واضح آرشیو وب فارسی:عصر فارس: دلم می خواست به همه چیز نگاه کنم،به دست های پیر و پینه بسته ای که در میان دست های جوان ترها به دست تابوت ها دراز می شد، دست هایی که عکس جوان شهید شده اش را در آغوش می گرفتبه گزارش عصر فارس ،برخی ها باور و ظاهر و سلیقه سیاسی متفاوتی باهم دارند اما نقطه اشتراک هایی بین مردم هست که بهانه ای می شود برای همدلی کردن، برای دوشادوش هم شدن و برای شریک شدن در غم و شادی های هم. محبت به اهل بیت خصوصا امام حسین(ع) یکی از آن نقطه اشتراک های بارزی است که با روح و جان ها عجین شده، محبت به شهید هم چون اکسیری حیات بخش است و گره زننده دل ها به هم. تنها یک خبر،آنهم آمدن 94 شهید گمنام دفاع مقدس بهانه ای می شود برای بی قرار شدن و ترک خانه و درس و کلاس و کار. همه دور هم جمع می شوند برای میزبانی، بعضی ها مویی سپید کرده اند و خودشان شهید داده اند و بعضی های دیگر جبهه و جنگ و امام ندیده هستند اما قلب هاشان دست به دامن قدم ها می شوند و می آیند. یکی از 7 نقطه غرب شیراز که عصر پنج شنبه میزبان شهدا بودند،شهرک گلشن بود.اهالی این محله که خودشان 21 شهید در 8 سال جنگ رژیم بعث علیه ایران تقدیم اسلام کرده اند، میزبان 11 شهید از شمار شهدای گمنامی بودند که ازبیست و دوم دی ماه 94 از مرز شلمچه به استان فارس وارد شدند. یک ساعتی به زمان حضور مانده بود اما اهالی کم کم مقابل مسجد امام حسین(ع) جمع می شدند و نگاهشان به یک نقطه خیره می شد.به راهی که باید شهدا می آمدند. خواهر شهیدی بین مردم گل های مریم پخش می کرد و چند نفری شربت و دیگری اسپند دود می کرد و کودکانی هم مشغول نقاشی بودند. روی پنجه پا بلند شده بودم تا درمیان جمعیت مسیر ورود شهدا را ببینم، مسیری که با دسته گل و پرچم های سرخ یا حسین(ع) و یا زهرا(س)، تصاویر شهدا و پرچم کشورمان مزین شده بود. ماشین حمل پیکر پاک شهدا نزدیک تر می شد و قدم های مردم برای استقبال تند تر و صدای هق هق و چشم های سرخ و اشک های جاری نمایان تر. نوای نوحه خوان میان صلوات و یا حسین گفتن جمعیت جان را نوازش می داد و اجرای سرود زیبای وطنم توسط رزم نوازان سپاه، حس غرور و عشق به وطن را تداعی می کرد. دلم می خواست به همه چیز نگاه کنم،به دست های پیر و پینه بسته ای که در میان دست های جوان ترها به دست تابوت ها دراز می شد، دست هایی که عکس جوان شهید شده اش را در آغوش می گرفت وچشم هایی که سرخ بود و لب هایی که زمزمه می کردند. به مردمی که اگر کم مهری برخی مسئولان ناراضی شان کند اما باز قدر دان شهدا هستند و مثل همیشه در صحنه،مردمی که انقلاب کردند ورنج جنگ را به دوش کشیدند و سی و هفت سال در کنار پیروزی ها و غرور آفرینی ها مشکلات و ناملایمت ها را هم تحمل کرده اند. مردمی که امام روح الله یک تار مویشان را به همه کاخ نشینان عالم نمی داد و رهبری که مشروعیت نظام و مسئولان را به برقراری عدالت و خدمت به اینها می داند. از مسجد امام حسین(ع) تا مسجد امام حسن(ع) مسیر طی می شد و جمعیت بیشتر و آدمها و دلها به هم نزدیک تر،مقابل چند خانه ایستگاه صلواتی زده بودند و آقایان شربت و خانم ها خرما و شکلات پخش می کردند. همراه بزرگ ترها،کوچکترهای بازیگوش که برایشان این روز تازگی داشت،گل های شقایق کاغذی خود را توی دست نگه داشته بودند و چندتایشان به دور از چشم راننده وانت حمل بلند گو ،یکی یکی سوار شده بودند و برای خودشان کیف می کردند. مادرها و پدرها خردسالان خود را روی دست می گرفتند تا شاید دلبندشان بتواند بوسه ای بر تابوت شهید بزند و احتمالا آرزوی مشترکشان سلامتی و عاقبت به خیری برایشان بود. هرآنچه که دیدنی بود زیبا بود،زیبایی که در خاطره مردم این شهر ماندگار خواهد بود.امیدوارم این آمدن های مردم را در انتخابات اسفند همچون گذشته پرشورتر شاهد باشیم.حضوری که شادی بخش دل رهبرمان و ناامید کننده دشمنان باشد،ان شا الله. گزارش از سمیرا مردانی
جمعه ، ۲بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]