تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820603094




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شوخی کنایی اسکات شایدلی با تصویر سیاستمداران جهان


واضح آرشیو وب فارسی:دولت بهار: دولت بهار: اسکات شایدلی، نقاش آمریکایی در مجموعه «صورتی» خود، به تصاویر همیشه آشنای سیاستمداران دوره معاصر باری کنایی و عموماً زنانه داده است.به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، اسکات شایدلی (Scott Scheidly) نقاش متولد اوهایو آمریکاست که در مجموعه ای از آثار خود تحت عنوان «صورتی»، پرتره برخی از سیاستمداران شهیر دوران معاصر را به شیوه خاص خود ترسیم کرده است. او، فعالیت هنری اش را در سن چهار سالگی با تاثیر گرفتن از آثار سیدنی پولاک آغاز کرده است.کار حرفه ای را از 17 سالگی آغاز می کند و در 20سالگی از موسسه هنر پیتسبورگ فارغ التحصیل می شود. به فلوریدا می رود تا مجموعه آثار کنونی خود را خلق کند. شایدلی عموماً در تصاویر خود وجوه زنانه شخصیت ها را برجسته می سازد. این زنانگی نیز ناشی از جغرافیایی است که فرد در آن تعریف می شود. حتی المان ها نیز برگرفته از معماری این جغرافیاست. برای عمق دادن به این زنانگی شایدلی دو کار مهم انجام می دهد. یک در بحث میمیک چهره است و دومین مورد زیورآلات زنانه مانند گوشواره و ... است. جورج بوش پسر در قامت ملکه الیزابت دوم. هر دو دوم هستند و این تنها المانی نیست که شایدلی برای انتخاب این قالب برگزیده است. شایدلی مستقیماً به سراغ نظام رفتاری بوش رفته است و او را در قالب یک پیرزن مجسم کرده است، آن دسته از پیرزن هایی که مدام غیبت می کنند و غر می زنند. از همان هایی که جان فورد در فیلم هایش نشان می داد. آنهایی که با شعارهای اخلاقی، انتهای بی اخلاقی بودند. این پیرزن ها می خواهند دیده شوند و باید کمی عجیب و غریب باشند و مثل این بوش صورتی و آن عینک مضحک، هارمونی در پوشش نخواهند داشت. ناپلئون عاشق در قامت صورتی. برای آنان که فیلم دزیره را دیده باشند یا رمانش را خوانده باشند، این ناپلئون آشناست. ناپلئونِ شایدلی همچنان دست روی شکمش دارد، چه دلش درد بکند و چه نکند. مهم آن گل بزرگی است که روی قلبش نهاده شده است و گل سینه هایی به شکل قلب و پروانه. در گوش چپش نگینی خودنمایی می کند که می تواند بار کنایی تندی داشته باشد. رییس جمهور مقتول آمریکا، آقای لینکلن در قامتی بنفش. کراواتش به شکل ناشیانه ای به یک پاپیون نامتقارن تبدیل شده است. روی کلاه سیلندری مشهورش یک گل نیلوفر بزرگ است، جایی که مرگش به ضرب گلوله را تعیین کرد. یک پیکسل قلب هم روی کتش خودنمایی می کند با پرچم آمریکا؛ البته با یک ستاره. قاتل بنفش سیبری، دیکتاتور سیبلوی شوروی سابق، یک قلب و یک پروانه روی سینه، مقادیری زیادی نگین بر یقه و یک گوشواره تکی بر گوش؛ ولی کماکان اخمو. حتی خبری از آن لبخندهای عظیم استالین در این تصویر نیست. شایدلی یک تصویر متناقض نما از یک دیکتاتور خلق کرده است. هیتلر پانک. شایدلی رهبر نازی ها را در قامت یک جوان پانک دهه هشتاد قالب زده است.موهای آشفته بنفش رنگ روی صورت با سایه تند اطراف چشم. کراوات قرمز نیز با شلختگی به گردن آویخته شده است. همه چیز برای نشان دادن افسردگی هیتلر مهیاست و ضربه نهایی آن پیکسل سیاه رنگ روی یقه است که در تقارن با حلقه درون لاله گوش هیتلر است. باراک اوباما در قامت یک رپیست، چیزی شبیه توپاک، فیفتی سنت یا نوتوریوس بی.آی.جی؛ این اسم ها مهم نیستند. مهم رنگ پوستی است که از آنان موسیقی رپ ساخته است. البته رپ با زرق و برقش. شایدلی اوباما را مانند ستاره ای رنگین پوست غرق در تجمل - مسئله ای که اوباما و خانواده اش مدام سعی بر انکارش هستند - مجسم کرده است. به انگشتان دست چپ او توجه کنید و آن لبخند گشاده بر لبانش. بُت پارتیزانی قرن بیستم، شمایلی برای تی شرت ها در صف اعتراضات و تظاهرات، ارنست چه گوارا. کسی که بیش از همه در مدحش به زبان های مختلف یک آهنگ خوانده شده است: چه گوارا. او نیز از نظر شایدلی پنهان نمانده است و تصویر مصمم اش به نحوی در بازی پارودیک شایدلی نقش آفرینی می کند. شایدلی چه گوارا را در قامت یک قهرمان پارتیزانی قرن 21 نهاده است. یک کاپشن ورزشی با چند پیکسل که روی همه تصویر گوریل و میمون نقش بسته است. حتی سر زیپ این کاپشن ورزشی نیز مزین به رخسار جناب گوریل است و روی لباس نیز به فونت گرافیتی نوشته شده است: گوریل؛ البته به اسپانیولی. بنیانگذار چین در قامت یک دختر بچه چینی. مائو تسه تونگِ شایدلی همان مائوی همیشگی است. تغییر چندانی در رخسارش دیده نمی شود جز آرایش زنانه و گیسوهای بافته اش. مهم دو گیس چینی روی سر مائو است. موهای مائو هیچگاه به این بلندی نبود که بتوان گیسش کرد. با این حال شایدلی از روبان قرمز رنگی - رنگ نمادین جمهوری خلق چین - بهره برده است که شکل موبیوسی آن به نماد جنبش های اعتراضی شبیه است. به دوخت لباس مائو نیز دقت کنید؛ ساده ترین نوع دوخت روی یقه و لبه لباس و از همه مهمتر، تک دکمه لباس.


پنجشنبه ، ۱۷دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دولت بهار]
[مشاهده در: www.dolatebahar.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن