پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850064451
شهیدی که صورتش آتش گرفت ولی عقب نشینی نکرد
واضح آرشیو وب فارسی:تا شهدا: ﻫﻤﺴر شهید ابراهیمی ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: وﻗﺘﻰ ﻓﺮزﻧـﺪم ﺑـﻪ دﻧﻴـﺎ آﻣـﺪ اﻳـﺸﺎن در ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻮد و وﻗﺘﻰ از اﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﻣﻄﻠّﻊ ﺷﺪ، ﻣﺮﺧّﺼﻰ ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ آﻣﺪ و اﺳـﻤﺶ را رﻗﻴـﻪ ﮔﺬاﺷـﺖ و ﮔﻔﺖ: وﻗﺘﻰ رقیه ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﻮد ﻣﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻰﺷﻮم.تا شهدا؛ ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻰ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ در ﺳﺎل 1337 در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﻓﺮﻳﻤﺎن ﺑﻪ دﻧﻴﺎ آﻣﺪ. ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﭘـﺪر (ﺳﻴﺪاﺑﻮاﻟﻘﺎﺳـﻢ)در ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﻴﻞﭘﺮداﺧﺖ. او ﻛﻮدﻛﻰ ﺧﻮش اﺧﻼق، ﻓﻌﺎل و ﭘﺮﺟﻨﺐ و ﺟـﻮش و در ﻋـﻴﻦ ﺣـﺎل داراى ﻫﻮش و ذﻛﺎوت ﺳﺮﺷﺎرى ﺑﻮد. ﭘﺲ از ﻃﻰﻣﺮاﺣﻞ اوﻟﻴﻪ ﺗﺤﺼﻴﻼت، ﺑﻪ ﻣﺪرﺳﻪ ﺳﻴﺪ ﺟﻤﺎل اﻟـﺪﻳﻦ اﺳﺪآﺑﺎدى - واﻗﻊ در ﺷﻬﺮک ﺷﻬﻴﺪ رﺟﺎﻳﻰ ﻣﺸﻬﺪ - رﻓﺖ و ﺗﺎ ﺳﻮم راﻫﻨﻤﺎﻳﻰ در ﻫﻤـﺎن ﺟﺎﺑـﻪ ﺗﺤـﺼﻴﻞ ﻣﺸﻐﻮل ﺑﻮد. ﺑﻪ ﺳﺒﺐﻋﻼﻗﻪاى ﻛﻪ ﺑﻪ دروس ﺣﻮزوى ﻧﺸﺎن ﻣﻰداد، اﻏﻠﺐ در ﻛﻼﺳﻬﺎى ﺣﻮزه و در ﻛﻨـﺎر ﻃﻼّب ﻣﻰﻧﺸﺴﺖ و ﻛﺴﺐﻋﻠﻢ ﻣﻰﻛﺮد. از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺗﺤﻘﻴﻘﻰ و ادﺑﻴﺎت ﻋﺮب آﮔـﺎﻫﻰ، و در ﻣـﻮرد ﻣـﺴﺎﻳﻞ دﻳﻨﻰ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت زﻳﺎدى داﺷﺖ. ﺳﻴﺪ ﺣﺴﻦ ﻏﻔﻮرى - ﻋﻤﻮ و ﭘﺪر ﻫﻤﺴﺮش - از ﻛﻮدﻛﻰ وى ﻣﻰﮔﻮﻳـﺪ: از ﻛـﻮدﻛﻰ ﻋﻼﻗـﻪ زﻳـﺎدى ﺑـﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ دﻳﻨﻰ داﺷﺖ. در ﺟﻠﺴﺎت ﻣﺬﻫﺒﻰ و ادﻋﻴﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻰﻛﺮد و از ﻫﻤـﺎن دوران ﻛـﻮدﻛﻰ ﺑﻌـﻀﻰ از ﺳﻮرهﻫﺎى ﻗﺮآن را ﺣﻔﻆ ﻛﺮده ﺑﻮد و ﺻﻮت زﻳﺒﺎﻳﻰ ﻧﻴﺰ در ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن داﺷﺖ. ﺑﻪ زﻳـﺎرت ﻛـﺮﺑﻼ و ﻧﺠـﻒ ﻧﻴﺰ ﻣﺸﺮّف ﺷﺪه ﺑﻮد و در ﻣﺸﻬﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎﺻﻰ ﺑﻪ زﻳﺎرت اﻣﺎم رﺿﺎ(ع) داﺷﺖ. اهل مطالعه کتاب بزرگان بود ﺑﺎ وﺟﻮد ﻣﻮﻓّﻖ ﺑﻮدن در زﻣﻴﻨﻪ درﺳﻰ، ﭘﺲ از ﮔﺬراﻧﺪن دوره راﻫﻨﻤﺎﻳﻰ رواﻧﻪ ﺑﺎزار ﻛﺎر ﺷﺪ و ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﺟﻮﺷﻜﺎر ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﺸﻐﻮل ﺷﺪ. ﻧﻬﺞاﻟﺒﻼﻏﻪ، ﺣﻠﻴﺔ اﻟﻤﺘّﻘﻴﻦ و ﻛﺘﺎﺑﻬﺎى ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻄﻬـﺮى و ﺷـﻬﻴﺪ ﺑﻬـﺸﺘﻰ را ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻰﻛﺮد و ﺟﻠﺴﺎت دوره دﻋﺎ و ﻗﺮآن ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻰداد. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻓﺮزﻧﺪ ﺑﺰرگ ﺧﺎﻧﻮاده، رﻓﺘﺎرى ﻧﻴﻜﻮ و ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺎ اﻋﻀﺎى ﺧﺎﻧﻮاده داﺷـﺖ و واﻟـﺪﻳﻦ را ﺑـﺴﻴﺎر ﺗﻜﺮﻳﻢ ﻣﻰﻛﺮد. ﺑﺮادر و ﺧﻮاﻫﺮ ﻛﻮﭼﻚﺗﺮ را ﻧﺼﻴﺤﺖ و ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺑﻪ ﻣﻌﺮوف ﻣﻰﻛﺮد. فرار از سربازی به فرمان حضرت امام(ره) ﺑﺮاى ﮔﺬراﻧﺪن ﺧﺪﻣﺖﺳﺮﺑﺎزى ﺑﻪ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﺑﻴﺮﺟﻨﺪ رﻓﺖ و ﭘﺲ از ﻃﻰدوره آﻣﻮزش، ﺑﻪ ﺗﻬﺮان اﻋـﺰام ﺷﺪ. اﻳﻦ دوران، ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ ﺷﺪت ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺣﺮﻛﺘﻬﺎ و ﻣﺒﺎرزات ﻣﺮدﻣﻰ ﺑﻪ رﻫﺒﺮى اﻣﺎم (ره)، ﻋﻠﻴﻪ اﺳـﺘﺒﺪاد داﺧﻠﻰ و اﺳﺘﻌﻤﺎر ﺧﺎرﺟﻰﺑﻮد. در ﭘﻰ ﻓﺮﻣﺎن ﺣﻀﺮت اﻣﺎم(ره)، از ﭘﺎدﮔﺎن ﻓﺮار ﻛﺮد و ﺿﻤﻦ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺑـﻪ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن، ﻣﺪﺗﻰ ﻣﺨﻔﻰ ﺷﺪ. ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻰ ﭘﺲ از ﻓﺮار از ﭘﺎدﮔﺎن، ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎى اﻧﻘﻼﺑﻰ ﺧﻮد را در ﻣﺸﻬﺪ و از ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻃﻼّب ﺑﺎ ﺷـﺮﻛﺖ در راﻫﭙﻴﻤﺎﻳﻴﻬﺎ، ﭘﺨﺶ اﻋﻼﻣﻴﻪﻫﺎ و ﻧﻮارﻫﺎى ﺳﺨﻨﺮاﻧﻰ ﺣـﻀﺮت اﻣـﺎم(ره) ﺷـﺮوع ﻛـﺮد. ﺑﺘـﻮل اﺑﺮاﻫﻴﻤـﻰ -ﺧﻮاﻫﺮ ﺷﻬﻴﺪ - ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﮔﺎﻫﻰ ﺳﺎﻋﺖ ﻳﻚ ﺑﻌﺪاز ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻰآﻣﺪ. ﺑﻪ دوﺳﺘﺎن در ﻣـﺴﺎﺟﺪ آﻣﻮزش ﻣﻰداد و ﻳﻚ ﻟﺤﻈﻪ آراﻣﺶ ﻧﺪاﺷﺖ. ورود به سپاه ﭘﺲ از ﭘﻴﺮوزى اﻧﻘﻼب در ﺻﻒ ﭘﺎﺳﺪاران اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ ﻗﺮار ﮔﺮﻓـﺖ و ﻣـﺴﺌﻮل ﻣﻨﻄﻘـﻪ ﻳـﻚ ﭘﺎﻳﮕـﺎه ﻣﺎﻟﻚ اﺷﺘﺮ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻋﻠّﺖﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن ﻣﻰداد، روز ﺑﻪ روز ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻬﺎى ﺳﻨﮕﻴﻦﺗـﺮى را ﺑﺮ ﻋﻬﺪه اﻳﺸﺎن ﻣﻰﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ. ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻰ ﺑﻪ ﻣﺪت ﻳﻚ ﺳﺎل ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻰ ﺳﭙﺎه ﭘﺎﺳﺪاران در ﻛـﻼت را ﺑـﺮ ﻋﻬﺪه داﺷﺖ و در ﻛﻼت ﺑﺎ ﺧﻮاﻧﻴﻦ، ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ و ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎران و ﺳﻮداﮔﺮان ﻣﺮگ ﺑﻪ ﻣﺒـﺎرزه ﻣـﻰﭘﺮداﺧـﺖ و ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﻣﺮگ ﺗﻬﺪﻳﺪﺷﺪ. در ﺳﺎل 1359 ﻛﻪ ﮔﺮوﻫﻜﻬﺎ و ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ داراى ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬـﺎى ﮔـﺴﺘﺮده در ﺧﻴﺎﺑﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﻣﺸﻬﺪﺑﻮدﻧﺪ، ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻰ ﻧﻴﺮوﻫﺎى ﺑﺴﻴﺠﻰ و ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﭘﺮداﺧﺖ. من عاشق الله هستم ﺑﺎ ﺷﺮوع ﺟﻨﮓ ﻋﺎزم ﻣﻨﻄﻘﻪﺷﺪ. ﺧﻮدش ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ اﷲ ﻫﺴﺘﻢ و ﻫﻴﭻ ﺟﺎ از ﺟﺒﻬﻪ ﺑـﻪ ﺧـﺪا ﻧﺰدﻳﻚﺗﺮ ﻧﻴﺴﺖ، ﻟﺬا ﺟﺒﻬﻪ را اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮدم. « در اﻳﻦ ﻣﺪت ﺑـﺎ ﺗـﺸﻜﻴﻞ ﻛﻼﺳـﻬﺎى ﻋﻘﻴـﺪﺗﻰ اﻓـﺮادى را ﺑﺮاى ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﻰﺑﺮد. ﮔﺮ ﭼﻪ او ﺑﺎرﻫﺎ ﻣﻮرد ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣﺴﺌﻮﻻن ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد و ﺧﻮد داراى ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻬﺎى ﻣﻬﻢ و ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ ﺑﻮد، اﻣﺎ ﻫﻴﭻﮔﺎه آﻧﻬﺎ را ﺑﺎزﮔﻮ ﻧﻤﻰﻛﺮد و ﺗﻨﻬـﺎ ﺑﻌـﺪ از ﺷـﻬﺎدﺗﺶﺑـﻮد ﻛـﻪ اﻗﻮام و ﺧﻮﻳﺸﺎن ﺑﻪﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻬﺎى او ﭘﻰ ﺑﺮدﻧﺪ. ﺳﻴﺪﺣﺴﻦ ﻏﻔﻮرى ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: از دوره آموزشی ﭼﺘﺮﺑـﺎزى و دورهایى ﻛﻪ ﮔﺬراﻧﺪه ﺑﻮد، ﺗﺎ ﺑﻌﺪ از ﺷﻬﺎدﺗﺶ ﻫﻴﭻ اﻃﻼّﻋـﻰ ﻧﺪاﺷـﺘﻴﻢ. او دوره ﭼﺘﺮﺑـﺎزى را در ﺷـﻴﺮاز ﮔﺬراﻧـﺪ. گذرانده دوره چتربازی ﻋﻠﻰاﻛﺒﺮ ﮔﺮﻣﻪاى - از دوﺳﺘﺎن ﺷﻬﻴﺪ - ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: در اواﻳﻞ ﺳﺎل 1359 ﺑﻮد، در آن زﻣﺎن ﺳﻬﻤﻴﻪاى ﺑﻪ ﺳﭙﺎه اﻋﻼم ﺷﺪ - ﻛﻪ ده ﻧﻔﺮ ﻧﻴﺮو ﺑﺮاى آﻣﻮزش ﭼﺘﺮﺑﺎزى در ﺷﻴﺮاز ﻣﻰﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ و اﻳﻦ ﺑﺮاى ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻬـﺎى اﻧﺘﺤﺎرى و ﻏﻴﺮه ﺑﻮد - ﺗﻤﺎم ﺑﭽﻪﻫﺎ داوﻃﻠﺐ ﺷﺪﻧﺪ و ﻫﺮﻛﺎرى ﻣﻰﻛﺮدﻳﻢ، ﻧﻤﻰﺗﻮاﻧـﺴﺘﻴﻢ اﻳـﻦ ده ﻧﻔـﺮ را اﻧﺘﺨﺎب ﻛﻨﻴﻢ. ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﺷﺪ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ دوﻣﻴﺪاﻧﻰ ﺑﺮﮔﺰار ﺷﻮد و ده ﻧﻔﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر ﺷﺪ و ﺷﻬﻴﺪ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ ﺟﺰء ده ﻧﻔﺮ اول ﺷﺪ و ﻣﻦ در ﭼﻬﺮه او ﻣﻰدﻳﺪم ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎم وﺟﻮد ﺗﻼش ﻛـﺮده ﺑـﻮد ﺗـﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد. فرماندهی گردان الحدید ﺗﻼش و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ زﻳﺎد او در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺟﻨﮕﻰ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻰﺷـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻬﺎى ﺳـﻨﮕﻴﻨﻰ را ﺑـﺮ ﻋﻬـﺪه اش ﺑﮕﺬارﻧﺪ و ﺑﻪ ﻋﻠّﺖﺣﻀﻮر ﻓﻌﺎل و ﻣﺪاوم، ﺑﺎرﻫﺎ ﻣﺠﺮوح ﺷﺪ. ﻳﻚﺑﺎر ﺑﺮ اﺛﺮ اﺻﺎﺑﺖ ﺗﺮﻛﺶ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮ، ﺳـﻴﻨﻪ و رﻳﻪ ﻣﺠﺮوح ﺷﺪ. ﻳﻚﺑﺎر ﻧﻴﺰ در 19 اﺳﻔﻨﺪ 1363 زﻣﺎﻧﻰ ﻛـﻪ ﮔـﺮدان (اﻟﺤﺪﻳـﺪ) وارد ﻣﻨﻄﻘـﻪ ﻋﻤﻠﻴـﺎﺗﻰ ﺟﺎده ﺧﻨﺪق ﺷﺪه و ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺻﺮه ﻧﻴﺮوﻫﺎى ﻋﺮاﻗﻰ درآﻣﺪه ﺑﻮد، ﺑﺮ اﺛـﺮ آﺗـﺶ ﻋﻘﺒـﻪ آرﭘـﻰﺟـﻰ از ﻧﺎﺣﻴـﻪ ﺻﻮرت دﭼﺎر ﺳﻮﺧﺘﮕﻰ ﺷﺪﻳﺪ ﺷﺪ. او ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻰ ﮔﺮدان (اﻟﺤﺪﻳﺪ) را ﺑﺮ ﻋﻬﺪه داﺷﺖ. ﻣﺎﺷﺎءاﷲ ﺳﺎﻻرﭘﻮر - از ﻫﻤﺮزﻣﺎن و ﻣﻌﺎون دوم ﺳـﻴﺪ ﻋﻠﻰ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﺑﺪر - ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: در ﻳﻚ ﭼﺎدر ﺑﺎ ﻫﻢ زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﺮدﻳﻢ، ﺷﺒﻬﺎ ﻫﺮ وﻗﺖ ﻛﻪ از ﺧﻮاب ﺑﻴﺪار ﻣﻰﺷﺪم ﺟﺎى اﻳﺸﺎن در ﭼﺎدر ﺧﺎﻟﻰ ﺑﻮد. ﻣﻘﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎز ﺷﺐ ﺑﻮد و ﻧﻤﺎز ﺷـﺐ اﻳـﺸﺎن ﺗـﺮک ﻧﻤﻰﺷﺪ. در ﺑﻴﺴﺖ و دو ﺳﺎﻟﮕﻰﺑﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻜﻴﻨﻪ ﺳﺎدات ﻏﻔﻮرى - دﺧﺘـﺮ ﻋﻤـﻮﻳﺶ ﻛـﻪ ﺷـﺎﻧﺰده ﺳـﺎل داﺷـﺖ -ازدواج ﻛﺮد. ﻫﻨﻮز ﭼﻨﺪ روزى از ازدواﺟﺶ ﻧﮕﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮد ﻛﻪ راﻫﻰ ﺟﺒﻬﻪ ﺷﺪ. حضور در عملیات کربلای4 و مجروحیت ﻣﻮج اﻧﻔﺠﺎر او را ﺑﺮاى ﺳﻮﻣﻴﻦ ﺑﺎر ﻣﺠﺮوح و ﺑﻪ ﻣﺪت ﺑﻴﺴﺖ و ﭼﻬﺎر ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻰﻫﻮش و از ﺣﺎﻟـﺖ ﻋـﺎدى ﺧﺎرج ﺳﺎﺧﺖ. ﭼﻬﺎرﻣﻴﻦﻣﺮﺗﺒﻪ در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﻗﺎدر ﻃﺮف ﭼﭗ ﺑﺪﻧﺶﻫﺪف ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺪت دو ﻣﺎه دﺳﺖ و ﭘﺎﻳﺶ ﺑﻪ وزﻧﻪ آوﻳﺰان ﺑﻮد. ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﻨﺠﻢ در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﻛﺮﺑﻼى 4 از ﻧﺎﺣﻴـﻪ دﺳـﺖ آﺳـﻴﺐ دﻳـﺪ و ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺷﺸﻢ ﻗﺒﻞ از ﺷﻬﺎدت ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﺪت ﻣﺠﺮوح ﺷﺪ. او ﺑﺮاى ﺧﺎﻧﻮاده ﺷﻬﺪا اﺣﺘﺮام ﺧﺎﺻﻰ ﻗﺎﻳﻞ ﺑﻮد و ﻫﻨﮕﺎﻣﻰﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺧﺼﻰ ﻣﻰآﻣـﺪ اﻏﻠـﺐ اوﻗـﺎﺗﺶﺻـﺮف ﻣﻼﻗﺎت ﺧﺎﻧﻮاده ﺷﻬﺪا و رﻓﻊ ﻣﺸﻜﻼت آﻧﺎن ﻣﻰﺷﺪ. ﺑﺘﻮل اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ - ﺧﻮاﻫﺮ ﺷﻬﻴﺪ - ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﻫﻤﮕﻰ ﻣﻰرﻓﺘﻴﻢ و ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﺷﻬﺪا ﺳﺮﻛﺸﻰ ﻣﻰﻛﺮدﻳﻢ ﻳﺎ از ﻣﺠﺮوﺣﺎن در ﺑﻴﻤﺎرﺳﺘﺎن ﻋﻴﺎدت داﺷﺘﻴﻢ. سابقه حضور در عملیاتهای بزرگ ﺷﻬﻴﺪ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ در ﻋﻤﻠﻴﺎت واﻟﻔﺠﺮ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻰ، واﻟﻔﺠﺮ 3 و ﺧﻴﺒﺮ ﺳﻤﺖ ﻣﻌﺎون ﮔـﺮدان و در ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻬـﺎى ﻣﻴﻤﻚ، ﺑﺪر، ﻗﺪس، ﺟﺰاﻳﺮﻣﺠﻨﻮن، ﻗﺎدر، ﻛﺮﺑﻼى 1، ﻛﺮﺑﻼى 2، 1 ران، 4ﻣﻬﺮان، ﺣﺎجﻋﻤﺮان، ﻛﺮﺑﻼى 4 و ﻛﺮﺑﻼى 5 ﻣﺴﺌﻮل ﻣﺤﻮر ﺗﻴﭗ 21 اﻣﺎم رﺿﺎ(ع) ﺑﻮد. ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻣـﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻬﺎى ﺳـﻨﮕﻴﻨﻰ ﻛـﻪ در ﻣﻨﻄﻘـﻪ ﺟﻨﮕﻰ ﻋﻬﺪه دار ﺑﻮد. ﻛﻤﺘﺮ در ﺧﺎﻧﻮاده ﺣﻀﻮر داﺷﺖ و ﻫﻤﺴﺮش ﻧﻘﺶ او را ﺑﺮﻋﻬﺪه ﻣﻰﮔﺮﻓﺖ. ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: وﻗﺘﻰ از ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺮﻣﻰﮔﺸﺖ و ﻣﻦ ﻣﺸﻜﻼﺗﻤﺎن را ﻋﻨﻮان ﻣﻰﻛﺮدم، اﻳﺸﺎن ﻣﻰﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧـﺎﻃﺮ ﺧﺪا و در راه رﺿﺎى ﺧﺪا ﺗﺤﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ و اﻳﻨﻬﺎ ذﺧﻴﺮه آﺧﺮت اﺳﺖ. صبور و پر تلاش بود ﻫﻴﭻﮔﺎه دﻳﺪه ﻧﺸﺪ ﻛﻪ از ﺳﺨﺘﻰ ﻛﺎرش ﻳﺎ ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺘﺶ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﻳـﺪ. ﻫﻤﻴـﺸﻪﺧـﻮد را ﻳـﻚ ﺑﺴﻴﺠﻰ و ﺳﺮﺑﺎز ﻣﻰداﻧﺴﺖ و ﺗﺎﺑﻊ ﻓﺮاﻣﻴﻦ ﺣﻀﺮت اﻣﺎم(ره) ﺑﻮد. ﻓﺮزﻧﺪان ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺣـﻀﻮر ﻣـﺪاوم ﭘﺪرﺷﺎن در ﺟﺒﻬﻪ، وى را ﻛﻤﺘﺮ در ﻣﻨﺰل ﺑﻪ ﻳﺎد ﻣﻰآورﻧﺪ. ﻫﻤـﺴﺮش از رﻓﺘـﺎر و اﺧـﻼق ﺣـﺴﻨﻪ او ﻳـﺎد ﻣﻰﻛﻨﺪ و ﻧﻴﺰ ﺑﺰرگﺗﺮﻳﻦ آرزوﻳﺶ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺷﻬﺎدت ﺑﻮد. پیش بینی شهادت ﺷﻬﻴﺪ ﺧﻮد زﻣﺎن ﺷﻬﺎدﺗﺶ را ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد. ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: وﻗﺘﻰ ﻓﺮزﻧـﺪم ﺑـﻪ دﻧﻴـﺎ آﻣـﺪ اﻳـﺸﺎن در ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻮد و وﻗﺘﻰ از اﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﻣﻄﻠّﻊ ﺷﺪ، ﻣﺮﺧّﺼﻰ ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ آﻣﺪ و اﺳـﻤﺶ را رﻗﻴـﻪ ﮔﺬاﺷـﺖ و ﮔﻔﺖ: وﻗﺘﻰ رﻗﻴﻪ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﻮد ﻣﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻰﺷﻮم. ﻫﻤﺎن ﻃﻮر ﻛﻪ اﻳﺸﺎن ﮔﻔﺘﻪﺑﻮد، وﻗﺘﻰ رﻗﻴﻪ ﺑﻪ ﺳـﻪ ﺳﺎﻟﮕﻰ رﺳﻴﺪ اﻳﺸﺎن ﺷﻬﻴﺪﺷﺪ. ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖﭘﺬﻳﺮى و ﺳﺨﺖ ﻛﻮﺷﻰ در اﻣﻮر ﻣﺤﻮﻟﻪ در ﻛﻨﺎر ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاى از ﺧﺼﻠﺘﻬﺎى ﻧﻴﻜﻮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻰﺷﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ از اﻳﺸﺎن ﺑﻪﺧﻮﺑﻰ ﻳﺎد ﻛﻨﻨﺪ. مبارزه با نفس سرکش ﻋﻠﻰ ﺣﻴـﺪرى - ﻛـﻪ از ﺳـﺎل 1359 ﺗـﺎ ﻫﻨﮕـﺎم ﺷـﻬﺎدت ﺳـﺎﺑﻘﻪ دوﺳﺘﻰ و آﺷﻨﺎﻳﻰ ﺑﺎﺷﻬﻴﺪ را دارد - ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: در ﻳﻜﻰ از ﺷﺒﻬﺎ ﺑﻴﺪار ﺷﺪم و وﻗﺘﻰ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻣﻰ رﻓـﺘﻢ، دﻳﺪم ﺷﻬﻴﺪ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰﺑﺎ اﻧﮕﺸﺖ ﻣﺮا ﺑﻪ ﺳﻜﻮت ﻓﺮا ﻣﻰﺧﻮاﻧﺪ، ﭼﻮن ﻛﻔﺸﻬﺎﻳﻢ ﺻﺪا ﻣﻰداد. اﻳﺸﺎن ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺧﻮاﺑﻴﺪه اﻧﺪ و وﻗﺘﻰ اﻃﺮاﻓﺶ را ﻧﮕﺎه ﻛﺮدم، دﻳﺪم ﻛﻔﺸﻬﺎى ﺑﭽﻪﻫﺎ را واﻛﺲ زده اﺳﺖ. ﺑﻌﺪاً ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ اﻋﻤﺎل ﻧَﻔﺲ ﺧﻮد را ﺑﻜﺸﻰ و ﺗﻮاﺿﻊ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻰ. ﺗﻌﺒﺪ، ﺧﺼﻠﺘﻰ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻫﻴﭻﮔﺎه از ﻧﻈﺮ و ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﺮزﻣﺎن ﺷﻬﻴﺪ دور ﻧﻤﺎﻧﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎرﻫـﺎ ﺷـﺪه ﺑـﻮد ﻛـﻪ اﻳﺸﺎن دﻳﮕﺮان را ﺑﺮاى ﺧﻮاﻧﺪن ﻧﻤﺎز ﺷﺐ ﺑﻴﺪار ﻣﻰﻛﺮد و ﻧﻴﺰ در ﺟﺒﻬﻪ ﻣﺜﻞ ﺗﻤﺎم ﺑﭽﻪﻫﺎى دﻳﮕﺮ، ﻧﻤﺎز را اول وﻗﺖ ﻣﻰﺧﻮاﻧﺪ و دﻳﮕﺮان را ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ در ادﻋﻴﻪ ﺗﺸﻮﻳﻖﻣﻰﻛﺮد. ﺣـﻀﻮر و ﻋﻤﻠﻜـﺮد ﺷـﻬﻴﺪ در ﻫـﺮ ﻣﺤﻮر و ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻰ، روﺣﻴﻪ ﺑﺨﺶ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺑﻮد. او ﻓﺮﻣﺎﻧﺪه اى ﻣﻘﺎوم ﺑﻮد و در ﺑﺮاﺑﺮ ﻣـﺸﻜﻼت و ﺳـﺨﺘﻴﻬﺎ از ﺧﻮد ﺳﺮﺳﺨﺘﻰ ﻧﺸﺎن ﻣﻰداد. در ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻰ ﻛﻪ در ﺟﺰﻳﺮه ﻣﺠﻨﻮن اﻧﺠﺎم ﻣﻰﮔﺮﻓﺖ و ﻧﻴﺮوﻫﺎى ﺧﻮدى زﻳـﺮ آﺗﺶ ﺳﻨﮕﻴﻦ دﺷﻤﻦ ﻗﺮار داﺷﺘﻨﺪ و ﻛُﻨﺪ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮدن ﻗﺎﻳﻘﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻬﻴﺪ ﺷـﺪن ﭼﻨـﺪ ﺗـﻦ از ﻧﻴﺮوﻫـﺎ ﺷﺪه ﺑﻮد، ﺷﻬﻴﺪ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰﺧﻮد - ﻋﻠﻰرﻏﻢ آﺗﺶ ﺳﻨﮕﻴﻦ - اﻗﺪام ﺑﻪ ﺷﻠﻴﻚ ﭼﻨﺪ ﮔﻠﻮﻟﻪ آرﭘـﻰﺟـﻰ ﻛـﺮد ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺑﭽﻪﻫﺎ روﺣﻴﻪ ﻣﻀﺎﻋﻒ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ. لایق بودن را شرط شهادت می دانست آﺧﺮﻳﻦ ﻣﺮﺧﺼﻰ او ده روز ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﺒﻮد. ﺑﺎ وﺟﻮد ﻣﺠﺮوﺣﻴﺘﻰ ﻛﻪ داﺷﺖ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ آن ﻛﻪ ﻣﻄّﻠﻊ ﺷـﺪ در ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻪ وى ﻧﻴﺎز اﺳﺖ ﻋﺎزم ﺷﺪ. ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: روزﻫﺎى آﺧﺮ ﻗﺒﻞ از ﺷﻬﺎدﺗﺶ ﻫﻤﻴﺸﻪ از ﺷـﻬﻴﺪ و ﺷﻬﺎدت ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻰﻛﺮد و ﻣﻰﮔﻔﺖ: ﺑﺎﻳﺪ ﻻﻳﻖ ﺑﺎﺷﻰ ﺗﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﻮى. آﺧﺮﻳﻦ ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻰ ﻛﻪ ﺳﻴﺪﻋﻠﻰ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮد، ﻛﺮﺑﻼى 5 ﺑﻮد ﻛﻪ در ﺣـﻴﻦ ﻋﻤﻠﻴـﺎت ﺑـﻪ ﺷـﺪت ﻣﺠﺮوح ﺷﺪ، اﻣﺎ ﺑﺎ ﻋﻮض ﻛﺮدن ﻟﺒﺎس در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﻣﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﻧﻴﺮوﻫﺎى ﺣﺎﺿﺮ روﺣﻴﻪ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ. ﻗﺒﻞ از ﺷﻬﺎدت در ﺧﻮاب ﺣﻀﺮت زﻳﻨﺐس را دﻳﺪه ﺑﻮد ﻛﻪ ﻛﻠﻴﺪى را ﺑﻪ او ﻣﻰدﻫﻨﺪ و داﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ﻛﻪ زﻣﺎن ﺷﻬﺎدﺗﺶ ﻧﺰدﻳﻚ اﺳﺖ. ﺳﻤﻴﻪ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ - دﺧﺘﺮ ﺑﺰرگ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺷﻬﺎدت ﭘﺪر ﺣﺪود ﭘﻨﺞ ﺳﺎل داﺷﺖ - از آﺧﺮﻳﻦ دﻳﺪارش ﺑﺎ ﭘﺪر ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﻫﻴﭻﮔﺎه ﻣﻮﻗﻊ رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﻤﻰﻛﺮدم، وﻟﻰ ﮔﻮﻳﻰ ﺑﻪ ﻣﻦ اﻟﻬﺎم ﺷﺪه ﺑﻮد ﻛﻪ اﻳﻦ آﺧﺮﻳﻦ دﻳﺪار اﺳﺖ. عروجی آسمانی در 25 دى 1365 در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﻛﺮﺑﻼى 5 و در ﻣﻨﻄﻘـﻪ ﺷـﻠﻤﭽﻪ از ﻧﺎﺣﻴـﻪ ﭘـﺎ و ﺻـﻮرت ﻣـﻮرد اﺻـﺎﺑﺖ ﺗﺮﻛﺶ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و ﺑﻪﻣﻘﺎم رﻓﻴﻊ ﺷﻬﺎدت - ﻛﻪ در آرزوﻳﺶ ﺑﻮد - ﻧﺎﻳﻞ ﺷﺪ. ﺷﻬﻴﺪ ﻧﻈﺮﻧﮋاد - ﻛﻪ از ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎن ﻋﻤﻠﻴﺎت ﻛﺮﺑﻼى 5 ﺑﻮد - در ﻛﻨﮕﺮهاى ﻛﻪ ﺑـﻪ ﻳـﺎد ﺳـﺮداران ﺷـﻬﻴﺪ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻛﻮى ﻃﻼّب ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺮﮔﺰار ﺷﺪه ﺑﻮد از اﻧﺘﻘﺎل ﺟﻨﺎزه ﺷﻬﻴﺪ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻰ ﺧﺎﻃﺮه¬اى ﻧﻘﻞ ﻛﺮده اﺳـﺖ. او ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ... ﺟﻨﺎزه ﻋﻠﻰ را ﺑﻪ ﻳﻜﻰ از رزﻣﻨﺪﮔﺎن دادم ﻛـﻪ ﺑـﺎ آﻣﺒـﻮﻻﻧﺲ ﺑـﻪ ﻋﻘـﺐ و ﭘـﻴﺶ ﺟﻨـﺎزه ﺷﺮﻳﻔﻰ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﺪ. در راه ﺳﻪ ﺑﺎر در ﻋﻘﺐ آﻣﺒﻮﻻﻧﺲ ﺧﻮدﺑﻪ ﺧﻮد ﺑﺎز ﺷﺪ و ﺟﻨﺎزه ﺑﻴﺮون اﻓﺘـﺎد. ﺣﺘّـﻰ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ دﺳﺘﻬﺎى ﺟﻨﺎزه را ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻰ ﺑﺴﺘﻴﻢ، ﺑﺎز ﻃﻨﺎب ﭘﺎره ﺷﺪ و درِ آﻣﺒﻮﻻﻧﺲ ﺑﺎز ﺷﺪ و ﺟﻨﺎزه ﺑﻪ ﺑﻴﺮون اﻓﺘﺎد. ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻣﺠﺒﻮر ﺷﺪم ﺟﻨﺎزه ﻋﻠﻰ را در ﺑﻐﻞ ﺑﮕﻴـﺮم و ﺗـﺎ ﭘـﺸﺖ ﺧـﻂ ﺑﺒـﺮم ﭘـﻴﺶ ﺟﻨـﺎزه ﺷﺮﻳﻔﻰ. ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪم ﻋﻠﻰ در وﺻﻴﺖﻧﺎﻣﻪاش ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮد: اى ﺧﺪاى ﺧﺎﻟﻖ! دوﺳﺖ دارم در ﺟـﺎﻳﻰ دﻓﻦ ﺷﻮم ﻛﻪ از ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰدﻳﻚﺗﺮ اﺳﺖ. ﺟﻨﺎزه اش ﭘﺲ از اﻧﺘﻘﺎل ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﻣﻘﺪس در ﺑﻬﺸﺖ رﺿﺎ(ع) دﻓﻦﺷﺪ. از ﺷﻬﻴﺪ ﺳﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﻧـﺎمﻫـﺎى: ﺑﻰﺑﻰ ﺳﻤﻴﻪﻣﺘﻮﻟﺪ 1360 ﺳﻌﻴﺪه ﺳﺎدات (رﻗﻴﻪ) ﻣﺘﻮﻟﺪ 1363 و ﺳﻤﺎﻧﻪﺳﺎدات ﻣﺘﻮﻟﺪ 1366 که حدود شش ماه پس از شهادت پدر به دنیا آمد، به یادگار مانده است. خاطرات شهید کنار سید بودن مایه آرامش است در عملیات کربلای 4، محمدرضا علی پور بی سیم چی، سید بود. آن ها سوار بر قایقی دریکی از آبراه ها در محاصره دشمن قرارگرفته بودند. موتور قایق و کف آن مورد اصابت گلوله قرارگرفته بود و آن ها قادر نبودند قایق را از داخل آبراه به کنارة آب برسانند. تیربارهای دشمن همچنان روی سر آن ها آتش می ریخت. یکی از برادران رزمنده که همراه سید در قایق بود، به شهادت رسیده و کف قایق افتاده بود. برادر اسماعیل قاآنی که می دانست قایق سید در محاصره دشمن قرارگرفته، از طریق بی سیم با سید تماس گرفت تا از وضعیت آن ها خبر جدیدی بگیرد. چند دفعه از پشت بی سیم گفت: "ابراهیم، ابراهیم، اسماعیل" محمدرضا در جواب به برادر قاآنی گفت: به گوشم بفرمائید. به گوشم بفرمائید: او چنان آرام و متین جواب برادر قاآنی را داد که وی مشکوک می شود که محمدرضا پشت بی سیم است. چون آن ها در شرایط بحرانی قرار داشتند، احساس می کند. یک نفر دیگر روی خط مزاحم شده، به همین دلیل دوباره گفت: برادر کنار باش، من با ابراهیمی کاردارم مزاحم نشو. بعد از تماس مجدد برادر قاآنی با محمدرضا سیّد گوشی را گرفته و اطلاعاتی داده بود. سید و محمدرضا در آن شرایط بحرانی در کمال آرامش اطلاعات را به برادر قاآنی انتقال داده بودند که او خیلی تعجب کرده بود. وقتی رضا را دیدم به او گفتم: رضا در آن شرایط چقدر با آرامش حرف می زدی، انگار که داخل یک اتاق کولر دار، گوشه ای لم داده بودی و حرف می زدی، بدت نمی آمد زیر آتش دشمن باشی خندید و گفت: آدم وقتی در کنار سید باشد. اصلاً دغدغه و اضطرابی ندارد. حمید دکتر حبشی نفوذ و تأثیر کلام بعد از عملیات بدر، حدود 17 روز بچه ها در خط پدافندی بودند. خستگی عملیات و شهادت و زخمی شدن دوستان، بچه ها را خسته کرده بود. دقیقاً روزهای بعد از ایام نوروز بود. یک روز متوجه شدم که بچه ها از جلو، یک یک سنگرها را خالی کرده و باحالتی خسته به طرف عقب برمی گشتند. من که پیک گروهان بودم، سریعاً جریان را به اطلاع فرماندهان رساندم. سید علی چند لحظه بعد با موتور خود را به محل رساند و باحالتی معنوی شروع به سخنرانی و بیان موعظه کرد. در پایان اشک از دیدگانش جاری شد و خطاب به بچه ها گفت: مگر شما اهل کوفه هستید که خسته شده اید و می خواهید امامتان را تنها بگذارید. آن ها بودند که علی (ع) را تنها گذاشتند و بر فرزندش، حسین (ع) شمشیر کشیدند. سخن که به اینجا رسید، همه بچه ها گریه کردند و به طرف سنگرهایشان بازگشتند و گفتند: حتی اگرچند ماه دیگر هم نیروی جدید جایگزین نشود، اشکالی ندارد و ما همین جا می مانیم و سنگرها را حفظ می کنیم و به عقب برنمی گردیم. حسن صاغری خواب و رویای شهید در عملیاتی که انجام می شد معمولاً افرادی که فعالیت بیشتری انجام می دادند توسط فرماندهان یگان ها به قرارگاه خاتم(ص) معرفی می شدند و آن ها را به مدت چهل وهشت ساعت به زیارت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) در سوریه می فرستادند. روزی که به سید علی اعلام شد که قرار است به قرارگاه خاتم(ص) جهت عزیمت به سوریه اعزام شود ایشان در جمع مسئولینی که حضور داشتند خوابی را که دیده بود این گونه تعریف کرد: در همین سنگر داشتم آماده حرکت می شدم تا به سوریه بروم وقتی می خواستم از سنگر خارج شوم باخانمی مواجه شدم. آن خانم از من سؤال کرد که سید کجا می روی؟ گفتم: عازم زیارت حضرت زینب (س) به سوریه هستم. آن خانم در پاسخ گفت: لازم نیست به سوریه بروی من خود به استقبال شما آمده ام. وقتی این خواب را تعریف کرد همه افرادی که آنجا حضور داشتند در سکوت فرورفتند و چیزی نگفتند. سکوت مطلق سنگر را فرا گرفته بود. پس از لحظاتی آقای قاآنی از سنگر بیرون رفت و به دنبال وی سایر بچه ها هم یکی یکی از سنگر خارج شدند. محمدحسن نظر نژاد عشق به جهاد در عملیات کربلای 5 سید علی ابراهیمی مأمور شد تا به جزیره بوارین برود و در مورد چند تیربار دشمن که هنوز در جزیره مانده و بچه ها را اذیت می کرد تحقیق کند و جویا شود که برای چه بچه ها نمی توانند این تیربارهای دشمن را خاموش کنند. اواخر شب سید به طرف جزیره حرکت کرد. به محض رسیدن به جزیره از طریق بی سیم با ما تماس گرفت و گفت: دشمن تمام این منطقه را موانع مختلف کار گذاشته است و بچه ها از هر طرف بخواهند حرکت کنند و به طرف تیربارها بروند با این موانع روبه رو می شوند، صبح ما نیز به جزیره رفتیم. عراقی ها با انواع سیم خاردار اطراف جزیره را محاصره کرده و حتی در زمین های خالی مین کاشته بودند زمین هم طوری بود که راه رفتن در آن بسیار مشکل بود. با این وجود سید مشغول به کار شد و تا قبل از روشن شدن هوا منطقه را پاک سازی کرد و امکان پیشروی برای نیروها فراهم شد. اسماعیل قاآنی احساس مسئولیت دریک عملیات، سیّد از ناحیة صورت به وسیلة آتش حاصل از شلیک گلولة آرپی جی مجروح شد. صورتش سوخته و تاول زده و سیاه شده بود. هر چه به او اصرار کردیم تا برای مداوا به عقب بازگردد، قبول نکرد. چون به وجود او در خط نیاز بود، همان جا ایستاد و باوجود تحمل درد فراوان به کارها رسیدگی کرد تا عملیات به پایان برسد. رجبعلی کریمیان دقت در بیت المال در منطقه شیار که بودیم، یک روز به علی گفتم: علی جان ماشین را بده به من، می خواهم به مهران بروم. نگاهی به من کرد و گفت: مگر ماشین مال من است که آن را همین طوری به تو بدهم؟ گفتم: مگر سوئیچ ماشین در اختیار شما نیست. گفت: سوئیچ ماشین در اختیار من باشد، ماشین که مال من نیست. وسیله بیت المال است شما اگر می خواهی به مهران بروی، این برگه مرخصی را بگیر و با اتوبوس کولر دار به مهران برو و کارهایت را انجام بده و برگرد ولی از من چنین تقاضایی نکن که ماشین را به تو بدهم، درست است که باهم دوست و رفیق هستیم ولی نمی توانم چنین کاری را انجام بدهم. عبد المهدی حسن زاده مشورت در امور دو، سه نفر نیروی جدید به گردان آمده بودند. سید که معمولاً نیروها را ارزیابی می کرد، پیش من آمد و درباره یکی از این سه نفر که" سالار پور " نام داشت، از من نظرخواهی کرد و گفت:" این سالار پور چه جور نیرویی است. برای کدام قسمت مفید است تا از او در همان قسمت استفاده کنیم." خندیدم و گفتم:" سید جان، خودت که در این زمینه از ما تجربه بیشتری داری!" گفت:" من که اینجا می آیم با تو مشورت کنم، تو را قبول دارم و می خواهم نظر تو را هم بدانم." گفتم:" این " سالار پور" برای هر واحدی که بگویی، به کارمان می آید و مفید خواهد بود "سالار پور" را برای گذراندن دورة ده روزه به تهران فرستادیم. بعد از اتمام دوره سید مسئولیت گردان ادوات را بر عهده او گذاشت، این طور نبود که مثلاً با برادری مشورت کند و نظر او را بخواهد، اما بعد همان کار خودش را انجام دهد.
پنجشنبه ، ۲۴دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
عقب نشینی سرمربی استقلالی درباره گلر مدنظر پرسپولیس
سرمربی نفت تهران در تماس تلفنی با عضو هیات مدیره پرسپولیس گفت اینطور نیست که چون استقلالی ام به پرسپولیس بازیکن ندهم به گزارش پایگاه 598 بعد از دستگیری سوشا مکانی پرسپولیس سریعا به دنبال جذب دروازه افتاد و تا دیروز خبرها حکایت از حضور علیرضا بیرانوند در جمع قرمزها داشت اینعقب نشینی سخنگوی شورای نگهبان: شرکت نکردن بر آزمون، دلیل ردصلاحیت نیس
کلمه – گرچه روز گذشته ابراهیمیان سخنگوی شورای نگهبان درباره عدم حضور سیدحسن خمینی و تعداد دیگری داوطلب مجلس خبرگان رهبری در آزمون تشخیص اجتهاد که روز سه شنبه برگزار شد واکنش نشان داده و احتمال عدم احراز سیدحسن خمینی را مطرح کرده بود امروز از موضعی عقب تر می گوید که بنا بر اعلامگزینه جدید پرسپولیس برای جانشینی سوشا
گزینه جدید پرسپولیس برای جانشینی سوشا پرسپولیسیها بعد از بنبست در مذاکرات با بیرانوند سراغ دروازهبان تیم ملی ازبکستان رفتهاند به گزارش آخرین نیوز و به نقل از آی اسپورت اوضاع دروازهبانی پرسپولیس بعد از بازداشت سوشا و بنبست در مذاکرات با بیرانوند پیچیده شده و هر روز گزینهدولت فراری یمن ازتصمیم خود برای اخراج نماینده سازمان ملل عقب نشینی کرد
تهران-ایرنا- دیپلمات های سازمان ملل گفتند که دولت مستعفی وفراری یمن ازتصمیم خود برای اخراج نماینده حقوق بشر سازمان ملل عقب نشینی کرد به گزارش ایرنا به نقل ازخبرگزاری فرانسه دولت مستعفی یمن به سرکردگی منصور الهادی روز پنجشنبه جرج ابوالزلف نماینده حقوق بشرسازمان ملل را عنصر نامیک گاراژ در خیابان ولیعصر آتش گرفت
یک گاراژ در خیابان ولیعصر آتش گرفت سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات شهرداری تهران از آتشسوزی وسیع در گاراژی به مساحت 2000 مترمربع در خیابان ولیعصر عج خبر داد به گزارش نامه نیوز سید جلال ملکی در گفتوگو با ایسنا دراینباره گفت در ساعت 14 15 امروز یک مورد حادثه حریق بپاسخ طالب لو به شایعات: پدرم توصیه ای نکرد پرسپولیسی شوم
وحید طالب لو دروازه بان تیم فوتبال استقلال که بعد از مشکلاتی که برای سوشا مکانی ایجاد شده بار دیگر به عنوان گزینه برانکو نامش مطرح شده است در گفت وگویی با کاپ پیرامون این موضوع به سوالات ما پاسخ داد که در زیرمتن این گفت وگو را می خوانید این روزها بار دیگر بحث پرسپولیسی شدن توعقب نشینی تمام قد عربستان در پی تنش های اخیر
عقب نشینی تمام قد عربستان در پی تنش های اخیر محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان سعودی اعلام کرده است جنگ میان این کشور و ایران آغاز یک فاجعه خواهد بود و ریاض اجازه وقوع چنین موضوعی را نخواهد داد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از خبرگزاری صدا و سیما خبرگزاری رویترضرر باورنکردنی بازیکن پرسپولیس به خاطر عشق به علی کریمی!
تراز باورکردنی نیست اما حقیقت دارد که شماره 8 پرسپولیس برای تصاحب این شماره 150 میلیون تومان ضرر کرده است به گزارش تراز کمتر کسی فکرش را می کرد احمد نوراللهی جوان در لیگ پانزدهم صاحب پیراهن شماره 8 پرسپولیس شود اما این اتفاق افتاد این بازیکن جوان پیراهن شماره 8 را بر تن کرد دآتش سوزی کارخانه تولید ایزوگام در آبادان
مجید فرهانی پور رییس اداره آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آبادان در خصوص این خبر به ایرنا گفت این واحد تولیدی ساعت ۱۵ ۲۲ دچار آتش سوزی شد و ۱۲ دقیقه پس از وقوع حادثه سه گروه آتش نشانی برای خاموش کردن آتش به محل اعزام شدند وی اظهار داشت آتش در این واحد تولیدی ساعت ۱۵ ۴۵ دقیقه مشهرداری تهران عقب نشینی کرد
شهرداری تهران عقب نشینی کرد روز نو معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران گفت لایحه ارائه شده در خصوص اخذ عوارض از معابر خاص را به طور رسمی از شورای اسلامی شهر تهران پس گرفته شد سیدجعفر تشکری هاشمی معاون حمل با اعلام این خبر افزود به این ترتیب لایحه اخذ عوارض از معابر خاص که-