واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: چرا ایران نباید در قطع رابطه پیشدستی می کرد؟/ 10 دلیل
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- شماری از دلواپسان ایرانی پس از دسته گل اخیری که به آب داده و با حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران، خواسته یا ناخواسته اعدام شیخ نمر باقر النمر را تحت الشعاع قطع رابطه ریاض با تهران قرار داده اند، اکنون از موضع طلبکاری و پرسشگری بر دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی خرده میگیرند و بعضا میتازند که چرا ایران، پیشدستی نکرد و قبل از آن که سعودیها اقدام کنند خود ایران قطع رابطه نکرد؟
این پرسش به ظاهر پیچیده اما پاسخ سادهای دارد که در 10 بند جدا میتوان بر شمرد:
1- شبه جزیره حجاز، سرزمین وحی است و یکایک یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان علاقه و وظیفه دارند طی عمر خود دستکم یکبار به این سرزمین سفر کنند و بیتالله الحرام و مسجدالنبی را از نزدیک ببینند و اصطلاحا زیارت کنند. درباره شیعیان البته این شوق مضاعف است و بگو هزار بار بیشتر. زیرا در قبرستان بقیع عطر امامان و دختر پیامبر گرامی اسلام می پیچد.
با این وصف، اقدام به قطع رابطه از جانب ایران، تعطیل کردن حج و محروم کردن ایرانیان از موسم و مراسم حج به حساب میآمد و هر قدر هم دلایل سیاسی داشته باشد نزد کثیری از مردمِ غیر سیاسی و روحانیونِ سنتی، پذیرفتنی نیست که جمهوری اسلامی به دست خود حج را تعطیل کند.
ضمن این که حج یک فرصت سیاسی نیز به حساب می آید و نمیخواستند و هنوز هم نمیخواهند این فرصت را از دست بدهند.
عربستان سعودی محصول فروپاشی امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول است. حال آن که قدمت حج هزار و سیصد سال پیش و بیش از آن است و پیشینه خود کعبه به قبل از اسلام هم میرسد. چنان که 40 سال قبل از آن که پیامبر بر انگیخته شود سپاه ابرهه بر آن شد کعبه را ویران کند. این پیشینه را نمیتوان فدای اختلافات کنونی کرد.
2- چنانچه ایران در اعتراض به اعدام «شیخ نمر باقر نمر» روحانی بلند مرتبه شیعه روابط سیاسی خود را با عربستان سعودی قطع میکرد، صبغه حقوقی قضیه کمرنگ و وجه سیاسی آن پررنگ میشد. حال آن که اقدام به اعدام شیخ نمر را باید از منظر حقوقی تقبیح کرد. این روحانی و 46 نفر دیگر و به صورت دسته جمعی اعدام شدند و اعدام دستهجمعی از مصادیق «جرم بینالمللی جنایت علیه بشریت» و یکی از چهار جرم خطیری است که مجازات مرتکبین آن در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی و با ضمانت این نهاد است.
3- نظام سیاسی عربستان، سلطنتی است و شخص پادشاه می تواند با یک فرمان دستور قطع رابطه صادر کند. در ایران اما پارلمان داریم و یا مجلس باید تصویب کند و دولت هم مکانیسم خاص خود را دارد. هر چند رهبری در راس نظام است ولی ساختار نظام جمهوری است و در این گونه موارد - مگر در مواقع بسیار خاص- دخالت نمی کنند. در آغاز استقرار جمهوری اسلامی در 37 سال پیش البته فرمان قطع رابطه با مصر پس از قرارداد کمپ دیوید را امام خمینی خطاب به وزیر خارجه وقت (دکتر یزدی) صادر کرد. اما در آن زمان، ایران نه رییس جمهوری داشت نه مجلس شورای اسلامی زیرا هنوز انتخابات این دو برگزار نشده بود.
4- چنانچه ایران ابتدا به ساکن اقدام به قطع رابطه با سعودی ها می کرد این امر به منزله قطع ارتباط با کشورهای اقماری عربستان هم تلقی می شد و امارات و بحرین و قطر و کویت و دیگر کشورهای عربی نیز موضع میگرفتند. همین حالا هم که سعودی ها رابطه را قطع کردهاند امیر نشین های کوچک به دنبال مرغِ مادر راه افتاده اند تا جایی که جیبوتی هم به این کمپین پیوسته است!
5- خاورمیانه سه بازیگرشناخته شده دارد و به تازگی یک ضلع دیگر هم اضافه شده یا مدعی نقش آفرینی است: «ایران، اعراب، اسراییل و ترکیه». با توجه به قطع کامل رابطه و به رسمیت نشناختن اسراییل و اختلاف با ترکیه برسر سوریه و سرنوشت بشار اسد، چنانچه خود ما اقدام به قطع رابطه با سعودیها می کردیم عملا به منزله انتقال این پیام بود که مایل به ارتباط با هیچ یک از سه ضلع دیگر نیستیم.
6- با توجه به اختلاف و درگیری در یمن، سوریه و بحرین ضرورت داشت و هنوز هم دارد که یک کانال ارتباطی دیپلماتیک باز باشد. چندان که طی جنگ هشت ساله با عراق نیز سفارت این کشور در تهران اگر چه فعال نبود اما اشغال نشد و آسیب ندید.
7- قطع یک رابطه با قطع کننده است اما وصل آن الزاما با او نیست. کما این که آمریکا در دوران کارتر اقدام به قطع رابطه با ایران کرد و از آن پس مدام می کوشد این خطا را تصحیح کند و ایران نپذیرفته است. فصل کردن و بریدن آسان است و پیوستن و وصل کردن و تجدید رابطه بسیار دشوار و مشقت بار. از این رو اقدامِ ابتدا به ساکن برای قطع رابطه به مصلحت تشخیص داده نشد.
8- وزارت خارجه ایران تازه توانسته پرونده 12 ساله مناقشه هستهای را ببندد و قدری از فشار بر دستگاه دیپلماسی را کم کند. با این وصف چگونه میتوان از این دستگاه انتظار داشت دردسر و پرونده تازهای برای خود تشکیل دهد؟ این که طرف مقابل شری به پا کند و ما در مقام دفاع و مهار و جبران برآییم یک بحث است و این که ابتدا ساکن موضوعی را آغازکنیم موضوعی است دیگر.
9- ایران و عربستان دو تولید کننده اصلی نفت و دو وزنه در اوپک هستند. هر قدر هم در مسایل سیاسی اختلاف داشته باشیم بر سر نفت و در اوپک با هم مواجه می شویم. نفت، شریان حیاتی اقتصاد دو کشور است و اکنون هم ایران و هم عربستان به خاطر کاهش فاحش قیمت نفت با مشکلات جدی ناشی از کسری بودجه رو به رو هستند که در سال آینده هم تشدید خواهد شد. عربستان با عرضه مازاد نفت به کاهش قیمت یاری رساند و تجربه دوران اصلاحات این امید را ایجاد کرده بود که با مذاکره با سعودی ها بتوان به توافقی بر سر نفت دست یافت. هر چند که مرگ ملک عبدالله و حمله به یمن و حادثه منا این آرزو را کم رنگ کرد اما ضرورت داشت روزنه های آن باز بماند و هر قدر هم از شعله روابط کاسته می شود اما اصطلاحا روشن و روی شمعک بماند.
10- واپسین دلیل برای این که ایران نمیتوانست یا نباید در قطع ارتباط پیشقدم می شد این بود که هنوز سرنوشت شماری از حجاج ایرانی که در مهر ماه امسال به شکل دلخراشی قربانی شدند روشن نیست و پی گیری وضعیت آنان و احتمالا تحویل پیکرهاشان مستلزم تماس های سفارتخانه ای بوده است.
این 10 دلیل به قاعده باید کفایت کند تا به این نتیجه برسیم انتظار از دولت روحانی و وزارت خارجه ظریف برای پیشدستی در قطع ارتباط دیپلماتیک با سعودیها منصفانه و دستکم واقع بینانه نیست.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۱۵ دی ۱۳۹۴ - 05 January 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]