واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
دستفروشان و نوازندگان خیابانی تنها دلخوشی این شهرند وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - حمله بی سابقه ای به دستفروشان آغاز شده. البته این هم از آن موج هایی است که چند صباحی بر سر دستفروشانِ بی پناه آوار می شود و مدتی بعد باز آش همان آش است و کاسه همان کاسه. این که چرا مسئولان شهرداری هرچند وقت یک بار به این فکر می افتند باید با دستفروشان برخورد قاطع کرد و بعد از مدتی بی خیال ماجرا می شوند مسئله ای است که هیچ وقت پاسخ قانع کننده ای برای آن نیافتم.
با این حال ظاهرا این بار موضوع جدی تر از این حرف هاست. احتمالا مسئولان محترم شهرداری برای برخورد با دستفروشان دلایل قانع کننده ای دارند اما برای عدم برخورد با پدیده دستفروشی نیز دلایلی وجود دارد که بد نیست مسئولان محترم آن هارا بشنوند و دست کم دقایقی در آن ها تامل کنند. اول این که مردم با دستفروشان مشکل چندانی ندارند. یعنی اگر حقیقتا مسئولان دغدغه مردم را دارند باید بدانند که مردم با این پدیده مشکل چندانی ندارند. ممکن است عده ای از مغازه داران از این موضوع ناراحت باشند اما عامه مردم از این موضوع ناراحت نیستند و گواه این سخن اقبالی است که مردم به آن ها نشان می دهند. تازه در فضای مرده شهری که آلودگی و آسمانخراش هم در آن مشکل مضاعف شده و راه تنفس را بر مردم بسته، اگر صدای بلند دستفروشان که با هیجان و گاه طنز و مطایبه مردم را به خرید اجناس ارزان دعوت می کنند و نوازندگانِ جوانی که با صدای ساز و آوازشان به این شهر خاکستری رنگی از نشاط و سرزندگی می دهند نباشد، که حقیقتا دق خواهیم کرد. دستفروشان و نوازندگان خیابانی که در ادبیات رسمی شهرداری به آن ها مزاحمان خیابانی گفته می شود چرا که به زعم آن ها باعث راه بندان می شوند این روزها تنها دلخوشی این شهرند و مبارزه با این مظاهر دلخوشی نه تنها مردم را خشنود نخواهد کرد که سبب آزردگی مضاعف آنان خواهد شد. بارها و بارها شاهد بوده ام که مردم از برخورد ماموران با دستفروشان دلخور شده اند و با نک و نال و گاه بد و بیراه های علنی نارضایتی خود را اعلام کرده اند. علاوه بر این در چنین اوضاع اقتصادی ای ممانعت از دستفروشی چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آیا برخورد با دستفروشان خود زمینه ساز جرائم و بزهکاری بیشتر نیست؟ آن که در سرما و گرما رنج ایستادن در کنار خیابان را برخود هموار می کند و سرزنش دوست و آشنا را نادیده می گیرد آدم شریفی است که برای سیر کردن شکم خود و خانواده اش راه شرافتمندانه ای را برگزیده است. با برخورد تند و خشن چه چیزی را در او تقویت خواهیم کرد؟ شهرداری نمی تواند بگوید من مامورم و معذور و وظیفه من اجرای قانون است. آن ها هم خوب می دانند خیلی از کسانی که در پیاده رو و مترو و اتوبوس و ترمینال به دستفروشی می پردازند چاره ای جز این ندارند. دیشب در تاکسی زنی را دیدم که کارش فروختن بیسکویت در کنار خیابان بود. از برخورد ماموران مبارزه با سد معبر به ستوه آمده بود. با این حال می گفت چاره ای جزاین ندارم. هم باید کرایه خانه بدهم و هم هزینه دارو و درمان شوهری را که زمین گیر شده. موقع پیاده شدن علیرغم اصرار راننده برای پول نگرفتن از او کرایه اش را داد و گفت: بگیر آقا! پول من برکت دارد بابتش زحمت کشیدم. خب، با چنین آدم های شریفی چه باید کرد؟ باید گفت ما ماموریم و معذور و بعد با لگد زد زیر بساط این ها؟ این را جای دیگری هم نوشته ام و فکر می کنم تکرارش در این جا بی مناسبت نباشد. نقل است که آقا امیرالمومنین جوانی را که برای اطفای آتش شهوتش کار شنیعی انجام می داد تنبیه کرد و بعد از او پرسید چرا ازدواج نمی کنی؟جوان گفت امکان مالی ندارم. آقا امیرالمومنین از بیت المال هزینه ازدواج او را پرداخت کرد و علاوه برآن شغلی برای او در نظر گرفت. بله، کسی می تواند گناهکاری را سرزنش کند که امکان گناه نکردن او را فراهم آورد: من گرچه گلم خاک بود شرط شکفتن در دامن مرداب دمیدن نتوانم اگر در سرزمین ما برای همه دستفروشان امکان شغل دیگری فراهم بود و آن ها با سد معبر فقط و فقط قصد مردم آزاری و کساد کردن بازار مغازه داران را داشتند برخورد با آن ها معقول می نمود اما به نظر می رسد در شرایط کنونی برخورد با آن ها نه منصفانه است و نه عاقلانه.
پنجشنبه 17 دی 1394 - 07:36:43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]