واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، مدیری فعال و مدبر به نظر میرسد. صبح یکی از روزهای اخیر او قدمزنان وارد مرکز رسیدگی به شکایات شهروندان در ساختمان شهرداری شد - مرکزی که توسط او تاسیس شد - تا پاسخگوی تلفنهای شهروندان باشد. قالیباف در مواجهه با تاخیرهای بوروکراتیک در صدور پروانه ساختمان از خود تدبیری نشان داد و تعهدی در پاسخگویی به نمایش گذاشت که مورد تحسین بسیاری از پایتختنشینان ایران قرار گرفت. محسن رجبی، کارمند یک کمپانی در تهران، میگوید:"ما بدترین برف ممکن را امسال در تهران داشتیم و قالیباف ظرف یک روز همه آن برفها را از سطح شهر پاک کرد. او همان شهرداری است که ما به آن نیاز داریم." شهردار تهران بودن، نمیتواند اوج جاهطلبیهای سیاسی قالیباف باشد. زمزمهها و گمانهزنیهایی مبنی بر اینکه او در انتخابات سال آینده ریاستجمهوری به رقابت با رئیسجمهور کنونی، محمود احمدینژاد خواهد پرداخت، در ایران جریان دارد. دولتمردان تندروی فعلی بهخاطر مشکلات عمیق داخلی همچون افزایش تورم و بیکاری، و موقعیت بینالمللی که در آن روابط ایران با غرب در تیرهترین حالت ممکن پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ قرار گرفته است، آسیبپذیر به نظر میرسند. قالیباف تنها کسی نیست که در این انتخابات به مبارزه با احمدینژاد برمیخیزد. افراد دیگری همچون علی لاریجانی، رئیس مجلس و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و غلامعلی حداد عادل، رئیس سابق مجلس نیز از دیگر کاندیداهای احتمالی انتخابات آتیاند. اما قالیباف محافظهکار، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۵، رتبه آبرومندانه چهارم را بهدستآورد و همین موجب شد که بسیاری به این فکر کنند که او بیشترین بخت را برای جانشینی احمدینژاد دارد. هویت و گرایشهای قالیباف چندان شفاف نیست. با ۴۶ سال سن، نسبتا جوان است و در عرصه سیاسی ایران، نه یک ملای عمامه به سر و نه یک انقلابی ریشو، بلکه مدیری است که بیشتر به سنگفرش کردن پیادهروهای خیابانهای تهران علاقهمند است تا تکرار طوطیوار شعارهای توخالی. قالیباف که فرزند یک بقال در شمالشرقی شهر مشهد است، در جریان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ یک نوجوان انقلابی فعال بود. چند سال بعد یکی از جوانترین فرماندهان ایران (در جنگ با عراق) شد و نقشی کلیدی در آزادسازی خرمشهر از دست نیروهای مهاجم صدام حسین ایفا کرد. متعاقب آن، چندین سال به عنوان رئیس پلیس ایران خدمت کرد. شهردار کنونی تهران به عنوان منتقد احمدینژاد (شهردار سابق تهران) شناخته میشود. به گفته قالیباف، دولت یک "فرصت طلایی" برای بهرهگیری از افزایش برقآسای قیمت نفت در جهت اصلاح اقتصاد بهشدت دولتمحور ایران را از دست داد. او ضمن دفاع از برنامه هستهای ایران، طراحی آن برای پیگیری مقاصد نظامی را انکار میکند، اما تلویحا به این نکته اشاره میکند که سیاست خارجی تهاجمی و تحریکآمیز احمدینژاد به پیشبرد اهداف ایران کمکی نکرده است. او میگوید:"میشود با روشهای بهتری با دنیا سخن گفت." در ماه ژوئن، رئیسجمهور بوش موفق شد موافقت رهبران اروپایی را برای تشدید تحریمها علیه ایران - بهخاطر امتناع این کشور از تعلیق فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم - جلب کند. احمدینژاد این توافق را به سخره گرفت:"دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند. تمام نقشههای آنها با شکست روبرو شده است." در همان ماه، دولت احمدینژاد روزنامه تهران امروز (از روزنامههای حامی قالیباف) را پس از انتشار مجموعهای از مقالات انتقادی تند و تیز علیه سیاستهای رئیسجمهور در این روزنامه، توقیف کرد. به نظر میرسد ظاهر نسبتا شیک و چهره خندان قالیباف، بخشی از کوشش او برای ارائه تصویری است که بتواند نظر جوانان رایدهنده ایرانی را جلب کند. قالیباف در گفتگو با تایم گفت:"اکثر مردم ما از تندرویها و گزافهگوییهای جناحهای راست و چپ خسته شدهاند." وی افزود:"دنیا دائما در حال تغییر است. اینکه ما انقلابی اسلامی داشتیم به این معنی نیست که نباید از کارهای خوب بخشهای دیگر دنیا چیزی بیاموزیم." در واقع در انتخابات سال ۲۰۰۵ او موفق شد حمایت آن دسته از رایدهندگان اصلاحطلبی که از شکست رهبران خود در تامین آزادیهای اساسی و پیگیری مدرنیزاسیون مطمئن شده بودند را نیز بهدستآورد. اما همه به حسن نیت او اطمینان ندارند. محمدعلی ابطحی، معاون رئیسجمهور سابق؛ سید محمد خاتمی - رئیسجمهور اصلاحطلب ایران در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ - ایده قرار گرفتن اصلاحطلبان در کنار میانهروهایی همچون قالیباف را یک خیالبافی مضحک میداند. ابطحی با اشاره به نقش مهم قالیباف در سرکوب دموکراسیخواهان و دیگر مخالفان در زمان ریاستجمهوری خاتمی، میگوید:"در واقع این جریانی سیاسی است که دولت آن را ایجاد کرده تا شخصیتهای محافظهکاری همچون قالیباف را اصلاحطلب نشان دهد." اگرچه شاید با معیارهای مورد پسند تندروهای ایرانی قالیباف یک اصولگرای انقلابی نباشد، اما او همواره بی هیچ شرمی خود را به آیتالله خامنهای، رهبر عالی ایران و مرجع نهایی تصمیمگیری در این کشور، وفادار نشان داده است. پرسشی که همچنان وجود دارد این است که آیا ظاهر مدرن و منش محافظهکارانه قالیباف میتواند ترکیبی مناسب پدید آورد و این امکان را به وی بدهد که روابط ایران و غرب را بهبود ببخشد. او نسبت به سرنگونی صدام توسط ایالات متحده و تقویت دولت تحت حمایت آمریکا در عراق - که او اخیرا مذاکراتی هم با آن در بغداد داشت - ابراز خشنودی میکند. "ما با هم پشت یک میز مینشینیم تا در مورد موضوعات مشخص، از جمله مسائل مربوط به عراق، گفتوگو کنیم."قالیباف این را میگوید و میافزاید:"این نشاندهنده آن است که ما پشت میزهای دیگری هم میتوانیم بنشینیم و (در مورد مسائل دیگر هم) با آمریکا مذاکره کنیم." اما به اعتقاد وی مساله اساسی این است که ایالات متحده سرانجام مشروعیت انقلاب ایران را بپذیرد. قالیباف دستکم در جستجوی منافع و زمینههای مشترک با آمریکاییان است. سال جاری، در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد در داووس (سوئیس)، او آغازگر گفتوگو با گوین نیوسام، شهردار سانفرانسیسکو بود. آن دو پیرامون تهدیداتی که در اثر زلزله ممکن است متوجه شهرهایشان شود با یکدیگر گفتوگو کردند و با موافقت دو طرف، قرار شد تماسهایشان ادامه یابد. آیا چنین گفتوگویی میتواند نشانگر چرخشی زلزلهآسا در روند همکاری میان ایران و آمریکا در آینده باشد؟ قالیباف اینطور جواب میدهد:"ممکن است!" با این حال، تا زمانی که ایران نگرانیهای بینالمللی در مورد بلند پروازیهای هستهای خود را برطرف نکند، برای پایان دادن به تخاصم سی ساله میان تهران و واشینگتن، به چیزی بیش از این عبارات خوشبینانه نیاز است.■ (اسکات مک لیود, ناهید صیامدوست, مجله تایم, 13/08/2008
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]