تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815302332
مطلبی که فقط یک بار چاپ شد/رقیب عشقی تختی که بود؟+ عکس
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: مطلبی که فقط یک بار چاپ شد/رقیب عشقی تختی که بود؟+ عکس
پس از مرگ غلامرضا تختی، مقاله ای در کیهان ورزشی چاپ شد که هرگز دوباره منتشر نشد.
به گزارش نامه نيوز به نقل از كاپ ، اسمی به عنوان نویسنده این مطلب وجود نداشت اما نویسنده این مطلب مهدی اسداللهی مربی فوتبال و نویسنده بین المللی مطبوعات ایران بود که مطالب خود را با امضای« د- اسداللهی» چاپ می کرد. نوشته او از جمله مطالبی بود که سبب شد بعدها مهدی دری از سردبیری کیهان ورزشی عزل شود. بعدها نیز این مطلب مجددا چاپ نشد زیرا موضوعی بود عاشقانه. تصویر آن صفحه را نیز می توانید ببینید.
او برادر هر دختری بود. از هر «لیلی» خواهر می ساخت و از هر «مجنون» یک برادر من تختی را خوب می شناسم. شاید بهتر از هر کسی که به خاطرش شادی کرده و شاید بیشتر از تمام کسانی که برایش اشک ریخته و باز هم خواهند گریست بیشتر از «بلور» که در راه قهرمانیش بود و بیشتر از مفسر کشتی کیهان ورزشی که دلاوریهایش را نوشت و امروز سرگذشتش را می نویسد. حرفه من، کشتی نبود و اگر چیزی از کشتی دانسته ام و یکی دو بار پیرامون آن نوشته ام باز به خاطر تختی بوده است. «استقبال گرم در مهرآباد»، «بدرقه سرد در مهرآباد» و «شکست و پیروزی دهلی نو» سراسر نوشته های من درباره کشتی بوده است. با این وجود من تختی را بیش از همه شناخته ام زیرا او نخستین کسی بود که در زندگی، مرا شکست داد. در حالی که هرگز نخواست بر من پیروز شود و هرگز ندانست که مرا شکست داده است. من کشتی گیر نبودم او مرا در میدان کشتی شکست نداد تا مانند دیگر مغلوباتش از شیرینی دلخوشی هایش، زهر شکست را فراموش کنم. اصولا اول نمی دانست و هرگز نفهمید که مرا شکست داده است. داستان مبارزمن و او از 19 سال پیش آغاز شد و این تنها داستانی است در دنیای داستانی که شیطان نداشته است و هر سه بازیگرش پاک و منزه بوده اند. تختی در این داستان کشتی نمی گیرد و هرگز از قدرت بدنی سود نبرد با این وجود مرا شکست داد. همان شکستی که نخستین و سخت ترین شکست من بود و شانزده سال تمام مرا رنج داد. بدون آنکه در هرگز در این زمان دراز به خاطر آن تختی را دشمن بدارم. «تختی در عشق مرا شکست داد.» **** 19 سال پیش ما هنوز 20 ساله نشده بودیم و تختی هنوز مدال افتخار نداشت. کشتی می گرفت و سخت امیدوار بود اما من امیدی به آینده اش نداشتم. زیرا ظهرها می دیدم که یک نان سنگگ زیر بغل گرفته و یک سیر پنیر لای کاغذ پیچیده به خانه می رود تا با مادرش ناهار بخورد. امروزه همه می دانند و علم هم می گوید که این غذای یک قهرمان نیست. اما من و علم نمیدانستیم که تختی غیر از یک قهرمان است. در آن زمان من دختری را دوست میداشتم که شاید زیاد هم نبود اما برای من زیباتر از او در دنیا وجود نداشت و حالا می فهمم که چرا مولوی می گوید «باید با چشم مجنون به لیلی نگاه کرد تا زیبایی لیلی را دید» و آن روز من مجنون بودم. لیلی هم مرا دوست داشت و ما می رفتیم تا بزرگ شویم و خانواده پر عشق و مهری را پایه افکنیم که تا ابد جاوید گردد اما ناگهان تختی پیدا شد. *** هر دو تختی را می شناختیم اما چون بیرون از دنیای کشتی بودیم. نمی دانستیم که میرود تا از کشوری دوردست برای ما افتخار بیاورد اما سرنوشت بدون دخالت ما جریان داشت و تختی پسر فقیر محله ما با نان و پنیر به هلسینکی رفته بود و با مدال نقره بازگشت. من و او، در روزنامه عکس تختی را دیدیم و شرحش را خواندیم. خانه ما نزدیک خانه تختی بود. هر دو با روزنامه به خانه تختی رفتیم و او برای مادر تختی روزنامه را خواند و آن روزنامه را برای همیشه نزد خود نگهداشت. او برادری داشت پاک و آزاده که دوست من و تختی بود.. مادری داشت بزرگ و مهربان که یار مادر تختی بود و تختی را هم چون من و پسرش دوست داشت. *** تختی از هلسینکی بازگشت و با مادرش به مهمانی خانه او آمد. آن روز جمعه بود. بعد از ناهار، او، من، تختی و برادرش را بوسید و گفت: «خدایا شکر من سه داداش دارم، خدایا هر سه را نگهدار» به آمریکا رفت و تختی در دنیای افتخار حرکت کرد. ما همان طوری که نامه های برادرش راکه از آمریکا می رسید می خواندیم، با همان شادی و افتخار شرح دلاوری های تختی را می خواندیم. هر بار که از سفر باز می گشت می دانست که یک روز یا یک شب مهمان خواهش می باشد. اگر ده ها هزار تن آروزی مهمانی تختی را داشتند، تختی حتی در اوج شهرت و افتخار این مهمانی کوچک را فراموش نمی کرد. می آمد تا خواهرش را شاد کند و واقعا من هرگز نتوانستم چیزی به او بدهم که بتواند او را به اندازه دیدار «داداش» شاد کند.
*** او عاشق روح تختی بود و همین عشق روحانی وجود او را مسخر کرده بود. تا آنجا که او را از دنیای محسوسات به دور کرد و مرا نیز با همان حالت روحانی دوست داشت. من و تختی برادر او بودیم و میان من و او، او با تختی هیچ چیز غیر از عشق خواهر به برادر مطرح نبود. هروقت تختی به سفر می رفت، او به کمک مادرش «سفره حضرت عباس پهن می کرد» و هنگام نماز دعا می کرد. اگر او دعا می کرد که تختی قهرمان شود عیب نداشت اما او دعا می کرد که تختی به سلامت بازگردد. همین و بس. تختی برادر او بود نه قهرمان او. نه عشق او و نه زندگی او و شاید هم چیزی بیشتر از یک برادر که من و ما آن چیز را نشناختیم و شاید هیچکس آن را نشناسد. نمی دانم چه بود. هرچه بود «او» را از زندگی در محسوسات بیرون کرد و موجب شد تا من و تختی همچنان برای او «داداش جان» باقی بمانیم. نه ازدواج من و نه ازدواج تختی هیچکدام نتوانست در او تغییر دهد و در هنگام عروسی، خواهر فداکار و وفادار هر دوی ما بود. *** «او» اینک کجاست؟ او اینک چه کار می کند؟ نه شما خواهید دانست و نه، من به شما می گویم. زیرا می خواهم تمام هیجان این قسمت را برای خود به یادگار عشق قدیم و ابدیم برای خود نگهداریم و این حق من است اما می گویم که روزی من در کشوری دوردست بیمار شدم. آشنایی، این خبر را بدو برد. «او» آرام نگرفت. از تهران به پاریس شتافت و 15 روز تمام کنار تخت من نشست تا آنکه بهبود یافتم و از بیمارستان خلاص شدم. آنگاه بدون آنکه پاریس را تماشا کند به تهران بازگشت. در حالی که برای نخستین بار با رویا سفر کرده بود. صرف پول، وقت و تحمل سفر تنها به خاطر آنکه در کنار برادر بیمارش باشد. *** آیا حالا او چکار می کند که «داداش جان بزرگش مرده است» «آیا «او» زنده است.» آیا «او» دیوانه است. آیا «او» هم به نزد داداشش رفته است. من میدانم و «او» و خدای تختی. «او» به من چیزها آموخت و به تختی هم فراوان. اما تختی عشق مرا نابود کرد. از لیلی برای مجنون یک برادر ساخت. ستم تختی مرا سالها آزار داد. به همین روی ما دو برادر جدا ماندیم تا اینکه سه سال پیش رسید. روزی که تختی به دیدار من آمد و سفارش کسی را کرد. داستان این کس جالب تر از او می باشد. اما پیش از اینکه داستان کس را بنویسم اجازه دهید داستان دیدار را بنویسم. تختی نمی دانست که من آنجا نشسته ام و همین مشکل از دست من ساخته است. راهنمای او در این کار یک قهرمان سرشناس بوده است. برای قهرمان این کار را کرده بودم، به هر حال تختی آمد و آن کس را آورد. *** زمانی که مرا دید، سکوت کرد و نخواست سفارش کند. اما بلور هم قبلا سفارش آن کس را کرده بود و من دانستم می خواهد سفارش همان کسی را کند که بلور قبلا کرده بود. مدتی نشست، بدون آنکه چیزی بگوید. سپس آنکس را مرخص کرد و گفت این بازی سرنوشت است. به کسی محتاج شده ام که بزرگترین سرمایه زندگی را از من گرفت. تختی هم مثل من من عاشق «او» شده بود. ولی من از تختی برای «او» یک داداش ساخته بودم و خودم نمی دانستم. زمانی که به شدت گریستم تختی هم گریست و یکدیگر را در آغوش کشیدیم و یکدیگر را بخشیدیم. اما باور کنید که من واقعا و از صمیم قلب او را یکشنبه ظهر بخشیدم. زمانی که تختی دیگر نبود. زیرا من هرچه فکر کردم در خود خصوصیاتی نمی دیدم که از یک دختر یک فرشته بسازم و این تختی بود که از عشق او یک فرشته ساخت. تختی قهرمان نبود. تختی جهان پهلوان نبود. تختی انسان هم نبود. چیزی بود «مخصوص» بیرون از زمان خود. بیرون از زمان های ما و مربوط به دنیایی که ما از آن بی خبریم. او گوهری بود از عصاره شرف انسانی در اعصار گذشته و نمونه ای تابناک برای نسل های آینده وطن.
۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]
صفحات پیشنهادی
تماشاگران زیر باران و ازدحام پشت درهای ورزشگاه تختی انزلی+ عکس و فیلم
به گزارش اهروصال به نقل از فارس دیدار تیم های ملوان و استقلال از ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه در ورزشگاه تختی بندرانزلی برگزار می شود این در حالی است که تماشاگران ملوان با چتر روی سکوها حضور دارند و البته ورزشگاه صندلی های خالی را به خود زیاد دیده است همنین تعداد زیادی از هواداران ملواحاشیه دیدار ملوان و استقلال تماشاگران زیر باران و ازدحام پشت درهای ورزشگاه تختی انزلی+ عکس و فیلم
حاشیه دیدار ملوان و استقلالتماشاگران زیر باران و ازدحام پشت درهای ورزشگاه تختی انزلی عکس و فیلمتماشاگران تیم فوتبال ملوان بندرانزلی برای ورود به ورزشگاه پشت دربهای استادیوم ازدحام کردند به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس دیدار تیمهای ملوان و استقلال از ساعت 14 و 30 دققلعه نویی یک بار دیگر در آزادی (عکس)
قلعه نویی یک بار دیگر در آزادی عکس برنامه تمرینی امروز تیم زیر نظر قلعه نویی و در زمین شماره دو مجموعه ورزشی آزادی برگزار شد به گزارش "ورزش سه" امیر قلعه نویی امروز و بعد از مدت ها به همراه تراکتورسازان امروز پا به زمین شماره دو آزادی گذاشت و برنامه های تاکتیکی تیمبارش سنگین برف در چهارمحال و بختیاری + عکس
خلیج فارس بارش برف در استان چهارمحال و بختیاری آغاز شده است و هم اکنون جاده های استان چهارمحال و بختیاری در پی بارش سنگین برف در حال مسدود شدن هستند به گزارش خلیج فارس به نقل از مهر با سامانه بارشی که امروز چهارشنبه وارد استان چهارمحال و بختیاری شد ابتدا بارش برف در مناطق غربیپرحاشیه ترین ویدیو های هفته /از اخراج صادقیان تاپیام سوشادرباره پخش شدن عکسهای خصوصی
تماشاگر درگیری در لیگ برتر والیبال بازی پیکان-بانک سرمایه زلزله نقل وانتقالات در تبریز رسوایی موبایلی فوتبالیست جنجالی صحنه خطای سنگین و اخراج سوشا مکانی مقابل پدیده حاشیه عجیب وغریب والیبال در بازی سرمایه-پیکان هنرنمایی دختر فوتبالیست تیم ملی با توپ نیمکت تیم های انگلیسی در اعکسی از عادل فردوسی پور در کنار کسی که بیانیه صداوسیما را درباره پخش نشدن مصاحبه ظریف نوشت
عکسی از عادل فردوسی پور در کنار کسی که بیانیه صداوسیما را درباره پخش نشدن مصاحبه ظریف نوشت عادل فردوسی پور امروز در مراسم درگذشت مرحوم محمدعلی اینانلو شرکت کرد آفتاب در حاشیه این مراسم عادل در کنار محسن مهرعلیزاده رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی ایستاد و با او صحبت کرد در جمع آنکتاب هیتلر چاپ خواهد شد +عکس
دولت ایالت باواریا به دلیل رعایت حال قربانیان حکومت هیتلر و جلوگیری از نفرت پراکنی سیاسی و نژادی اجازه چاپ مجدد این کتاب را نمی داد به گزارش ایران خبر کتاب نبرد من نوشته آدولف هیتلر رهبر آلمان نازی برای نخستین بار پس از ۶۰ سال از سقوط حکومت حزب نازی در آلمان دوباره چاپ می شعکس جدید هدیه تهرانی در یک روز بارانی تهران
عکس جدید هدیه تهرانی در یک روز بارانی تهران هدیه تهرانی بازیگر 43 ساله عکس جدیدی از خودش را در صفحه شخصی اش منتشر کرد آخرین نیوز هدیه تهرانی بازیگر کشورمان عکس جدیدی منتشر کرد این بازیگر 43 ساله کشورمان در روز بارانی تهران عکسی گرفته و آن را در صفحه شخصی اش قرار داده استبوگاتی این بار قایق ساخت/قیمت،3.5میلیون دلار/عکس
بوگاتی این بار قایق ساخت قیمت 3 5میلیون دلار عکس بوگاتی یکی از تولیدکننده های خودروهای گران قیمت و لوکس است این خودروساز چند ماهی است که خودروی جدیدی را عرضه نکرده این خودروساز قصد دارد در صنایع دیگری نظیر قایق سازی نیز وارد شود آفتاب این قایق Ninie نام دارد و قرار است در چناخبار کوتاه از المپیک ریو بازار داغ عکس سلفی و دلخوری عکاسان از اقدامات برزیل
اخبار کوتاه از المپیک ریوبازار داغ عکس سلفی و دلخوری عکاسان از اقدامات برزیلاقدامات مقات برگزاری بازیهای المپیک ریو در محدود کردن عکاسان برای پوشش تصویری باعث دلخوری آنها شده است به گزارش خبرگزاری فارس پیشنهادات مقامات برگزاری بازیهای المپیک ریو دلخوری برخی خبرگزاری&zwn-
گوناگون
پربازدیدترینها