واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ناگفتههايي درباره رجال عهد رضاخان
نویسنده : بهروز طيراني
يادداشتهاي تاريخي نصرالله انتظام از جمله منابع قابل اعتنا در بازخواني تاريخ سياسي ايران در دوران رضاخان به شمار ميرود. با اين حال به نظر ميرسد درباره اين مجموعه، چند نكته شايان تذكر است: نخست آنكه چنانكه خود نويسنده در چند جا متذكر شده است، هدف وي صرفاً نقل خاطرات بوده و قصد تاريخنويسي نداشته است، بنابراين بسياري از مسائل ناگفته مانده است. وي با تكيه بر همين نكته سعي كرده تا از قضاوت پيرامون مسائل خودداري نمايد و صرفاً به بيان مشاهدات خود بپردازد، ولي در بعضي موارد رعايت مسئله فرق نشده است. از جمله در ذكر وقايع سوم شهريور و هنگام دلايل اشغال ايران و نقش رضاشاه، سعي كرده است تا تصميمگيري رضاشاه را توجيه نموده و وي را تبرئه نمايد و به عنوان مثال مينويسد: «تخطي و تجاوز به دول ضعيف و نقض بيطرفي از خصايص آلمان بود و از متفقين كه ظاهراً براي تنبيه ظالم و دفاع از مظلوم شمشير از نيام كشيده بودند انتظار اينكه خودشان مرتكب همان عمل شوند، نميرفت. به همين جهت اگر از جانب متفقين تهديداتي ميشد، رضاشاه حق داشت كه آن تهديدات را جدي تلقي نكند».(1) نگاهي كوتاه به سابقه اقدامات كشورهايي چون انگليس در ارتباط با كشور ما و يادآوري اشغال بخشي از لهستان توسط دولت شوروي، بطلان تصورات انتظام و حق داشتن يا نداشتن رضاشاه از عدم تصور حمله متفقين به ايران را به خوبي روشن ميسازد. وي هنگام قضاوت پيرامون شخصيت مرحوم مدرس، ضمن تعريف از شخصيت وي با عباراتي نظير «من از همان زمان با سياست مدرس مخالف بودم و چون به خودخواهي و خودپرستي او پي برده بودم»(2) به مذمت وي پرداخته و در چند مورد اين مسئله را تكرار كرده است. حال آن كه هنگام نقل خاطرات خود از تيمورتاش كه به اذعان خود وي علاقهمند به عرق و ورق و جنس لطيف بوده است، با كمال سادگي از كنار قضيه رد شده است و يا در مورد محمدعلي فروغي كه يكسره به مدح او پرداخته و عليرغم آنكه خود مينويسد: «فروغي كه جز به مسائل مهم يا مطالبي كه به گاو و گوسفندش زياني وارد آورد به ساير مسائل توجهي نداشت.»(3) به راحتي از كنار نقاط ضعف وي گذر ميكند و حداقل به نقش وي در سلطه حكومت رضاشاه كه خود وي از نبود آزادي و سلطه يك نفر بر يك كشور گله كرده و مينويسد: «معهذا اين حقيقت را هم نبايد انكار كرد كه وقتي تمام اختيارات حتي اختيار فكر در يك شخص متمركز گرديد و وزيران و سفرا و اطرافيان را ياراي اظهارنظر و عقيده نماند...»(4) هيچ انتقاد مؤثري به عمل نميآورد. البته انتظار انتقاد از اوضاع توسط فردي كه خود به هر صورت در زمره كارگزاران آن نظام بوده است، انتظاري پوچ و عبث است ولي به هر شكل به لحاظ آنكه وي چنان كه خود در چند جاي متن خاطرات خود با تأكيد ذكر ميكند كه «اي كاش ديگران عشر مقاومتي كه من در اين مورد و موارد ديگر نشان دادم به خرج ميدادند و براي حفظ مقام خود، خوش آمد اعليحضرت را بر مصالح عاليه سلطنت و كشور اولي نميدانستند...»(5) انتظار آنكه مسائل را از ديد مصالح كشور بنگرد وجود دارد. وجه بارز خاطرات انتظام، بازگويي پارهاي نكات ريز در مورد وقايع و اشخاص مورد اشاره وي ميباشد. نكاتي كه در ساير منابع مورد اشاره قرار نگرفته است كه از آن جمله ميتوان به اشارت وي در مورد سفر هيئت اعزامي سازمان ملل به تهران درباره قضيه فحشا و قاچاق مواد مخدر، سفر هيئت اعزامي ايران به مجمع ملل متحد جهت حل قضيه نفت و خاطرات وي از رضاشاه در قضاياي سوم شهريور و حالات روحي وي، و ساير شخصيتهايي است كه درباره آنها گفتوگو كرده است ياد كرد. در پارهاي موارد انتظام دچار پارهاي اشتباهات تاريخي نيز شده است كه در جاي خود به آنها اشاره شده است. درباره متن اصلي خاطرات و نحوه تنظيم متن ذكر موارد ذيل لازم است: الف) اصل خاطرات در پنج دفترچه نگاشته شده است. مشخصات دفاتر مزبور به شرح ذيل است: دفاتر از نوع سيمي و ابعاد همه آنها 13×12 و كاغذ آنها شطرنجي است. دفتر اول داراي 82 برگ، دفتر دوم 58 برگ، دفتر سوم 82 برگ، دفتر چهارم 90 برگ و دفتر پنجم 43 برگ است. متن خاطرات با خطي خوش نگاشته شده و از قلمهاي گوناگون و با رنگهاي آبي، مشكي و قرمز استفاده شده و كمتر خطخوردگي در آن به چشم ميخورد. بعضي عبارات با مداد تصحيح شده و يا به صفحات بعد و قبل ارجاع داده شده است. اصل اين دفاتر در آرشيو سازمان اسناد ملي ايران نگاهداري ميشود. ب) دفاتر مزبور حاوي بخشي از خاطرات انتظام و صرفاً مربوط به وقايع سوم شهريور و اشغال ايران و خاطرات نگارنده از روابط وي با تيمورتاش ميرزاحسن مستوفيالممالك، علياكبر داور و محمدعلي فروغي است. بخش مربوط به وقايع سوم شهريور و علياكبر داور ناتمام است. انتظام هنگام صحبت از پاكروان در پانويس مطلب، اظهار ميدارد: «در خاطرات وقايع شهريور اشارهاي به شهامتي كه پاكروان در ايالت خراسان پس از ورود قواي شوروي به خرج داد نمودهام» (ص 148) ولي اين بخش در دسترس تدوينكنندگان قرار نگرفت. از سوي ديگر، با توجه به اينكه بخش مهمي از زندگي سياسي وي مربوط به پس از شهريور 1320 ميباشد با اين حال خاطرات مربوط به اين دوران نيز در دسترس ما قرار نگرفته است و مشخص نيست كه آيا خاطرات اين بخش به تحرير درآمده است يا نه؟ ج) انتشار متن خاطرات با توجه به ترتيب نگارش آن صورت پذيرفته است. د) زمان نگارش خاطرات مشخص نيست. تنها در پايان بخش مربوط به مستوفيالممالك و تيمورتاش تاريخ 1336 ذكر شده است. هـ) هنگام آماده ساختن متن خاطرات، هر جا كه متن از لحاظ املايي تصحيح شده است اصل كلمه در ذيل صفحه و با عدد ايرانيك مشخص شده است. پارهاي كلمات اضافي نيز كه براي رسا كردن جمله لازم بوده است، در داخل قلاب آورده شده است. و) توضيحات خود نويسنده در ذيل صفحات و با ستاره مشخص شده است. ز) توضيح پيرامون افراد و وقايع كه در پايان متن خاطرات آمده است، در متن با عدد داخل كمان مشخص شده و توسط مصححين انجام گرفته است. ح) علامتگذاري در دست نوشته انتظام كمتر انجام گرفته است و به طور عمده توسط مصححين صورت گرفته است. پينوشتها در سرويس تاريخ موجود است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]