آمدن اين پديده نقش دارند و به نظر مي‌رسد كه هنوز هيچ نهاد اجتماعي نتوانسته اقدامي مؤثر براي آنها انجام دهد». او يادآوري مي‌كند: «هرچند انجمن‌هاي مردم نهاد طي دهه اخير وارد عمل شده و بعضاً نيز اقدامات مثبتي براي رفع معضلات كودكان كار انجام داده‌اند اما بايد به اين نكته اشاره كرد كه اين اقدامات هر اندازه هم كه مفيد باشد، تجربه نشان داده كه صرفاً مسكني كوتاه مدت است و نتوانسته اين پديده را ريشه‌كن كند». فروزنده تصريح مي‌كند: «فعاليت انجمن‌هاي مردم‌نهاد با تمام محاسني كه دارد، نشان مي‌دهد كه رفع معضل پديده كودكان كار با اقدامات صرف انجمن‌ها رفع نمي‌شود و در واقع رشد فزاينده كودكان كار در شهرها نشان مي‌دهد كه اين وضعيت بايد ريشه‌يابي شده و به صورت اساسي رفع شود». وي بيان مي‌كند: «اين پديده صرفاً از سوي طبقه متوسط لمس مي‌شود و طبقات پايين دستي جامعه به قدري با آن درگير هستند كه حتي اين پديده را نه تنها معضل نمي‌بينند كه بخشي از زندگي تلقي مي‌كنند». اين كارشناس ارشد علوم اجتماعي با اشاره به معضلاتي كه رشد ميزان كودكان كار در جامعه پديد خواهد آورد، مي‌گويد: «اين كودكان به دلايل بسياري اعم از نبود آموزش‌هاي لازم براي رعايت بهداشت فردي در معرض بيماري‌هاي بسياري قرار دارند و بعضاً ناقل بيماري‌هاي خطرناكي نيز هستند و اين نبود امكانات اوليه بهداشتي براي آنها مي‌تواند زمينه‌ساز بروز مشكلات متعددي براي جامعه شود». وي بيان مي‌كند: «از سوي ديگر اين كودكان به دليل بي‌بهره بودن از امكانات اوليه آموزشي، در آينده تبديل به والديني بدون سواد و با حداقل درآمد‌ها مي‌شوند و باز هم همين چرخه تولد كودكاني كه در كودكي مجبور به كار هستند، تكرار مي‌شود و در واقع رسيدگي نكردن به وضعيت يك نسل از كودكان كار چندين نسل از آنها را به وجود خواهد آورد كه نه تنها خودشان بلكه جامعه نيز از اين رشد جمعيتي خانواده‌هاي اينچنيني آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري خواهد ديد». اين كارشناس ارشد علوم اجتماعي يادآوري مي‌كند: «گرايش به بزه و اعتياد در اين قشر بالا بوده و به دليل نبود اطلاعات كافي درباره يك زندگي سالم اجتماعي و همچنين امكانات اوليه رفاهي نظير سرپناه امن و والدين سالم، باعث مي‌شود كه در بزرگسالي نيز دچار بحران‌هاي بي‌شماري شده و در واقع رسيدگي نكردن به پديده كودكان كار در دراز مدت مي‌تواند معضلات بسياري را نظير رشد بزه، اعتياد و معضلات پيچيده اجتماعي به همراه داشته باشد». بدون شك پديده كودكان كار نياز به ورود نهادهاي دولتي براي حمايت از انجمن‌هاي مردم‌نهاد دارد چراكه انجمن‌ها به تنهايي توانايي رفع چنين معضلي را ندارند. حرف‌هاي آخر كودكي زماني است براي رشد خلاقيت و بهره بردن از لحظات، اما براي كودكي كه كار مي‌كند زمينه‌اي براي كشف استعداد و شكوفايي ظرفيت‌ها وجود ندارد و اين مي‌تواند زمينه‌هاي بروز آسيب‌هاي رواني بسياري را براي وي ايجاد كند. محروميت از تحصيل از ديگر معضلاتي است كه براي كودكان كار آسيب‌زا خواهد بود چرا‌كه اين مسئله موجب مي‌شود در بزرگسالي نيز به دليل نداشتن تخصص و سواد كافي از كسب مشاغل مناسب باز مانده و دچار سرخوردگي اجتماعي شوند. از سوي ديگر كودك كار ممكن است در مسير كسب درآمد درگير معضلات بسياري نظير اعتياد، سرقت و... شود كه هر كدام از اينها مي‌تواند وي را روانه زندان كرده و در واقع آينده‌‌اي تباه شده براي كودك بسازد. براي بسياري از كودكان كار دختر در مسير پيچيده كار ممكن است علاوه بر آسيب رساندن به سلامتي آنان موجب بروز معضلات اجتماعي بسياري شود. عقده‌هاي كودكي در بزرگسالي به قدري مخرب خواهد بود كه ممكن است فرد را در جايگاه يك بزهكار قرار دهد و كودك كار بر لبه تيز اين پرتگاه در حال حركت بوده و اگر نتوان اين كودكان را ساماندهي كرد و مسئله كار كودك را براي هميشه حل نكرد، ممكن است در آينده جواناني در جامعه اجازه جولان داشته باشند كه خطرات بسياري را براي خود و ديگر همسالانشان ايجاد خواهند كرد. هرچند بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه همه كودكان كار بزهكار نيستند اما كودكي كه روز و شب خود را در محل‌هاي ناامن و در جوار بزهكاران و معتادان خياباني سپري مي‌كند، مستعد براي دريافت سيگنال‌هاي منفي از اين افراد است. بيشتر كودكان كار به دليل اينكه والدين خوبي ندارند به سرعت جذب افراد بعضاً خطرناك و گروه‌هاي نامناسب مي‌شوند و نبود يك سرپرست دلسوز و كاردان همان ضربه‌اي است كه كودك را به پرتگاه جرم و بزه پرتاب مي‌كند. در خاتمه بايد گفت هر كودكي اين حق را دارد كه ساعت‌هاي متمادي به بازي و شيطنت مشغول باشد و در كنار يك خانواده آرام و در محيطي امن به تحصيل بپردازد.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن