واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ مهدی خانعلیزاده
آن روی سکهی تاخیر در پیام رئیسجمهور برای شهید نمر
سیاستها و موضعگیریهای دولت یازدهم، نشان از بی توجهی شدید به رهیافتهای اصلی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد و سعی دارد این رهیافتها را تغییر دهد.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس- مهدی خانعلیزاده: تاخیر یک و نیم روزهی رئیس جمهوری اسلامی ایران در صدور پیامی به مناسبت شهادت شیخ باقرالنمر و محتوای خاص آن که بیشتر از تاکید بر تنبیه دولت سعودی، متکی بر برخورد سخت با یک اشتباه از سوی مردم ایران بود، افکار عمومی و برخی از کارشناسان را به مقایسه این رویکرد با اقدام مشابه حسن روحانی در جریان حملات تروریستی در اروپای غربی واداشت. تحلیلهای زیادی در این زمینه منتشر شد که اکثر آنها مبتنی بر این حقیقت بودند که فضای فکری حاکم بر الگوی روابط خارجی دولت یازدهم حکایت از نوعی «غرب ذلیلی» است که نمود عینی آن را میتوان در سخنان انتخاباتی شخص رئیسجمهور درباره نظریهی «کدخدای جهان» مشاهده کرد؛ رویکردی که بازتاب فراوانی در سیاست خارجی دولت نیز داشته و هرگونه اقدام توهینآمیز علیه ملت ایران که از سوی غربیها و وابستگان آنها صورت گرفته، با نهایت مماشات از سوی ساکنین ساختمان زیبای وزارت امور خارجه در خیابان امام خمینی(ره) تهران روبرو شده است. با این حال به نظر میرسد ریشه این پارادایم حاکم بر دستگاه اجرایی کشور را باید کمی عمیقتر و بنیادینتر از تمایلات شخصی افراد و مسئولان کابینه جستجو کرد. در این زمینه، نگاهی به کتاب «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران» که توسط محمود سریعالقلم، مشاور ارشد رئیسجمهور نگاشته شده، میتواند ما را به سمت تحلیل دقیق این عملکرد راهنمایی کند. در بخشی از این کتاب که به مساله «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ قابلیت و امکان تغییر» پرداخته شده، نویسنده به صورت استقرایی دست به استخراج اصول نانوشته در قانون اساسی جمهوری اسلامی زده و موارد زیر را عنوان کرده است: 1- ترجیح دادن ملتها به دولتها در روابط بینالمللی
2- ترجیح دادن نهضتها بر دولتها در روابط بینالمللی
3- مبارزه با اسرائیل و دفاع همه جانبه از نهضت اسلامی فلسطین
4- ضدیت و مبارزه با آمریکا
5- قائل نبودن به سطوح قدرت در میان کشورها
6- مخالفت با سیستم وتو در سازمان ملل
7- اعتقاد به قابل تفکیک بودن روابط خارجی اقتصادی از روابط خارجی سیاسی
8- تاکید و اجرای همه جانبه استقلال سیاسی در برنامهریزی و سیاستگذاری
9- ترجیح دادن اعتقادات بر منافع اقتصادی و تجاری در روابط دوجانبه
10- فاصله استراتژیک از قدرتهای بزرگ و منافع و سیاستهای آنها
11- اهمیت دادن به عدالت سیاسی در روابط میان دولتها مشاور ارشد رئیسجمهور در ادامه، به مساله «اصل تغییر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» میپردازد و با مقایسه ایران با کشوری مانند مالزی، نتیجه میگیرد: «کل سیستم مشروعیتی، حاکمیتی و سیاستگزاری کشوری مانند مالزی در چارچوب افزایش صادرات، سرمایهگذاری خارجی، رفاه مردم و قدرت اقتصادی است. سیاست خارجی مالزی حکم تسهیل کننده اهداف فوق را دارد وبا نظم موجود جهانی سازگاری کامل دارد. جمهوری اسلامی ایران چنین پدیدهای نیست. نظم داخلی آن بر اساس ارزشها و نظام عقیدتی دینی و انقلابی است. سیاست خارجی آن نیز در تداوم سامان داخلی و تقویت کننده آن است. از این رو، تغییر سیاست خارجی تابع تغییرات سیاست داخلی است. ثبات سیاست فعلی، مبانی مشروعیتی و حاکمیت حقوقی جاری طبعا نیازی در تغییرات سیاست خارجی را ضروری نمیداند. بنابراین، سیاست خارجی و اصول کلی آن در جمهوری اسلامی ادامه پیدا خواهد کرد.» در واقع، سریعالقلم صراحتا بر این مساله تاکید میکند که تا زمانی که مبانی حکومتی در ایران منطبق بر قانون اساسی فعلی – که ناشی از رویکرد انقلاب اسلامی به جهان است – باشد، امکان تغییر بنیادین در اصول سیاست خارجی کشور وجود ندارد. با این نتیجهگیری، مشاور ارشد رئیسجمهور به سراغ یک راهکار به منظور اعمال تغییرات مدنظر خود در سیاست خارجی جمهوری اسلامی میرود و مینویسد: «هنگامی که یک سامان و نظم خاصی در یک کشور برقرار گردید، تغییر دولتها به مثابه تغییر اصول در سیاست خارجی نخواهد بود.» سریعالقلم اضافه میکند که به دلیل این عدم تغییر بنیادین در اصول، باید به سراغ «تغییر رهیافتها در سایست خارجی جمهوری اسلامی» رفت. حالا بهتر میتوان علت تفاوت در صدور پیام برای دو حادثه مشابه در فضای بینالمللی از سوی رئیسجمهور را درک کرد. رهیافت اصلی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تلاش برای مدیریت افکار عمومی در جهان اسلامی و تبدیل شدن به یک منبع الهامبخش برای مسلمانان بوده است. رویکرد حمایتی ایران از نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان نیز ناشی از همین رهیافت بوده است. با این حال، در مدت زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، شاهد نوعی بیتوجهی افسارگسیخته نسبت به این مساله در فضای روابط بینالملل بودهایم. عدم واکنش جدی ایران به تهاجم ارتش سعودی به یمن، تلاش برای کسب سهم از نشستهای بینالمللی درباره بحران سوریه، انفعال و شکست قطعی در زمینه ارسال کمکهای انسان دوستانه به یمن (و ماجرای دردناک تماس وزیر امور خارجه ایالات متحده با محمدجواد ظریف مبنی بر عدم تحمل حضور کشتی ایرانی در ساحل یمن)، عدم برخورد با مساله هتک حرمت نوجوانان ایرانی در فرودگاه جده، بیتوجهی به شرکای مهم نفتی نظیر ونزوئلا در زمینه کاهش سرسامآور نفت و ناکامی مطلق در مدیریت فاجعه منا، از جمله رویدادهایی هستند که نشان از تغییر رهیافت در سیاست خارجی ایران دارند. به نظر میرسد این تغییر رهیافت دقیقا منطبق بر دستورالعملی است که محمود سریعالقلم برای ایجاد تغییر در بافت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توصیه کرده و با توجه به جایگاه رسمی او در نهاد ریاست جمهوری و حضور به عنوان مشاور ارشد رئیسجمهور، این توصیه به راهبرد و دکترین دولت تبدیل شده است. بنابراین نمیتوان تاخیر عجیب در صدور پیام به مناسبت شهید باقرالنمر را ناشی از یک اتفاق دانست؛ همانطور که تعجیل در ارسال پیام برای حوادث اروپا را نیز نمیتوان اتفاقی دانست و همانطور که در مدت زمان حدودا یک سال و نیم باقی مانده از عمر دولت یازدهم نیز شاهد تکرار اینگونه رفتارها خواهیم بود و این مساله میتواند مرجعیت و اعتبار ایران در میان مسلمانان جهان را با خطر جدی روبرو کند.
94/10/16 - 14:38
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]