تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1813169127
توضیحات همسر مرحوم بهزادی درباره آخرین لحظات عمر سرطلایی
واضح آرشیو وب فارسی:شفاف: همایون بهزادی آدم اجتماعی بود و دوست نداشت تنها باشد اما تنها شده بود. او بسیار به بودن در جمع دوستان و ورزشی ها عادت کرده بود. حتی فرزندش علی هم غروب نزد پدرش آمده بود و آمپول مسکن ایشان را زد اما مرحوم خیلی دوست داشت که اطرافش همیشه شلوغ و پر از دوست و فامیل باشد.
تابناک: همسر مرحوم همایون بهزادی به تایید و اعتراف خود این اسطوره تنها یار و همراه همیشگی وی در طول سختی های زندگی به خصوص سال های اخیر که در بیماری و ناخوشی این قهرمان سابق گذشت، بود.
همسر ستاره تازه درگذشته فوتبال ایران در گفت و گو با خبرنگار ما درباره ساعات پایانی عمر همایون بهزادی گفت: ساعت حوالی دوازده دیشب بود که ایشان از اتاقش بیرون آمد و حالش کمی سنگین بود. چند دقیقه ای در قسمت حال خانه کنار پنجره نشست و بعد از آن دوباره به سمت اتاقش رفت اما در همین حد فاصل تا رسیدن به در اتاقش تعادلش را از دست داد. من که متوجه وضعیت غیرعادی حال همایون شده بودم به سمتش دویدم و زیر دستش را گرفتم و تنها توانستم مانع زمین خوردنش شوم.»
همسر این فوتبالیست پرافتخار ایران در دهه های چهل و پنجاه که سالها از او نگهداری کرده، ادامه داد:« بهزادی نقش بر زمین شد و دیدم با دهانش حرف های نامفهومی می زند. فوری به اورژانس زنگ زدم و خانمی که پاسخم را داد، گفت تا زمانی که آمبولانس و اکیپ برسد کارهایی که می گویم انجام بده. از من پرسید الان قسمت شکم و سینه ایشان تکانی دارد یا خیر؟ که جواب دادم کاملا بی حرکت ... [ مشاهده متن کامل خبر در شفاف ]
شنبه ، ۳بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شفاف]
[مشاهده در: www.shafaf.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]
-
گوناگون
پربازدیدترینها