تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835599328




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دور جدیدی از حیات معنوی سمیر قنطار شروع شده است/ کتاب «حقیقت سمیر» حاصل 50 ساعت مصاحبه با این شهید است


واضح آرشیو وب فارسی:ایرانا: ایرانا :نویسنده کتاب «حقیقت سمیر» گفت: پس از شهادت سمیر قنطار، دور جدیدی از حیات معنوی ایشان شروع شده است. این دور جدید حیات معنوی می تواند همراه با همه مجموعه مطالبی باشد که در 50 ساعت گفت و گو با من در لبنان بیان کرده است.به گزارش ایرانا،یعقوب توکلی، نویسنده کتاب «حقیقت سمیر»،درباره ابعاد شخصیتی و زندگی شهید سمیر قنطار از فرماندهان مقاومت حزب الله لبنان اظهار کرد: وقتی که با نام سمیر قنطار آشنا شدم، مدتی درباره ایشان به تحقیق و تفحص پرداختم و دیدم که منبع عظیمی از اطلاعات و دانش و معرفت نسبت به مقاومت در جهان اسلام در شخصیت ایشان شکل گرفته و جای کاوش بسیار دارد. وی ادامه داد: از آنجایی که سمیر قنطار از نزدیک شاهد جنایات اسرائیل بر مردم لبنان بوده و می دید که چگونه ملت بی گناه فلسطین زیر چرخه تمدن غرب در حال خرد شدن هستند، از چهارده سالگی وارد مبارزه شد و هر دوره ای که روندی را آغاز کرده بود و بسیاری فکر می کردند که دوره مبارزاتی اش تمام شده، شاهد آن بودیم که سمیر دوباره از اول مقاومت و مبارزه را شروع می کرد. چه بعد از زخمی شدن در درگیری های داخلی در رمادیه و چه بعد از اینکه در جریان یک عملیات ناموفق در اردن دستگیر شد. بعد از آنکه از زندان اردن آزاد شد، پدرش و دوستانش به او گفتند که شما سهم خود را ادا کردی، اما او می گفت که هنوز ملتم آزاد نشده اند و مردم فلسطین از شر اسرائیل خلاص نشده اند و کاری نکرده ام که بگویم سهمم را ادا کرده ام. این پژوهشگر تاریخ شفاهی عنوان کرد: سمیر قنطار یکی از بزرگ ترین ضربات را از طریق دریا به اسرائیل زد و نشان داد که می توان از طریق دریا هم به اسرائیل ضربه زد. او در زندان علی رغم اینکه پسری 18 ساله بود، به گونه ای رفتار کرد که جبهه جدیدی را علیه اسرائیل ایجاد کرد و همچنان که تحت شکنجه و فشار بود، اعتصاب های بسیاری را در زندان رهبری کرد و در این رهبری اعتصاب ها مقاومت سرسختانه ای از خود نشان داد. توکلی همچنین گفت: در طول 30 سالی که سمیر در زندان بوده، می بینید که عملیات های فراوانی برای آزاد کردنش از زندان صورت گرفته و در آن دوره تلاش برای آزادسازی سمیر، تبدیل به دردسر مهم برای اسرائیل می شود و همیشه در راس لیست درخواست تبادل ها در عملیات های مختلف بود که اسرائیل با آن ها موافقت نمی کرد. ضمن اینکه سمیر قنطار در زندان حاضر نشد حتی از اسرائیل به خاطر عملیاتی که بر علیه شان انجام داده عذرخواهی کند. وقتی که سمیر قرار شد بعد از جنگ 33 روزه آزاد شود، همه فکر می کردند که او به زندگی عادی برخواهد گشت. ولی زمانی که داشت از زندان آزاد می شد، به مقامات اسرائیل گفت که من از اینجا می روم تا برگردم. وی با بیان اینکه سمیر قنطار بعد از آزادی از زندان، در مبارزات بسیار جدی شرکت و این مبارزات را فرماندهی می کند، خاطرنشان کرد: پس از شهادت ایشان، دور جدیدی از حیات معنوی سمیر قنطار شروع شده است. این دور جدید حیات معنوی می تواند همراه با همه مجموعه مطالبی باشد که در 50 ساعت گفت و گو با من در لبنان بیان کرده است. این نویسنده تاکید کرد: همه کسانی که خاطرات سمیر قنطار را پیش از آماده شدن برای چاپ خواندند، چه جوان ها و چه آن هایی که سن و سالی ازشان گذشته است، می گویند ما آرزوی سمیر قنطار شدن را در این کتاب و در دل خود پیدا کردیم و فکر می کنیم این راه مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان اسلام می تواند ما را نجات دهد. شهادت سمیر راه جدیدی را رقم زد و شهادت در واقع اجر زحمات او بود. سمیر قنطار بارها گفته بود که اسرائیلی ها من را آزاد کردند تا به شهادت برسانند. من منتظر لحظه شهادت هستم. توکلی افزود: روح مقاومت و ظلم ستیزی در سمیر بسیار جدی بود. البته او به لحاظ شخصیتی انسان بسیار رئوف و مهربانی بود اما با این وجود به شدت به مبارزه با ظلم و ستم اعتقاد داشت و ابتدا از مسیر انسانی وارد مبارزه شد. پیام سمیر، پیام به همه جهان است. همچنین مبارزه انسانی در برابر ظلم و ستم باید افقی داشته باشد که سمیر قنطار این افق و راهنما را در حضرت امام حسین(ع) و حضرت علی(ع) می بینید. وی تجلی عینی راه سیدالشهدا را در شخصیت سید حسن نصرالله و شهید عماد مغنیه (حاج رضوان) متجلی می بیند و به این اعتقاد می رسد که روح مبارزه شیعی در شخصیت این دو تجلی پیدا کرده است. وی در پایان سخنانش گفت: وقتی با سمیر قنطار رو به رو شدم به ایشان گفتم که من در جوانی خاطرات نلسون ماندلا را خوانده ام. شما بیش از او در راه آزادی ملت و مردمتان در زندان بوده اید. با سمیر قنطار 50 ساعت مصاحبه ضبط شده کردم و چندین ساعت هم مصاحبه مکتوب با ایشان داشتم. بابت کتاب، حق التالیفی به ایشان پرداخت شد و ایشان مبلغ را بین خانواده شهدا تقسیم کرد. روح ایثارگری در ایشان قابل ترویج است. کتاب خاطرات سمیر قنطار با عنوان «حقیقت سمیر» به کوشش یعقوب توکلی، از کارشناسان حوزه تاریخ معاصر، نوشته و از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این کتاب دربردارنده خاطرات قنطار از دوران کودکی تا اسارت است که در واقع مهم ترین بخش آن را، سال های اسارت این مجاهد فی سبیل الله در زندان های رژیم صهیونیستی تشکیل می دهد. در بخش هایی از این کتاب می خوانیم: صبح روز ششم، در زدند تا کیسه را روی سرم بگذارم. وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یک بار مصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکه ای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکة کوچکی نان در آن بود. درِ سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «بر ندار. کسی از تو مهم تر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هر چه تمام تر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم. بعد از خوردن آن، خواستم بخوابم، که گفتند: «بلند شو و کیسه را سرت بگذار.» مرا به بازجویی بردند. بعد سر کیسه را سفت بستند و از پشت سر مرا گرفتند و سریع دواندند. ناگهان با سر به دیوار برخورد کردم. گاهی نیز در این بازی جدید، گویی مرا از میان صخره ای سنگی عبور می دادند؛ در حالی که نه چیزی می دیدم، و نه صدایم به جایی می رسید. با پابند و دست بند ناگهان با سر زمین می خوردم و پاهایم داخل جوی بتونی گیر می کرد. بازی دیگری که سربازها آغاز کرده بودند، این بود که مرا به سمت یکدیگر، یا روی زمین پرتاب می کردند. بعد دوباره بلندم می کردند و به سمت دیگری می انداختنم. از این کار خود می خندیدند و سپس هر یک به شکلی مرا به باد کتک می گرفتند. این بازی در طول مسیر اتاق بازجویی و هر بار حدود یک ساعت طول می کشید. وقتی وارد اتاق بازجویی شدم، کیسه را از سرم برداشتند. ابو ذکان گفت: «دیگر نمی خواهیم به تلویزیون بروی، بیرون از اینجا همه فکر می کنند تو مُرده ای. مهم نیست از زنده بودنت باخبر شوند. اگر تو را زنده ببینند، موی دماغ می شوند تا وضعیت تو را بهتر کنند. به همین دلیل بهتر است صلیب سرخ و دیگران ندانند که تو زنده ای. مرده نشان دادن تو برای ما به مراتب بهتر است؛ چون هر کاری بخواهیم، می توانیم با تو بکنیم.» گرفتار موجودات بی رحمی شده بودم. فکر می کردم وقتی از مصاحبة تلویزیونی دست بردارند، ادامة بازی بازجویی آسان می شود؛ ولی انگار با کنار گذاشتن بازی مصاحبه و شایع کردن خبر مرگم، همة موانع از سر راهشان برداشته شده بود. راست می گفت. همه دیده بودند که من کشته شده ام و پنج گلوله به من خورده است؛ اما حواسم نبود که همان روز خبرنگارها از من، که زنده و سرپا بودم، عکس گرفته بودند. با وجودی که چیزی برای از دست دادن نداشتم، باز هم نگران بودم. ابو ذکان گفت: «بخشی از تحقیقات دربارة شما تمام شده است. وارد مرحلة دیگری از بازجویی شده ایم.» با خودم گفتم: «خدایا! این شیطان باز چه خوابی برایم دیده است.» خون ریزی و بوی عفونت زخم ها، کتک های شدید، تشنگی و گرسنگی، نداشتن فرصتی برای خوابیدن و حتی دست شویی رفتن، بوی گند کیسة سیاه، و به صلیب کشیده شدن های طولانی از یک طرف، و از طرف دیگر غم از دست دادن خانواده ام، که اکنون زیر خروارها خاک مدفون بودند، امانم را بریده بود. مرحله جدید بازجویی ها مرحله جدید بازجویی با سؤال های متفاوت ابو ذکان آغاز شد. ـ می خواهیم بدانیم شما چه کسی را کشتی؟ـ عملیات من آشکار بود. من نمی دانم چه کسی را کشتم. هر کسی را که سرزمین فلسطین را اشغال کرده است. ـ ما گلوله های اسلحة تو را برای آزمایش دادیم و گلوله های کشته شده ها را درآوردیم. برای ما معلوم است که چه کسانی را کشته ای. ـ من فرمانده گروه بودم و می دانم این عملیات کاملاً درست بوده است. ـ شما افراد عادی را کشته اید. من می دانستم آن ها عادی نبودند. ماشین و سیستم نظامی اسرائیل ترکیبی از نظامیان حرفه ای، رسمی، و کادر احتیاط بود. در واقع همة افراد جامعة اسرائیل عضو این ماشین نظامی هستند و اگر جزء کادر نباشند، قطعاً عضو نیروی احتیاط هستند. گفتم: «ما می دانستیم همه نظامی بودند. اگر رسمی و کادر نبودند، حتماً احتیاط بودند؛ چون سلاح داشتند. کسی که به عبدالمجید اصلان از داخل یکی از همین آپارتمان ها شلیک کرد و او را کشت، یک نظامی مسلح بود، نه یک آدم معمولی. در ضمن مگر در اسرائیل آدم معمولی وجود دارد؟ اینجا هر اسرائیلی یک اشغالگر است، که از کشوری دیگر آمده است. «شما مناطق مسکونی غریبیه را بمباران کردید، اردوگاه های فلسطینی را زیر آتش بمب گرفتید، آوارگان را قتل عام کردید، در کفرکلا ، کفر قاسم، دیر یاسین، و کفرحمام قتل عام بی گناهان از افتخارات شما است. شما در لبنان از محل پایگاه های عملیاتی خبر داشتید؛ اما باز هم مردم بی گناه را کشتید. در فرودگاهی عادی که آدم نظامی وجود نداشت، شما همه را کشتید. این شمایید که جنگ را شروع کردید و مردم عادی را از نظامی ها جدا نکردید. مگر این شما نبودید که فرودگاه بیروت را در 1978 زدید و یازده هواپیما را نابود کردید؟ شما در فلسطین جنگ علیه مردم را شروع کردید، آن ها را کشتید، و از شهر و دیارشان را ندید.» خاطرات سمیر قنطار از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و قرار است در مراسمی با همین عنوان عصر امروز، 13 دی ماه، در حوزه هنری رونمایی شود.


یکشنبه ، ۱۳دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرانا]
[مشاهده در: www.irananews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن