واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: اسلام در طلیعه قرن هفتم میلادی در جهانی خاموش و بدوی ظهور کرد و تمدنی نوین را در آن فضای تاریک بنیان نهاد. در همان حال قرآن کریم به مثابه قانون اساسی اسلام، مترقی ترین اصول زیست انسانی را ترسیم کرد. با الهام از همین اصول، مکتب اسلام فی نفسه دعوتی همگانی به کمال انسانی و رشد و پویایی جامعه به شمار آمده است.اسلام بی آنکه سودای رقابت یا تهدید تمدن های عصر آن روز مثل تمدن یونان داشته باشد، از ابتدای ظهورش حاوی اندیشه ها و عناصر فکری و اجتماعی بود که در نوع خود جاذبه هایی شگرف برای انسان ها دربر داشت. تکیه بر مفاهیم بلندی چون عدالت، حرمت انسان و کرامت بشر، آزادی بیان و مشارکت عمومی در ساختن زیربنای جامعه و اهتمام به نقش زن در اجتماع، هرکدام به تنهایی کافی بود تا توجه بشر به این مکتب جلب شود. در آن دوران قهقرا تأکید اسلام بر حرمت و قداست دانش، از جمله عواملی بود که موجب ظهور دانشمندان بزرگ در رشته های مختلف گردید و پایه یک جنبش علمی را در اقلیم مسلمانان در هزاره اول رقم زد. در تمدن همجوار دنیای اسلام رنسانسی در حال وقوع بود که تحول در سبک مادی زندگی بشر را به طور فردی و جمعی رقم می زد و با سرعت در حال گذار از عصر کشاورزی و تجارت به صنعت و علوم نوین، تمدن های همجوار را به شکل خیره کننده ای پشت سر می گذاشت. در شرایطی که مسلمانان در حوزه علوم و تحقیقات درخشان ترین آثار خود را عرضه می کردند، تمدن غرب در سوی دیگر با تکیه بر صنعت و ابزار تولید و مدیریت، در پی تأمین نیازهای عمدتاً مادی بشر بود. مدرنیته به آرامی رخ می نمایاند و سبک زندگی قدیم را به تجدد می طلبید. به این ترتیب طی چند سده بین دنیای غرب و مسلمانان فاصله ژرفی در سبک زندگی ایجاد شد به گونه ای که در جهان اسلام تأثیرات گسترده تحولات صنعتی و رفاهی اروپای مدرن پدیدار شد. اما دیری نپایید که دو جنگ جهانی اول و دوم چهره خشن و بی رحم خودخواهی و افزون طلبی پنهان در ورای پیشرفت های صنعتی و رفاهی را آشکار کرد. با مسیر سخت و پرفراز و نشیبی که بشر امروز بعد از دو جنگ طی کرد، در عصر امروز ضرورت شکل گیری الگوی تازه ای از تمدن و منظومه فرهنگی و زیستی مطرح شده است. این موضوع در نگاه اندیشوران به صورت امری بدیهی درآمده است که تمدن های موجود در میدان تجربه با کاستی ها و ضعف های ساختاری روبه رو شده اند و برای نیل به دنیای امن و عادلانه لاجرم باید به اصلاح و بازبینی در موقعیت تمدن ها اهتمام ورزید و اساساً یکی از وجوه ضرورت گفت وگوی تمدن ها نیز همانا غلبه بر نقصان و معایب تمدنی است. در حوزه مباحث تمدن سازی، دین حرف های بسیار برای گفتن دارد. اگر نگاهی منصفانه به تجربه تمدن سازی اسلام در گستره تاریخ بیفکنیم، درخواهیم یافت که اندیشمندان مسلمان در هزاره نخست توانستند پایه یکی از عقلانی ترین و انسانی ترین نظام های تمدنی را استوار سازند. لکن در عصر امروز مقدمه این حرکت همانا اثبات کارآمدی دین در رفع نیازها و پاسخ به پرسش های انسان امروز است. آنچه که تحقق کارآمدی دین در دنیای امروز را فراهم می کند، بازتعریف تمدن اسلام با ملاحظه عناصر و مختصات نو شونده جهان امروز است که از آن به «تمدن نوین اسلامی» تعبیر می شود. در بیانات رهبر معظم انقلاب در سال های اخیر کراراً «تمدن نوین اسلامی» به عنوان یک ضرورت و مطالبه ویژه ایشان از اندیشمندان و ملت های مسلمان قرار گرفته است. در آشوبی که امروز جهان اسلام گرفتار آن شده است، بازگشت به مبانی و آرمان هایی چون حفظ کرامت انسان ها، تضمین و گسترش آزادی بیان، اجرا و تضمین عدالت در جامعه، ضرورتی مضاعف است. امروز برای انسجام در جهان اسلام و همگرایی مسلمین راهی جز تدوین مبانی تمدن نوین اسلامی پیش رو نیست. در این راستا، اصولی چون؛ قانون محوری (به مفهوم عام و فراگیر آن)، تأمین منافع ملی، مشارکت همگانی در انتخاب مقامات، بهره گیری از خرد جمعی در مدیریت و تصمیم گیری، ارتقای جایگاه و نقش زنان در جامعه، برابری و عدم تبعیض، عدالت محوری و اعتماد عمومی به ارکان مدیریتی بخش مهمی از مؤلفه ها و عناصر تمدنی نوین هستند که می بایست مورد مداقه پژوهشگران و اندیشمندان در تمدن سازی مدنظر قرار می گیرند. دعوت رهبر معظم انقلاب از اندیشمندان و ملت های جهان اسلام برای تدوین عناصر ساختاری تمدن نوین اسلامی، گام آغازین تحقق این نیاز بزرگ و ضرورت روز به شمار می آید. *کارشناس حقوق بین الملل **روزنامه ایران/یکشنبه سیزدهم دی ماه 1394 9345**2054
یکشنبه ، ۱۳دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هدانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]