واضح آرشیو وب فارسی:مطاف24: عربستانی ها ما را قانع کرده اند تا برای درهم شکستن شورشیان حوثی در یمن به آنها کمک کنیم، هر چند حوثی ها هیچگاه ما را مورد حمله قرار نداده اند و در قلع و قمع القاعده کمک کرده اند.به گزارش "مطاف24"، اعدام روحانی شیعه شیخ نمر النمر در نخستین روزهای سال نو توسط عربستان سعودی، یک عمل تحریک آمیز عامدانه بود. اولین هدف عربستان از این کار، ارسال پیام این بی رحمی و سرسختی جدید و نشان دادن این بود که قدرت واقعی پشت تاج و تخت، در دست پسر ملک سلمان هشتاد ساله، محمد بن سلمان 39 ساله و وزیر دفاع این کشور قرار دارد. هدف دوم شفافیت و تعمیق بخشیدن به تقسیم بندی ملی- مذهبی بین شیعه و سنی، عرب و ایرانی، ریاض و تهران و سومین هدف، عقیم گذاشتن معامله اتمی با ایران بود. این عمل تحریک آمیز به هدف کوتاه مدت خود دست یافت. گروهی از عوامل خودسر ایرانی به سفارت عربستان حمله کرده و آن را به آتش کشیدند؛ اتفاقی که موجب فرار دیپلمات های سعودی و قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران گردید. از بغداد تا بحرین شیعیان نسبت به اعدام این روحانی دست به اعتراض زدند؛ یک روحانی که اگر چه منتقد سرسخت خودکامگی سعودی ها و پرچمدار حقوق شیعیان بود، اما به جرم دامن زدن به انقلاب یا ترور محکوم نشده بود. در آمریکا واکنش ها دوگانه بود. وال استریت جورنال با شمشیر از نیام کشیده، شتابان طرف خاندان سلطنتی سعودی را گرفت: «ایالات متحده باید این نکته را برای ایران و روسیه روشن کند که آمریکا در برابر اقدامات ایران برای بی ثبات کردن یا حمله به عربستان، از این کشور دفاع خواهد کرد.» واشنگتن پست اعلام انزجار کرد و در سرمقاله خود با عنوان «یک رژیم بی ملاحظه» این اعدام را خطرناک، بی رحمانه و فاقد توجیه نامید. با همه این ها درسی در این اتفاق وجود دارد که باید آموخت. سعودی ها نیز مثل تمام رژیم های دیگر خاورمیانه ای، ابتدا در پی منافع ملی خود هستند. از این نظر هدف آنها ابتدا این است که ما را وادارند بین آنها و ایران، عربستان را انتخاب کنیم و سپس در جنگ های آتی در خاورمیانه، قدرت آمریکا را پشت سر خود قرار دهند. به این ترتیب سعودی ها در زمینه مبارزه علیه داعش و القاعده در عراق و سوریه، بی آنکه میدان را ترک کنند، غایب بوده اند. با این حال آنها ما را اقناع کرده اند تا برای درهم شکستن شورشیان حوثی در یمن به آنها کمک کنیم، هر چند که حوثی ها هیچگاه ما را مورد حمله قرار نداده اند و در قلع و قمع کردن القاعده کمک کرده اند. اکنون که ائتلاف به رهبری سعودی ها، حوثی ها را به سمت سکونتگاه اصلی شان در شمال رانده، داعش و القاعده به برخی از مناطقی که در آنها خلأ قدرت به وجود آمده نفوذ کرده اند. این چه نوع پیروزی- البته برای ما- است؟ در حوزه اقتصادی نیز سعودی ها هیچ نفعی به ما نمی رسانند. ریاض در حالی که تولید نفت خود را بالا نگه می دارد و قیمت های جهانی را به سطحی بسیار پایین تر از آنچه که ایرانی ها و روس ها در چشم اندازشان قرار داده بودند، کشانده اند، از صنعت استخراج نفت شیل وحشت دارند و در حال فلج کردن آن نیز هستند. ترک ها نیز به دنبال قدرت شماره یک شدن هستند. سرنگون کردن جنگنده بمب افکن روسی به دست ترک ها که شاید به مدت 17 ثانیه وارد حریم هوایی این کشور شده بود، هم یک نقطه عطف به شمار می آمد و هم یک عمل تحریک آمیز خطرناک. اگر ولادیمیر پوتین تصمیم گرفته بود به واکنشی نظامی علیه ترکیه که یک متحد ناتو است دست بزند، عمل تلافی جویانه موجه او می توانست به آنجا منجر شود که ترکیه از ایالات متحده آمریکا تقاضا کند برای دفاع از این کشور در برابر روسیه، وارد میدان شود. در این صورت یک درگیری نظامی با رقیب پیشین ما در دوران جنگ سرد که شش تن از رؤسای جمهوری آمریکا با مهارت از آن اجتناب کرده اند، به هیچ روی دور از انتظار نبود. این حوادث یک پرسش مدت ها مسکوت مانده را پیش می کشد که: در یک اتحاد نظامی دائمی که ما را متعهد می کند به نفع متحد خودکامه ای به دمدمی مزاجی و شتابزدگی رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان وارد جنگ شویم، منافع حیاتی ما دقیقا چه هستند؟ آیا منافع ترکیه و ایالات متحده آمریکا امروز واقعا با هم منطبق هستند؟ در حالی که ارتش نیم میلیون نفری ترکیه به سادگی می توانست مرزهای سوریه را مسدود کند و مانع از ورود و خروج جنگجویان داعش شود، از انجام این کار قصور کرد. به جای آن ترکیه در حال استفاده از ارتش خود برای از میان برداشتن حزب کارگران کردستان و تهدید کردهای سوری است که در مبارزه با داعش به ما کمک می کنند. در جنگ داخلی سوریه – با حضور ارتش بشار اسد که با داعش و القاعده می جنگد- به نظر می رسد این روسیه و ایران و حتی حزب الله هستند که در این مقطع بیشتر متحد ما باشند تا ترک ها، سعودی ها یا عرب های خلیج فارس. «ما هیچ متحد همیشگی یا دشمن همیشگی نداریم... ما فقط منافع همیشگی داریم» ترجمه ای سردستی از اظهارنظر ضرب المثل شده نخست وزیر قرن نوزدهم انگلیس، لرد پالمرسون است. سرنگون کردن جنگنده روسی توسط ترکیه و اعدام یک روحانی مخالف شیعه توسط عربستان که در زندان هیچ تهدیدی را متوجه این کشور نمی کرد، باید باعث شود که ایالات متحده تجزیه و تحلیل هزینه- فایده دوباره ای را درمورد متحدان خود و تضمین های جنگی که داده ایم و از زمان اکثر آنها نیم قرن است که می گذرد انجام دهد. اگر نگویم همه، آیا هیچ یک از این اتحادها و تضمین ها در خدمت منافع حیاتی آمریکا قرار دارند؟ در خاورمیانه که حساس ترین منافع غرب نفت است و هر کشوری – عربستان سعودی، ایران، عراق، لیبی – باید برای بقای خود نفت خود را بفروشد، هیچ کشوری نباید قادر باشد بی آنکه خودمان حق انتخاب داشته باشیم، ما را به ورطه یک جنگ بکشاند. در مواردی که ما دشمن مشترکی با متحدانمان داریم، باید به رأی خردمندانه پدران بنیانگذارمان عمل کنیم و در صورت لزوم، امنیت خود را با اتحادهای «موقتی» و نه «همیشگی» یا «مخمصه آور» تامین کنیم. علاوه بر این، با توجه به دسته بندی های مذهبی، ملی و قبیله ای بسیار بین کشورهای خاورمیانه و نیز در درون بسیاری از آنها، ما باید همچنان پا جای پای پدرانمان بگذاریم که در قرن نوزدهم وقتی جنگ های متعددی قاره اروپا را در خود گرفت، دامن ما را از این جنگ ها دور نگه داشتند. این گاف تکبرآمیز سعودی ها، باید برای ما زنگ هشداری برای بیدار شدن از خواب باشد. نوشته: پاتریک جی. بوچنان[1] ترجمه: حسین گلزاری منبع: http://www.informationclearinghouse.info/article43863.htm [1] . Patrick J. Buchananروزنامه نگار و نویسنده که کتاب جدید او «بازگشت بزرگ: چگونه ریچارد نیکسون از خاکستر شکست برخاست و اکثریت جدید را شکل داد» نام دارد.فارس
دوشنبه ، ۲۱دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مطاف24]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]