واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حامد شهبازی
کارخانه تولید بحران به نام عربستان
چرا یک دولت غیرمتمدن و افراط گرای بشدت بسته و دیکتاتوری که اقدامات و توطئههایش خاورمیانه را به منطقهای جنگی تبدیل کرده و دیگر نه برای انسانیت ارزش قائل است و نه برای هنجارهای بینالمللی از سوی کشورهای غربی به ویژه آمریکا مورد حمایت قرار میگیرد.
دولتهای غربی پس از حوادث تروریستی پاریس در موضعگیریهای احساسی و عجولانه از تاکتیکهای متعددی برای پیگیری و نابودی داعش به عنوان عاملان اصلی این جنایات سخن رانند و این منطقه خاورمیانه بود که هدف آزمون و خطاهای دولمتردان غربی قرار گرفت و هر یک از کشورهای غربی به فراخور میزان احساسی شدن از تشدید حملات هوایی علیه مواضع تا اعزام نیروی زمینی و تقویت عملیات هواپیماهای بدون سرنشین حمایت کرد. با این حال موضوع مهمی که در این میان مورد غفلت( که شاید تعمدی هم باشد) قرار گرفت شناسایی و توقف منشاء بنیادگرایی و نوع خاصی از تفکر بسته و خشنی بود که زمینههای مناسبی را برای رشد در بحبوحه جنگهای داخلی در خاورمیانه فراهم دید و اکنون کمتر تحلیلگری است که به این واقعیت اشاره نکند عربستان سعودی با سیاستها، ایدئولوژی بشدت متعصبانه و اقداماتی که انجام داد، خاورمیانه را درگیر دورباطلی کرده است و تا زمانی که به عربستان به عنوان منشا تحولات، آشوبها و نسلکشیها و نادیده گرفتن شدن حقوق بشر و دامن زدن به دیدگاههای فرقهای و وهابی همچنان آزادانه جولان دهد، کارخانه تولید تروریست با تمامی ظرفیت خود به فعالیت ادامه خواهد داد و کشورهای غربی که از این اوضاع منتفع می شوند در قبال پیامدهای حمایت گسترده خود و سکوت در برابر اقدامات عربستان بیش از آنکه راهبردی بیندیشند احساسی رفتار می کنند. در حالی که بسیاری از علمای اسلامی درباره ریشههای ایدئولوژی داعش به بحث و جدلهای بسیاری پرداختهاند اما تردیدی درباره ریشههای فکری این گروه وجود ندارد که افکار بنیادگرایانه بویژه برداشت وهابیت به عنوان شیوه رسمی دین در عربستان را در دستور کار خود دارد و شیعیان را مرتد دانسته و به دنبال بازگرداندن جوامع اسلامی به دوران بدوی گذشته است در حالی که اعدام و نحوه برخورد ریاض با شیخ نمر به عنوان رهبر شناخته شده شیعیان عربستان که اعتراضات گستردهای را حتی از سوی جوامع غربی به دنبال داشت، بخوبی از خلق و خوی متعصبانه خاندان آل سعود به ویژه حاکمان جدید حکایت دارد. از دهه 1970 خاندان آل سعود و تشکیلات مذهبی مرتبط با آن به دنبال صدور نسخه افراطی از ایدئولوژی ساختگی خود به سراسر جهان با بهرهگیری از ثروت عظیم ناشی از نفت بودهاند به گونهای که برخی تحلیلگران به این امر اشاره می کنند که عربستان سعودی طی دهه 1970 تا 1980 سرویس جاسوسی پاکستان موسوم به ISI را در حمایت از شورشیان مخالف شوروی در افغانستان تامین مالی کرد که بعدها همین شورشیان پایهگذار شکلگیری طالبان شدند. آمریکا نیز در ارائه کمکهای عربستان به ISI نقش خود را ایفا کرد اما نسبت به منشا حمایتهای مالی سکوت کرد و به منظور اجتناب از تحریک آشکار شوروی، به پاکستان و عربستان اجازه داد که خود دریافت کنندگان دلارهای مالیات دهندگان آمریکایی را برگزینند و از آن زمان بود که شماری از جناحهای شبهنظامی بنیادگرایی چون شبکه حقانی تا به امروز در پس بسیاری از آشوبها و هرجومرجها در افغانستان بوده و حتی سربازان آمریکایی را که دولتشان در شکلگیری و ظهور چنین گروههایی کمک کرده، هدف قرار داده اند. این پولهای سعودی بود که «مدرسه»های پاکستانی را به عنوان تنها مدارس موجود برای نسل مردان آواره و جوان افغان فراهم کرد. در اردوگاههای تک جنسیتی بود که مردان متعصب بدون آنکه بدانند خانواده چیست و زندگی اجتماعی به چه معناست و زن چه جایگاهی در زندگی دارد، تربیت و پرورش یافتند و تحت تعالیم و برداشتهای افراطی از اسلام ساخته شده از سوی به اصطلاح علما و ریشسفیدان، نفرت را تجربه کرده و کار با اسلحه را یاد گرفتند در حالی که هیچگاه این جوانان در معرض تعالیم اسلام واقعی که رحمانیت و بشردوستی و مهربانی را میآموخت، قرار نگرفتند. از دهه 1990 پولهای سعودی به طور مشابهی در ساخت مساجد و ترویج آموزههای وهابیت در سراسر بالکان مورد استفاده قرار گرفت که به بی ثباتی در این منطقه دامن زد. به نظر می رسد که رابطه بین عربستان سعودی و حوادث پاریس بیشاز حدی است که گفته می شود چرا که بسیاری از طراحان و عاملان این حوادث از «مولنبیک» (Molenbeek) در حومه بروکسل پایتخت بلژیک آمدند. عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در دهه 1970 به مدارس وهابی در این منطقه کمک مالی می کردند که این امر باعث شد بتدریج مساجدی که توسط مهاجران ترکیهای یا مراکشی در این منطقه ایجاد شده بود و ارائهگر تعالیم میانهروتر از اسلام بودند، جایگاه و مقبولیت خود را از دست بدهند. در واقع نگرش افراطی داعش در بیانیهای این گروه تروریستی پس از حوادث تروریستی پاریس بیش از پیش نمایان شد که البته پیش از این نیز در نوع رفتارها و نگرش این گروه به زنان کاملا مشهود بود که بین نگرش داعش و وهابیت به زن به مانند رفتاری که از سوی آل سعود با زنان عربستانی صورت می گیرد مبنی بر اینکه حق رانندگی ندارند و بدون همراهی یک محرم نمی توانند از منازل خود خارج شوند یا باید از نوک انگشت پا تا سر خود را بپوشانند، قرابت وجود دارد. حال چگونه است که چرا یک دولت غیرمتمدن و افراط گرای بشدت بسته و دیکتاتوری که اقدامات و توطئههایش خاورمیانه را به منطقهای جنگی تبدیل کرده و دیگر نه برای انسانیت ارزش قائل است و نه برای هنجارهای بینالمللی از سوی کشورهای غربی به ویژه آمریکا مورد حمایت قرار میگیرد حال آنکه جهان در 13 نوامبر 2015 که شماری انسان بیگناه در پاریس به خاک و خون کشیده شدند، به چشم دیدند که تروریستهایی که مبدا و منشا فکری آنها با اصول و تعالیم وهابیت همخوانی دارد چگونه عطش نفرت خود را با خون عدهای بیگناه سیراب کردند. اگر «متحدان» غرب اینچنین سبوعانه رفتار می کنند دشمنانش چگونه رفتار خواهند کرد؟ آیا دسترسی به نفت ارزان از سوی غرب ریخته شدن خون بیگناهان در خاورمیانه و دیگر مناطق جهان را توجیهپذیر می کند؟ به نظر می رسد انرژی ارزان عربستان باعث شده که غربیها چشم خود را بر جنایات خاندان آل سعود در داخل این کشور و منطقه را ببندند و از این رو غرب و آمریکا را باید همدست جنایات ال سعود در یمن، بحرین، سوریه و دیگر مناطق دانست و توهم خودبزرگبینی خاندان سعودی باعث شده که ریاض و شاهزادگان آفتاب ندیده آن، جرات جسارت به جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند و مقامات سعودی لفاظیهایی کردند که بزرگترین و قدرتمندترین کشورها نیز هنگامی که نام ایران مطرح می شود، با احتیاط و احترام درباره آن سخن می گویند حال چگونه است که شماری شاهزاده سعودی که بیشترین گرمایی که تحمل کرده اند، گرمای سوناها و جکوزیهای کاخهای میلیاردی بوده که با ثروتهای بادآورده و محروم کردن مردم از حقوق واقعی خود سر به فلک کشیدهاند، اجازه جسارت به خود راه میدهند؟ خاندان سعودی باید از روزی بهراسد که آتش خشم قدرت جمهوری اسلامی ایران زبانه بکشد. غرب و در راس آن آمریکا اگر به دنبال جلوگیری از تداوم بحران در خاورمیانه است باید از ابزارهای در اختیار خود برای متقاعد کردن ریاض برای حمایت از تروریستها و فرقهگرایی و دامن زدن به اختلافات و ایجاد ائتلافهایی که نتیجهای جز تشدید اختلافات بین کشورهای منطقه ندارد، بهره گیرد و فروش تسلیحات نظامی به عربستان که در حال حاضر برای حمله به شیعیان در یمن مورد استفاده قرار می گیرد، متوقف کرده و عربستان را برای توقف ارائه کمکهای مالی به گروههای تروریستی و بنیادگرا در افغانستان، پاکستان، سوریه و بالکان تحت فشار قرار دهد. ارائه راهحلهای تاکتیکی برای مشکلات خاورمیانه در حالی که عربستان سعودی آزادانه به بحرانها دامن می زند و بر هیزم آتشافروزیها میافزاید، بیمعنی به نظر می رسد.
94/11/03 - 14:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]