واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهر گزارش می دهد؛
گردهمایی پاکی در شاهرود/عشق به زندگی بارنگ امید
شناسهٔ خبر: 3019971 - شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۷
استانها > سمنان
شاهرود - گردهمایی فعالان ترک اعتیاد و توانبخشی شهرستان شاهرود با حضور نجاتیافتگان و دردمندان عرصه اعتیاد و خانوادههای این شهروندان برگزار شد. به گزارش خبرنگار مهر، سالن همایشهای هلالاحمر شاهرود شامگاه آدینه میزبان همایشی متفاوت با میهمانانی متفاوت بود، همایشی از عشق تا زندگی به رنگ امید و حاضرانش همه بافکر یک درد «جرعهای زندگی» و آنهم در کنار عزیزانشان، دوستان، یاران و حامیان که یکدست یاریاند و یکدل امیدوار، امیدوار به زندگی بدون اعتیاد. این بار اما گزارشی متفاوت شاید نخستین گزارشی که حتی نمیتوانم عکاسی کنم و هیچ نامی در آن نیست چون اینجا، امروز در سالن هلالاحمر نام شخصی خاص مدنظر نیست اینجا، امروز همه امید نام دارند، امید به زندگی، ماهم آنها را بانام امید صدا میزنیم مثل بقیه تا شاید نرنجد شیشه تنهایی دل این عزیزانی که آمدهاند پاک شدندشان را جشن بگیرند. پاکی افتخارم است خودم را خبرنگار معرفی هم نمیکنم، داخل هم نمیتوانم بمانم، میگذارم همهچیز روال خود را داشته باشد شاید در پاویون بتوان با برخی گفتگو کرد چراکه نمیخواهم صحبت با حضار را از دست دهم. نخستین فرد، جوانی شاهرودی است میگوید ۹ماه پاکی دارم بعد از عید بود که روزی تصمیم گرفتم دیگر سمت مواد مخدر نروم و آشناییام با این گروه فعال در عرصه ترک اعتیاد مزید بر علت شد امروز افتخارم این است که پاکم. امید با خانواده آمده است صورت گرم مادرش گویای همهچیز است و میگوید: من امیدم را دوباره به دست آوردم و برای همین نیز از خدای متعال سپاسگزارم امید یکبار سال۶۹به دنیا آمد و یکبار سال۹۴، این بار از آن بار هم شیرینتر بود چراکه دیگر شاهد آب شدنش نیستم. امید ادامه میدهد: سه سال بود با اعتیاد دستوپنجه نرم میکردم از همه نوعش، همهجا همهکس، دیگر برای مهم نبود فقط آن روز شب بشود. از او میپرسم برای به دست آوردن پول این موارد چه میکردی و جوابش آنطور که انتظار میرفت: وضع بابا خوب است از سویی متأسفانه دست به همه کار میزدم که امروز خجالتزده هستم نمیتوانم بگویم چهکارهایی که نکردم اما تنها همینقدر بدانید که برای به دست آوردن روزانه ۵۰هزار تومان هزینه مصرف مواد مخدر جز جیب پدر، منابع دیگری هم باید باشد و امروز را تکتک آنها رادارم جبران میکنم چراکه خداوند کنار من است. دوستان قدیمم را دیگر نمیبینم امیدهای دیگری منتظر هستند یکیشان بسیار جوان است شاید زیر ۲۵سال باشد سر صحبت با او باز کردن اما کمی سخت است، میگوید: پدرم درگیر این مقوله شوم بود من هم شدم به خاطر آزادی در منزل مشکلی با این ماجرا نداشتم اما وقتی به دردسر افتادم که با مواد مخدر صنعتی آشنا شدم، یعنی آشنایم کردند. در جواب این سؤال که منظورش چه کسانی هستند، ادامه میدهد: دوستان که دوروبرم بودند، متأسفانه من دلیل اعتیادم را این عزیزان میدانم اما خوشبختانه امروز مدتهاست که به همت عزیزانی دیگر در جمعیت مقابله با سوءمصرف مواد مخدر، پاک هستم و به امید خداوند پاک هم خواهم ماند. از امید میپرسم اگر دوباره همان دوستانت را ببینی چه؟ میگوید: یکیشان اینجاست باهم نجات پیدا کردیم اما با دیگران رابطهای نخواهم داشت یعنی نمیتوانم دیگر با آنها رابطه داشته باشم دیگر تحمل زجر کشیدن را ندارم تازه مدتی است میفهمم دنیا چه رنگی است. حمایت از بچهها را وظیفه میدانیم یکی از امید رسانها درباره وظیفه خود میگوید: کمک به بچهها را چند سال پیش آغاز کردیم و امروز سالگرد اجرای طرحهایی موسوم به آنلاین و آنالانل است که به همت چند جوان در شهرستان شاهرود راه افتاد آنهم با نیت نجات و امیدبخشی و حرکت به سمت جامعهای عاری از مواد مخدر. درباره او از درصد موفقیتشان میپرسم: خوشبختانه در این راه موفقیتهای زیادی داشتیم امروز شاهد خانواده بزرگمان هستید اما موضوع اصلی در کارمان، خود اشخاص هستند که ابتدا باید بخواهند و سپس کار اصلی را خودشان آغاز کنند باهمتی عالی و ما تنها پشتیبانانشان هستیم. وی میافزاید: امروز کسانی در این مکان امید رسانی میکنند که خودشان سابقه سوءمصرف مواد مخدر را داشتهاند و امروز در کنار کسانی هستند که اراده ترک کردن دارند. یکی دیگر از این امیدها در تکمیل صحبتهای این عزیز میگوید: بسیار کمک میکنند خیلی برای بچهها زحمت کشیدند و ما تنها میتوانیم از آنها تشکر کنیم. فرزندم نمیخواهد بیاید یک مادر بیرون سالن نظرم را جلب میکند، چند باری او را در تردد دیدم، میگوید: فرزندم مبتلاست پارچه این مراسم را در میدان امام خمینی(ره) شاهرود دیدم و آمدم اما نمیدانم باید چه کنم برای اینکه به یاد خیلی با او صحبت کردم امروز هم آمده است اما میگوید اینجا همه مرا میشناسند و من داخل نمیآیم. جلو میروم تا با او گفتگو کنم با سخنان مادر راضی است که تنها به درون پاویون سالن بیاید تا صدای حضار را بشوند اما مصاحبه هرگز. تنها مادرش است که میگوید: خدا تمام فرزندان را نجات دهد میبینم آب شدنش را خودش هم میبیند اما نمیتواند تابهحال صدبار گفته من دیگر ترک میکنم اما فاصله این ترک تا مصرف مواد مخدرش، تنها یک زنگ تلفن از دوستان نابابش بود میرفت و میگفت از فردا، از شنبه، از هفته دیگر، از بعد محرم، از بعد عید، از بعد ماه رمضان و ... دیگری اما از امیدهاست این امید اهل شاهرود هم تا سال گذشته جای این شهروند شاهرودی بوده است و شاید فاصله بین این دو تنها یک یا علی باشد، میگوید: یک سال برایم شیرین گذشت و امروز که به گذشته میاندیشم خدا را شکر میکنم. اینجا متدهای ترک اعتیاد رنگ میبازند از دیگر شهروند شاهرودی درباره متدهای ترک اعتیاد این خانواده میپرسم، میگوید: امروز صحبت سر متدها و روشها نیست امروز سخن اصلی این است که ما میتوانیم فقط یکهمت میخواهد ترک در مغز و قلب است نه در دستوپا پس ابتدا باید خودت بخواهی و اینجا هم کاری میکنند که خودت را ابتدا بشناسی و خودت بخواهی که ترک کنی آنوقت است که گام نخست را برداشتی. امید ادامه میدهد: ابتدا خودت را به خودت میشناسند تنها همین کافی است تا بدانی چقدر توانایی داری، به چه کسانی ضرر رساندهای و چگونه باید جبرانش کنی همین اقدامات نسبتاً کوچک برای کسی که همهچیزش را باخته تحولی عظیم است. از من میپرسد نمیدانم تجربه گرفتاری در دام اعتیاد را داشتهام یا خیر و میگوید: وقتی معتادی هیچچیز را بهخوبی درک نمیکنی بهجای اینکه موضوعی را صد درصد درک کنی، چند موضوع مختلف را، آنهم دستوپاشکسته متوجه میشوی برای مثال اهمیت خانواده را میدانی اما نمیتوانی به آن عمل کنی چراکه زمان مصرفت رسیده است و همینالان، باید بروی، حال خانواده در هر حالی که میخواهند باشند. زیبا سخن میگوید و ادامه میدهد: از سوی دیگر زمانی که دغدغهات شد مصرف، دیگر نمیتوانی نسبت به آن بیاهمیت باشی تا جایی که دیگر خودت نیستی، این اعتیاد است که به تو دستور میدهد و این دستور از قلبت عبور نمیکند لذا بیعاطفه و بیمهری دستآخر هم تنها به یکچیز میاندیشی ... که امروز را چگونه سر کنم. نور عشق و ایمان اینجا موج میزند سراغ خانوادههای زیادی رفتهام، خانواده زندانیان و گل ریزشان، خانواده سالمندان این شهر و دیار، خانواده معلولان، خانواده محیطزیست و فعالان آن، خانواده ورزشکاران و مراسم خاص آن و ... اما این خانواده رنگ و بویی دیگر دارد تجربهای جالب برایم از جنسی دیگر چراکه اینجا نور عشق و ایمان موج میزند. هرکسی از جایی آمده است همه با تفاوتهای ظاهری و درونی گرد زیر یک سقف جمعاند اما دردشان و حرفشان مشترک است همه قربانی اعتیاد بودند و امروز فصل مشترکشان امید است اینجا هستند کسانی که تازه به این خانواده پیوستهاند، با آنها سخت است صحبت، شاید حسن ختام گزارشم صحبت یکی از آنها به نمایندگی باشد. خیلی سخت است نمیدانم میتوانم طاقت بیاورم یا نه به خدا ایمان آوردم چراکه میتوان در پرتو قدرت لایزال او زندگی را دوباره ساخت، امیدوارم بتوانم و لایق این زندگی دوباره باشم شاید آمدنم یعنی آمادهام اما گامهایم هنوز قرص نیستند امیدوارم این گامهای کوچک هم روزی قرص شوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]