تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، نيرنگباز، زيانبار و شكّاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805634762




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پاسخی به منتقدان اسلام درباره نکات گرامری در قرآن کریم


واضح آرشیو وب فارسی:علت نیوز: بخشی از تلاش منتقدان قرآن به ایراد گرفتن از گرامر استفاده شده در قرآن است. با این کار تلاش دارند تا نشان دهند که قرآن دارای خطا بوده و در نتیجه کلام محمدی یا کلام بشری است. البته چنین تلاشهایی بدون توجه به غرض مدعیان، معتقدان به کلام خدا بودن قرآن که محقق منش هستند را به تفکر و تامل بیشتر در این کتاب مهجور شده تشویق می کند و در نتیجه امری معطوف به خیر خواهد بود. آنان نیز که اهل تحقیق نیستند چه مدعی کلام بشری بودن قرآن باشند چه مدعی کلام خدا بودنش در نظرشان تغییر چندانی در اثر این مباحثات رخ نخواهد داد. اما در بیشتر موارد که خوب دقت می کنی متاسفانه کسانی که به نقد گرامری قرآن دست می زنند را صاحب دانش کافی نمی یابی. راقم این سطور خود را دانای زبان عرب خصوصا عربی کلاسیک زمان نزول قرآن نمی داند اما همواره تلاش داشته است تا در اینگونه بحث ها ابتدا در حد امکان و توان به حد لازم (هرچند نه کافی) دانش برای وارد شدن به چنین بحث هایی دست یابد. در کل انتساب اغلاط گرامری به قرآن امری بسیار پیچیده است و به سادگی قابل دفاع نمی باشد به دلیل اینکه: ۱- تطور دستور زبان عربی خود به لحاظ تاریخی به علت سنگینی اثر قران به مثابه مهمترین متن باستانی زبان عرب خود متاثر از این کتاب بوده است. ۲- گرامر امری صد در صد متقن و معین شده به لحاظ ساختاری نیست یعنی دارای قوانین صد در صد روشن بدون استثناء نمی باشد. ۳- دستور زبان مانند خود زبان در طول زمان دچار تحول می شود. ۴- گرامر قرآن به علت اینکه یک متن کلاسیک در ادبیات عرب است دارای درجه ای از حجیت است آنچنان که متونی چون نوشته های سعدی و حافظ و مولوی و فردوسی و … در زبان فارسی و گاهی باید سنجید گرامر امروزی چه قدر از گرامر قرآن فاصله گرفته شده است. ۵- با این حال برای فهم قرآن هم باید با گرامر عربی آشنا بود (صرف و نحو و صنایع ….) و هم با گرامر خاص قرآنی جاهایی که الزامات پیام موجب شده تا قرآن دارای هویت گرامری خودش باشد. همانطور که گفته شد هیچ زبانی دارای یک دستور زبان متقن با قوانین فیکس شده ای نیست. به عنوان مثال ایراد گرفته اند که قرآن در بسیاری جاها زمان ماضی و حال و اینده را قاطی کرده است. این قاعده در بسیاری زبانها وجود دارد که فعل در زمان ماضی همیشه برای اشاره به گذشته نیست. به عنوان مثال: چو دیدی روز روشن را چه جای پاسبان باشد (از زبان فارسی – گذشته در معنای حال و آینده – بایستی گفته می شد چو بینی روز روشن … ) عاشت یداک (از زبان عربی غیر قرآنی باز هم گذشته در معنای حال و اینده – دستت درد نکرد یعنی دستت درد نکند) همچنین در زبان عربی نه تنها گرامر هست بلکه مانند همه زبان های دیگر سبک های مختلف ادبی هست. از جمله این سبک های روایی استفاده از ماضی در بیان حقیقت است. سبک های ادبی زیر قواعد گرامری خاص خود را دارند. ازجمله سبک های ادبی استفاده شده در قران که خود یک قاعده قرآنی است استفاده از ماضی در بیان حقیقت است. این امر یک امر بسیار استثنایی خاص قرآن که مطالب آن را برای عرب دیروز و امروز و حتی مترجمین غیر قابل فهم کند نیست. که اگر برای عرف قابل فهم نبود قرآن این سبک را بکار نمی برد- «بیان حقیقت به گذشته» می آید. چرا؟ چون امری که در گذشته اتفاق می افتد امری مسلم است (اتفاق افتاده و کسی نمی تواند رد ش کند). بنابراین امر مسلمی که در آینده هم اتفاق می افتد و یا در حال به شکل یک حقیقت جاری است را با زمان گذشته می آورند. سوره کورت/تکویر افعالش گذشته است اما سخن از شرایطی می راند که تاکنون حد اقل در زمان حیات بشر اتفاق نیافتاده است. وَنُفِخَ فِى الصّورِ فَإِذا هُم مِنَ الأَجداثِ إِلىٰ رَبِّهِم یَنسِلونَ – در صور دمیده شد بیان حقیقت است یعنی چون هر گاه که در صور دمیده شود. دمیده شدن دفعتی است پس ماضی ساده می آورد چون به بیان امری مستمر مانند نسل شدن اجداث اشاره کند مضارع استمراری می آورد. با نفخ خواننده را ابتدا در موقعیت قرار می دهد سپس توصیف وضعیت به حال استمراری می کند. یعنی آنچه مشاهده خواهی کرد نسل شدن است و کلمه قالوا هم در ادامه بیان حقیقت باید ماضی باشد. اذا هم فعل را همیشه ماضی می کند. مثلا در آیه : حَتّىٰ إِذا فُتِحَت یَأجوجُ وَمَأجوجُ وَهُم مِن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلونَ (تا ان زمان که یاجوج و ماجوج گشاده شدند (یعنی گشاده شوند) . در عربی محاوره ای هم همین گونه است مانند همان مثال عاشت یداک. و هزاران مثال دیگر. همچنین سرتا سر قرآن که هر گاه بیان حقیقت می کند از همین سبک استفاده می کند مانند داستان خلیفه شدن انسان یا آدم و گفتگوی فرشتگان که همه بیان حقیقتی مستمر در شکل فعل ماضی هستند. در زبان عامه عربی بیان حقیقت بدین شکل رایج نیست چنان که زبان عوام زبان ادبی و صاحب سبک نیست. سبک در ادبیات است همین طور در مورد فارسی و سایر زبان ها. با این حال حتی در زبان روزمره هم شاهد استفاده از گذشته در معنای حال و آینده یا برعکس هستیم (افعال آینده در گذشته و….) به عنوان در زبان انگلیسی بجای آنکه بگویی زمین به دور خورشید می گردد (ماضی استمراری) از ماضی ساده استفاده می کنی ( د ارث ترنز اراند د سان). وهمچنین ایرادهای دیگری مانند اینکه در قران وقتی ابراهیم خورشید (شمس) که مونث است را می بیند از کلمه هذا که مذکر است استفاده می کند. در حالیکه بایستی هذه (این مونث) آورده می شد. این حضرات نمی دانند که «هذه ربی» غلط گرامری است نه هذا ربی. کلمه شمس به قرینه حذف شده است و لذا هذا به رب مرتبط شده است. رب را مونث نمی تواند بیاورد چرا که رب به معنی پروردگار (نه ارباب) در زبان عربی مذکر است. اگر شمس می آمد هذه می شد و رب مذکر می ماند. اما حذف شمس هذه ربی را غلط می کند. پس قرآن درست بکار برده است. یا جایی دیگر گفته اند که خصمان مثنی است اما فعلش جمع آمده است. مثلا «هذان خصمان اختصموا » فعل باید جمع باشد چون اشاره به افراد دو گروه دارد نه به خود دو گروه. در زبان انگلیسی هم اگر اشاره به افراد یک کلاس یا پلیس یا یک گروه باشد فعل جمع می آید و اگر اشاره به خود گروه باشد فعل مفرد.


دوشنبه ، ۲۱دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: علت نیوز]
[مشاهده در: www.elat.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن