واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ناگفتهها و نقدهايي درباره «جريان چپ»
نویسنده : علي احمدي فراهاني
استاد دكتر عنايتالله رضا (1389ـ1299)، انديشمند، پژوهشگر، مؤلف، مترجم، عضو شورايعالي علمي مركز دائرهالمعارف بزرگ اسلامي و نيز از فعالان سياسي سابق سرانجام در تيرماه 1389 پس از مدتها نبرد با بيماري مرگزا و چند هفته ميان اغما و هوشياري درگذشت و پيكرش با حضور شماري از دوستدارانش در تهران به خاك سپرده شد. پس از مرگش مطالب بسياري در باره او، زندگي و آثارش از طريق رسانههاي مختلف انتشار يافت. در اينجا قصد نداريم حتي با گزارش كوتاه در باره زندگي وي تكرار مكررات كنيم. استاد رضا در باره زندگي خودش مطلبي نوشته و بهويژه در باب دورهاي از زندگياش كه يكسره صرف فعاليت بر ضد حكومت پهلوي و تحقق يافتن آرمانهايش شده، نكات روشنگرانهاي را به قلم در آورده است. همچنين دفتري از تأملات فلسفي و انديشهورزيهايش را در خصوص شماري از مسائل از خود بر جاي نهاده است. اميدواريم آن زندگينامه خودنوشت، همراه با دفتر انديشههاي وي انتشار يابد تا خوانندگان علاقهمند از راه اطلاعات دست اول و حرفهاي ناگفته به قلم خود او با او آشناتر شوند. كتابي كه درباره آن سخن ميرود، متن پياده و بازنگاريشده 23 گفتوگو با استاد رضاست. فراهم آورندگان اين اثر، از همكاران او در مركز دائرهالمعارف بزرگ اسلامي هستند. استاد رضا از سال 1365 به جمع مؤلفان دائرهالمعارف پيوست و امكان يافتيم چند سالي از مصاحبتش برخوردار باشيم. استاد رضا از سالها پيش از آنكه به جرگه اصحاب دائرهالمعارف بپيوندد، همه توان و وقتش را صرف پژوهش و نگارش ميكرد. او با وجدان و دقت علمي و نيز عشق و شوري فراوان به تاريخ و فرهنگ ايران زمين، بهويژه بخشهاي شمال و شمالغربي ايران فرهنگي كه آماج چندين و چند گونه مطامع سوء بوده است و در عين حال با حساسيتي عاطفي كند و كاو ميكرد و قلم ميزد. او مردي پرخاطره، با اطلاع و روزگار ديده بود و هر گاه به مناسبتي موضوعي به ميان ميآمد كه در باره آن اطلاع يا خاطرهاي داشت، حرفهايش شنيدني ميشد، بهويژه در زمينههاي فكري و سياسي كه عمرش را بيشتر در آنها صرف كرده بود. فراهم آورندگان اثر آقايان عبدالحسين آذرنگ، علي بهراميان، صادق سجادي علی همداني در مقدمه خود براين كتاب آوردهاند:«استاد رضا ذاتاً بسيار مؤدب، محجوب، حتي قدري خجول و مايل به گوشهگيري بود. كسي او را مييافت يا باز ميشناخت كه سراغش را ميگرفت و او را به سخن وا ميداشت. او از جنجال، غوغا و حضور در نشستهاي بسياري خودداري ورزيد. در دورهاي كه آماج شديدي از سوي شماري از هممسلكان قديمش قرار گرفت، سكوت را بر پاسخگويي ترجيح داد و حتي گاه نظارهگر ميداني شد كه پياپي و از چند سو در آن ميدان به او ميتاختند. ميشد درد و رنج را آشكارا در او حس كرد، بهويژه پس از مرگ همسر همدم و همراهش كه پا به پاي او همه افت و خيزها را تاب آورده بود. ما كه همكار او بوديم و طي سالها تراشيده شدن و شكستن تدريجياش را به چشم ميديديم و احساس ميكرديم و در عين حال فرو خفتن شمع وجود چندين و چند استاد ديگر، بزرگان كمنظير، جانشينناپذير و ثروتهاي فرهنگي را از نزديك ديده بوديم، نميتوانستيم نگران استاداني نباشيم كه از دست بروند، اما حرفهايشان را نزده باشند. البته مانند شما خوانندگان از حقيقت ماجراهاي اين استادان از جمله استاد رضا آگاه نيستيم. ما از دوستداران استاد رضا هستيم، اما به آنچه او در باره خود و گذشتهاش ميگويد، شايد همان قدر آگاه باشيم كه شما آگاهيد و نه بيش. وارث دعواهاي سياسي او نيستيم، زيرا نه آن دعواها را به چشم ديدهايم و نه از حقيقت ماجراها آگاهي داريم، بلكه فقط كوشيديم تا استاد رضا سكوت دردناكش را بشكند و از خود، گذشته، ماجراها و مدعاهايش بگويد. ما از دوستداران استاد رضا هستيم، اما به آنچه او در باره خود و گذشتهاش ميگويد، شايد همان قدر آگاه باشيم كه شما آگاهيد و نه بيش. وارث دعواهاي سياسي او نيستيم، زيرا نه آن دعواها را به چشم ديدهايم و نه از حقيقت ماجراها آگاهي داريم، بلكه فقط كوشيدهايم تا استاد رضا سكوت دردناكش را بشكند و از خود، گذشته، ماجراها و مدعاهايش بگويد.»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]