واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: عضو مؤتلفه: حوادث عربستان کار نفوذیها نبود، کار خودسرهای آخوربین بود/ این افراد نه شعور کار برنامهریزی شده دارند، نه نیازی به حمایت
حمیدرضا ترقی با رد هرگونه نیاز عوامل خودسر به حمایت نهادهای خاص، گفت: عناصر خودسر اصولا به شکلی زندگی میکنند و فعالیت دارند که تابع مقررات و ضابطه نیستند در حالی که هر کسی با هر نهاد و هر تشکیلاتی که باشد تابع یکسری مقررات و ضوابط است که این افراد ضابطهپذیر و قانونپذیر نیستند و نمیتوانند در قالب یک نهاد جا بگیرند.
آفتاب : حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری آنا، با تأکید بر اینکه «تعبیر مسئولان نظام از نفوذ، با تعبیر رهبری از این واژه کاملا متفاوت است»، اظهار کرد: اینکه چهار تا آدم خودسر که خودسرانه دست به اقدام زدهاند را به عنوان عوامل نفوذی تلقی کنیم، آدرس اشتباه دادن است.
متن گفتوگو با ترقی را در ادامه میخوانید:
رهبر انقلاب بارها درباره نفوذ صحبت کرده اند. اما بعد از این هشدارها شاهد تخریب سفارت عربستان بودیم. از آنجایی که برخی بر این باورند این اقدامات کار نفوذیهاست، با توجه به پیشبینیهایی که بعد از اعدام شیخ نمر وجود داشت، به نظر شما آیا ملاحظات امنیتی و انتظامی از سوی دستگاههای مسئول به درستی رعایت شده بود؟
طبیعتا مفهوم نفوذ این است که ما یک دستگاه مشخصی در حوزه تصمیمسازی یا تصمیمگیری یا حوزه اجرایی داشته باشیم که عواملی به درون آن نفوذ کنند؛ آنچه که مورد نظر مقام معظم رهبری است، بیشتر این نوع نفوذ است. اما همیشه مقام معظم رهبری در رابطه با حرکتهایی که به صورت خیابانی و حضور در اجتماعات صورت میگیرد تأکید دارند که این نوع تجمعات قانونی باشد. یعنی با مجوز صورت گیرد که مشخص باشد مسئولیت این نوع اجتماعات را چه کسی میپذیرد. وقتی شورای هماهنگی تبلیغات یک مراسمی را برگزار میکند طبیعتا مسئولیت مسائلی که احیانا خلاف قانون در آن تجمع و اجتماع رخ بدهد را باید خودش بپذیرد، اما اگر این مسئله بدون مجوز انجام شود یا کسی که مسئولیت آن را پذیرفته قادر به جلوگیری از نفوذ عوامل اخلالگر و قانونگریز در درون تجمع خودش نباشد طبیعتا نباید چنین مجوزی به او داده شود. در سال 88 و 78 مشاهده کردیم یکی از مهمترین عواملی که موجب شد اراذل و اوباش، افراد خودسر و افرادی که مؤمن به سیاستهای نظام و رهبری نیستند وارد تجمعات شوند و این تجمعات را به یک حرکتی علیه نظام یا بر ضد منافع نظام تبدیل کنند، همین بود که این تجمعات مجوز نداشت و عوامل برگزارکننده نیز نتوانستند مدیریت کنند.
اولا دقت لازم و تعهد لازم در مجوز گرفتن و مجوز دادن صورت نگرفته است و دوم اینکه، کنترلی بر تجمعکنندگان وجود نداشته و در نهایت طبیعتا آن دستگاه نظارتی یا نیروی انتظامی که باید مراقب این اوضاع باشد او هم یا با حسن نیت برخورد کرده یا منفعل در قبال این نوع مسائل بوده است که دچار اینگونه مشکل و مسائل شدیم.
مگر تعبیر رهبری از نفوذ با تعبیر دیگر مسئولان نظام از این واژه تفاوت دارد؟
بله کاملا متفاوت است. رهبری نفوذ را ناشی از عوامل با برنامه و دارای پشتوانه سیاستخارجی و در جهت براندازی نظام تعریف میکنند که بیشتر مربوط به عواملی میشود که متأثر از دشمنان خارجی هستند، اما میخواهند وارد درون نظام برای تغییر دادن و تصمیمگیری کشور شوند. این افراد هدفشان در نفوذ چه نفوذ جریانی و چه نفوذ غیرجریانی کاملا براندازی نظام است، کاملا تغییر مسیر انقلاب، آرمانهای نظام و تغییر باورهای مردم نسبت به اصل نظام است. در حالی که تعابیر و تفاسیر دیگر نوعا برای منحرف کردن بحث نفوذ از آن تعریف اصلی است. اینکه چهار تا آدم خودسر که خودسرانه دست به اقدام زدهاند را به عنوان عوامل نفوذی تلقی کنیم، آدرس اشتباه دادن است. اینها عوامل نفوذی نیستند اینها عواملی هستند که خودسرانه دست به اقداماتی میزنند که برای نظام مشکل ایجاد میکند.
این عوامل خودسر چرا همیشه دردسر درست میکنند ولی کسی با آنها برخورد نمیکند؟ آیا این عدم برخورد جدی با کسانی که همیشه عوامل خودسر خوانده میشوند، این نظریه را به اثبات نمیرساند که اینها آمرانی دارند و مورد حمایت هستند؟
این عوامل خودسر نیاز به نهاد خاصی ندارند. اینها در داخل جامعه در این نوع فرصتها بروز و ظهور پیدا میکنند. اینها نیازی نیست که اصلا نهادی داشته باشند. اینکه اینها را به یک نهادی منتسب کنیم غلط است؛ این نشاندهنده عدم شناخت این عناصر خودسر است. عناصر خودسر اصولا به شکلی زندگی میکنند و فعالیت و کارکرد دارند که اینها تابع مقررات و ضابطه نیستند. در حالی که هر کسی با هر نهاد و با هر تشکیلاتی که باشد تابع یکسری مقررات و ضوابط است که این افراد ضابطهپذیر و قانونپذیر نیستند و نمیتوانند در قالب یک نهاد جا بگیرند.
اگر این شناخت از آنها وجود دارد پس چرا با آنها برخورد نمیشود؟ فکر نمیکنید اگر در گذشته با این عوامل خودسر برخورد میشد، دیگر شاهد چنین اقداماتی نبودیم؟ بسیاری این عوامل را منتسب به جریان اصولگرایی هم میدانند. برخی بر این باورند که حوادث عربستان برای به چالش کشیدن دولت در عرصه داخلی در آستانه انتخابات هفتم اسفند است.
اینها ناشی از عدم شناخت عناصر خودسر است. به نظر من، اصلا افراد اگر شناخت دقیقی نسبت به عناصر خودسر داشته باشند میفهمند که اینها فقط جلوی پایشان را میبینند؛ اصلا دوراندیشی ندارند که بخواهند بر اساس آن کاری که انجام میدهند نتیجه کارشان را محاسبه کنند که به نفع کی تمام میشود؛ اینها آنقدر آخوربین هستند که آخربینی را فراموش کردند و نسبت به آخربینی غفلت دارند. به همین خاطر دست به اقداماتی میزنند که اصلا عواقبش را نمیفهمند.
به نظر من، اصلا و ابدا مربوط به انتخابات نیست که این افراد بخواهند دولت را تضعیف کنند یا درصدد چنین برنامهای باشند. این افراد را گرفتند و آنها را بازجویی میکنند. قطعا همه متوجه خواهند شد که این افراد شعور کار برنامهریزی شده و دوراندیشانه هم ندارند و بدون شعور دست به چنین اقداماتی زدند؛ لذا نباید ما اینها را یک جریانی که میخواهد برای دولت مشکلی ایجاد کند تعبیر کنیم. البته قطعا در بررسیهایی که انجام میشود ابعاد مسئله در بازیها مشخص خواهد شد و اعلام خواهند کرد. ولی من از نوع رفتار اینها به هیچ وجه برنامهریزی، آیندهنگری و آخربینی نمیبینم بلکه بیشتر رفتار آخوربینی است و پیش پا را نگاه کردن. اینها هیچ توجهی به عواقب و نتایج کار خود ندارند.
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]