واضح آرشیو وب فارسی:فارس: 37 سال پس از برگزاری کنفرانس گوادلوپ، ریاض از چه می ترسد؟
تکرار یک تجربه تاریخی: وقتی آل سعود راه پهلوی را ادامه می دهد
کشوری که جز نفت ارزان و گردشگری معطوف به حج، در حال حاضر هیچ ظرفیت اقتصادی دیگری ندارد، نباید بیش از این خود و متحدانش را در باتلاقی فرو برد که پیش از این محمدرضا پهلوی نیز در همان باتلاق فرورفته بود.
وزیر امور خارجه عربستان گفته است که ریاض اقدامات بیشتری را علیه تهران انجام خواهد داد. او هرچند نگفته منظورش از «اقدامات بیشتر» چیست، ولی حتی ملک سلمان پادشاه سعودی نیز به خوبی می داند که دیگر هیچ برگ برنده ای در بازی خودساخته علیه کشورمان در اختیار ندارد. ریاض به راستی در برابر تهران چه اقدام بیشتری می تواند انجام دهد؟ برای کشوری که با بازار استراتژیک طلای سیاه بازی سیاسی کرده و همه کوشش خود را برای برهم زدن مذاکرات هسته ای انجام داده است. همان کشوری که با استفاده از یاران تروریست خود، کشورهای متحد تهران را دچار هرج و مرج کرده و حالا که خود را بازنده این آتش بازی منطقه ای می بیند، اقدام به قطع رابطه کرده است. برای عربستان که نه مرگ هزاران زائر خانه خدا و نه حتی اعدام یک عالم شیعی، هیچ یک بحرانی حقوق بشری ایجاد نمی کند و در کارنامه اش تجاوز به کشورهای مختلف عربی دیده می شود، حالا چه امکان دیگری برای اقدام بیشتر علیه ایران باقی مانده است؛ مگر جنگ! فاز دوم حمله: تلاش برای تحریک نظامی ایران درحالی که جامعه مدنی در ایران با زبان طنز و شوخی به موج سواری سیاسی اعراب می پردازد، شاهزادگان سعودی در حال بررسی گزینه های بیشتر علیه ایران هستند تا کشورمان را تحریک به پاسخ نظامی به همه این زیاده گویی ها کنند. تهران اما با سعه صدر شیطنت های کم تجربگان سعودی را به نظاره نشسته است. از آنجا که ریاض در دو نشست شورای همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس و نیز اتحادیه عرب، نتوانست به اهداف خود برای اعمال فشار بیشتر بر تهران یا قطع همه روابط اقتصادی علیه کشورمان و «تحریم عربی ایران» برسد، حالا در حال بررسی گزینه جنگ نظامی علیه کشورمان است. گزینه ای که البته خوب می داند، نباید آغازگر آن باشد. در حال حاضر آرزوی سعودی ها، عصبانی شدن تهران و دست زدن به اقدامی در حوزه نظامی است که بتواند بهانه ای برای حمله به ریاض بدهد. بهانه ای که متحدان منطقه ای و غیرمنطقه ای عربستان هم از آن استقبال خواهند کرد. همان متحدانی که حتی حاضر به پذیرش تجاوزگری آشکار صدام در جنگ هشت ساله علیه کشورمان نشدند و این بار منتظرند تا ببینند چطور می توانند ایران را در یک جنگ نظامی دیگر زمین گیر کرده و دو کشور مهم جهان اسلام رابه وسیله جنگ، تضعیف کنند. ریاض که یک بار با آتش زدن سفارت خود در تهران توانست فاز اول از هجمه تبلیغاتی خود علیه ایران را عملیاتی کند، حالا برای آغاز فاز دوم هجمه خود، مشغول برنامه ریزی برای ایجاد موجی نظامی است که غرب آسیا را به آتش خواهد کشید. امید به تضعیف ایران در پسابرجام برنامه ریزی برای ایجاد موج دوم اقدام علیه تهران از مدت ها قبل آغاز شده بود. عربستان که مدتهاست تلاش دارد با تحریک تهران، سوریه، عراق، لبنان یا یمن را به زمینی برای جدال نظامی با کشورمان تبدیل کند، حالا که بهانه خود برای ادعای هسته ای شدن ایران را از دست داده، لابی های تحت نفوذ خود در واشنگتن و لندن را مجاب کرده تا با تمرکز بر روی توانمندی موشکی ایران و نیز ترجمه نفوذ فزاینده کشورمان در منطقه که ریاض آن را «حمایت از تروریسم» می خواند، زمینه تضعیف تهران در پسابرجام را فراهم آورد. عربستان نگران است که کاهش فشارها بر ایران به دنبال توافق هسته ای، ناگهان قدرت تهران را چنان افزایش دهد که جایی برای مانور قدرت ریاض حتی در میان اعراب باقی نماند. تحلیل گران سعودی، همزمان می دانند که برجام از این ظرفیت که فشارها علیه ایران را تداوم بخشیده و به امتیازگیری از کشورمان در بازی های منطقه منتهی شود نیز برخوردار است. البته به آن شرط که عربستان بتواند چهره ای «خودسر» از ایران در معادلات خاورمیانه ترسیم کند. بنابراین عربستان تلاش دارد تا با انگشت گذاشتن بر روی برخی مواضع منطقه ای تهران و نیز توسعه برنامه های دفاعی کشورمان، تصویری از ایران به غرب ارائه دهد که از صدام پس از حمله به کویت ارائه داد. تنها در این صورت است که عربستان می تواند ضمن بی اثر کردن پیوست نانوشته منطقه ای برجام، ظرفیت های اقتصادی و سیاسی کشورمان را در آتش جنگ بسوزاند. توهم قدرت آل سعود و هراس از گوادلوپ دوم با این همه روشن است که ایجاد چنین تصویری از ایران آن هم پس از توافق هسته ای وین، نامحتمل است. عربستان همچنین می داند که نه خود به تنهایی و نه حتی با کمک متحدان عرب، قدرت رویارویی نظامی با ایران را ندارد و بسیاری از کشورهای غربی نیز علاقه ای برای ورود به چنین جدالی نخواهند داشت، چرا که اگر می خواستند حضوری نظامی در غرب آسیا داشته باشند، نه عراق و افغانستان را از حضور خود خالی می کردند و نه فرصت سوریه را از دست می داند. بنابراین ریاض در نقشه های کودکانه اش تنهاست. بی تردید در شرایطی که حتی فرمانده معظم کل قوا در کشورمان تهدیدات عربستان علیه ایران را به اندازه ای نمی بینند که لب به سخن گشوده و چون موضوع منا، به آنان درباره واکنش سخت و خشن به رفتارهایشان هشدار دهند، امید آل سعود به تحرکات نظامی ایران در منطقه و بهانه تراشی برای مانور روی این دست اقدامات احتمالی، واهی است. چنین است که باید گفت، بازی عجولانه سعودی با موضوع سفارت در تهران، در کمتر از 10 روز به پایان خود رسیده و عربستان شانس زیادی برای رجزخوانی بیشتر نخواهد داشت و عربستان که حتی وجود سفیرش در تهران نیز چندان مایه نزدیکی روابط با ایران نبود، حالا باید در انزوا، اجرایی شدن برجام و سفر یک به یک رهبران کشورها به ایران را شاهد باشد. واقعیت این است که ریاض باید به جای منازعه با رقیب قدرتمند خود در منطقه، با اصلاح زیرساخت های داخلی اش، اعتماد از دست رفته غرب و شرق به خود را احیا کند و به جای تقابل، تعامل منطقه ای را راهبرد خود در سیاست خارجی قرار دهد. کشوری که جز نفت ارزان و گردشگری معطوف به حج، در حال حاضر هیچ ظرفیت اقتصادی دیگری ندارد، نباید بیش از این خود و متحدانش را در باتلاقی فرو برد که پیش از این محمدرضا پهلوی نیز در همان باتلاق فرورفته بود. باتلاق فریبنده و مغرورکننده ای که جز توهم قدرت و سراب برخورداری از امتیاز ژاندارمی منطقه، هیچ نبود. به این ترتیب حالا باید منتظر ماند و دید که آیا مذاکرات وین تبدیل به گوادلوپ آل سعود، چهار دهه پس از سقوط رژیم پهلوی خواهد شد یا نه. مصطفی انتظاری هروی پایگاه رصد انتهای متن/
http://fna.ir/BKKR8X
94/10/23 - 02:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]