واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
قتل از سر عشق
مردی که همسرش را به خاطر تصمیم برای سفر با دوستانش، به قتل رسانده است، در جلسه رسیدگی به پروندهاش مدعی شد همسرش را کشته چون عاشق او بوده است.
روزنامه شرق: مردی که همسرش را به خاطر تصمیم برای سفر با دوستانش، به قتل رسانده است، در جلسه رسیدگی به پروندهاش مدعی شد همسرش را کشته چون عاشق او بوده است.
به گزارش خبرنگار ما، متهم که مردی ٣٥ساله است یک سال قبل، با واردآوردن ضربات متعدد چاقو بر بدن همسرش او را کشته است. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، که دیروز در شعبه دوم دادگاه شماره یک کیفری استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. او در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: متهم که همایون نام دارد، بعد از اینکه به خاطر سفر یکروزه همسرش با او درگیر شد، وی را ابتدا مورد ضربوجرح قرار داده و سپس با واردآوردن ١٥ ضربه چاقو، زن ٣٤ساله را که پریناز نام داشت، به قتل رسانده است. متهم در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرده و جزئیات را نیز توضیح داده است و من به عنوان نماینده دادستان، با توجه به مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیایدم، خواستار صدور حکم قانونی هستم. در ادامه وکیل اولیای دم در جایگاه حاضر و از سوی موکلانش خواستار صدور حکم قصاص شد. وی گفت: پدر و مادر مقتول و فرزندش خواستار صدور حکم قصاص هستند.
آنها بهقدری از این اتفاق ناراحت هستند و آزار دیدهاند که توان شرکت در جلسه رسیدگی را نداشتند و من به عنوان وکیلشان در دادگاه حاضر شدم.
وقتی نوبت به متهم رسید در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل همسرش را قبول کرد و گفت: من و پریناز ١٣ سال با هم زندگی کردیم. من عاشق این زن بودم و آنقدر دوستش داشتم که حاضر نبودم حتی یک دقیقه از زندگیام را بدون او بگذرانم. ما یک دختر داشتیم و خانواده خوشبختی بودیم تا اینکه متوجه شدم همسرم با مردی که از همکارانش است ارتباط دارد. سر این مسئله خیلی با هم درگیر شدیم و در نهایت تصمیم گرفتیم جدا شویم. زنم را که طلاق دادم، بلافاصله پشیمان شدم. روزهای تلخی را گذراندم و نمیتوانستم به او فکر نکنم. دخترم هم پیش من زندگی میکرد. چند ماهی که گذشت دوباره با پریناز تماس گرفتم و گفتم بیا اختلافات را فراموش و دوباره با هم زندگی کنیم. گفتم اینطور نمیشود که جدا باشیم؛ اما به هم فکر کنیم. قبول نکرد گفت دیگر به زندگی من برنمیگردد.
متهم ادامه داد: سه سال به او التماس کردم، از او خواهش کردم و گفتم این روزها که میگذرد دیگر برنمیگردد و بیا با هم زندگی کنیم؛ اما او به من توجهی نکرد و گفت حالا که جدا شدیم دیگر بازگشتی در کار نیست تا اینکه من با زنی دیگر ازدواج کردم. او زن خوبی بود؛ اما آنقدر که عاشق پریناز بودم او را دوست نداشتم. چندماهی که از ازدواج دوم من گذشت، پریناز پشیمان شد و گفت میخواهد برگردد. گفتم مدتی با هم زندگی میکنیم اگر دیدم که باز میتوانیم ادامه دهیم، زنم را طلاق میدهم. قبول نکرد و گفت باید همسرت را طلاق بدهی و با من ازدواج کنی و من چون دوستش داشتم، قبول کردم. پریناز را صیغه کردم و قرارمان این بود که وقتی از رجوع دوباره مطمئن شدیم، عقدش کنم. هرچه خواست حتی ماشین گرانقیمتی برایش خریدم تا مطمئن شود میخواهم کنارم باشد. مدتی که از رجوع دوباره گذشت دوباره رفتارهایش تغییر کرد. او دوباره میخواست با همکارانش بیرون برود و با آنها رابطه داشته باشد.
روز حادثه متوجه شدم او با همان مردی که قبلا رابطه داشت صحبت میکند گفتم پریناز این کار را نکن و حق نداری به این سفر بروی گفت این کار را میکنم و به تو هم ربطی ندارد خیلی عصبانی شدم او را کتک زدم پریناز فرار کرد و به سمت خانه همسایه رفت. همسایه خانه نبود و در را باز نکرد، من هم با چاقویی که دستم بود او را زدم. متهم گفت: وقتی به خودم آمدم که پریناز روی زمین افتاده بود. حالم خیلی بد شد، بلافاصله از کاری که کردم پشیمان شدم؛ اما دیگر راه برگشتی نبود. پریناز من را دوست نداشت و عشق من به او یکطرفه بود. من باید رفتن او را قبول میکردم و از او نمیخواستم دوباره به زندگی من برگردد حالا هم از قتل او پشیمان هستم. بعد از پایان گفتههای متهم و وکیلمدافع او هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه، وارد شور شدند.
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]