واضح آرشیو وب فارسی:قانون: 24 د ی 94 ساعت 10:10 صبح با اتومبیل از جلوی وزارت نفت رد می شد م که د ید م مرد م زیاد ی مقابل این وزارتخانه صف کشید ه اند . سفید پوست و رنگین پوست، چاق و لاغر، پیر و جوان، خانم و آقا، چشم روشن و چشم مشکی، مو بلوند و سیه گیسو... همه آمد ه بود ند . اول یاد حرف آقای هاشمی افتاد م که تصریح کرد : «همه باید بیاییم.» ولی د ید م خب اینجا که جای آمد ن نیست. باید بروند وزارت کشوری، جایی. تازه الان هم که وقت ثبت نام تمام شد ه. کنجکاوی ام گل کرد و ماشین را پارک کرد م و رفتم د اخل. همه د اد می زد ند : «آقای محترم صفه هااااا» گفتم: «نه من با شما کاری ند ارم با جناب وزیر می خواهم صحبت کنم.» د ر میان غر غر آنها بالاخره خود م را نجات د اد م و هر طور بود خود م را به لابی وزارتخانه رساند م. قیامت بود . د یگ های خیلی خیلی بزرگی آنجا بود و کارمند ان وزارت تند تند کار می کرد ند . آقای زنگنه از این طرف به آن طرف می د وید . تا مرا د ید سمتم آمد و مرا د ر آغوش گرفت و گفت: «به به! آقای روحانی، صفا آورد ید قربان، سرفرازمون کرد ید .» بعد ناگهان رویش را کرد سمت صف و سر و صد ای ملت و بلند گفت: «اکبریییی! واسه آقای چانگ یه ملاقه بیشتر بریز، از د یروز ازمون طلب د اشت.» گفتم: «خیر باشه! می خواین ناهار بد ین سر صبحی؟» گفت: «نه بابا اینجا چه جای ناهار د اد نه؟ د اریم کار می کنیم، نفت می فروشیم.» پرسید م: «این چه جور نفت فروختنه؟» گفت: «د یگه چی کار کنیم، مجبوریم. اینقد ر د اره قیمت نفت پایین میاد که اول د ید یم هزینه د اره با کشتی ببریم جاهای مختلف بفروشیم. نمی صرفه واسمون. گفتیم خود تون بیاید د م وزارت بگیرید برید . الان هم که یه جوری کم شد ه د ید یم اصلا نمی صرفه، پولش از بشکه هاش هم کمتره. د یگه خبر د اد یم گفتیم ظرف هم خود تون بیارید یا می ریزیم توی ظرف یه بار مصرف و پولش رو حساب می کنیم.» بعد د وباره آن طرف را نگاه کرد و د اد زد : «کمالی جان! آقای راج کومار رو رد کن بره. بهش بگو هند قسطای قبلیش رو تسویه نکرد ه. تا تسویه نکنه از نفت خبری نیست.» آقای مو بلوند ی از زنگنه پرسید : «آقا بیژن فرآورد ه نفتی چی آورد ی کنارش؟» بیژن گفت: «د اد اش نفت سفید د اریم. نفت سبوس د ار د اریم، یه مقد اری هم میعانات گازی هست. اگه خواستی باید بگم بچه ها برات بزنن.» طرف گفت: «نفت رو تخفیف نمی د ی بیشتر برد ارم؟» بیژن گفت: «د اد اش باور کن برای ما ند اره. من خود م برای خانواد ه ام هم بخوام ببرم از همین نفت می برم. کیفیتش حرف ند اره ولی خب قیمت این طوری شد ه.» طرف گفت: «آقا بیژن حالا تا اینجا اومد یم یه تخفیف کوچیک بد ی 3000 تا بشکه اضافه می خرما.» بیژن گفت: «د اد اش شما برو کل بازار اوپک رو بگرد به قیمت ما نفت پید ا کرد ی من بهت تخفیف مید م الانم اگه د ارم زیر قیمت می د م واسه اینه که می خوام تغییر شغل بد م. بارهای آخرمه.» پرسید م: «بیژن؟! می خوای استعفا بد ی؟» گفت: «نه آقا استعفا برای چی؟ ولی مگه مصوب نشد سال د یگه نفت رو بی خیال شیم بزنیم تو کار صاد رات نفتی؟» گفتم: «خب آره.» گفت: «قربون د هنتون، خب این میشه تغییر شغل مملکت د یگه. کار اصلیمون فروش نفت بود ، الان د اریم عوضش می کنیم.» وقایع نگار 24 د ی 94: 1. قیمت نفت روز به روز بیشتر افت می کند .
شنبه ، ۲۶دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قانون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]