واضح آرشیو وب فارسی:انتخاب: پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اینانلو از مرگ نمی ترسید؛ او یک بار دیگر 17 سال قبل هم مرده بود. به گزارش «انتخاب»، محمد علی اینانلو در توصیف مرگ نوشته بود: «نه مطلقا از مرگ نمی ترسم، خیلی با آن آشنا هستم. یک بار هم مرده ام حدود ۱۷ سال پیش در لار، حادثه ای برایم پیش آمد. این دو دندان جلوی من را می بینی؟ مصنوعی است با پیچ گوشتی دندان هایم را شکستند تا بتوانند به من تنفس مصنوعی بدهند. تجربه عجیبی بود اما دوست دارم سالم بمیرم. «یک هو» یا همان یک دفعه خودمان. وصیت کرده ام در کوه ابر شاهرود خاکم کنند. هنوز نمی دانم روی سنگ قبرم چه می نویسم. راجع به آن خیلی فکر کردم اما هنوز نمی دانم. شاید شعری از سهراب سپهری: به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید/ مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من». این مطالب در کتاب «سنگ قبر» - نوشته پوریا تابان - به چاپ رسیده است و تابان پس از درگذشت محمد علی اینانلو آن را در اختیار خبرنگار قرار داد. مصاحبه ای که مربوط به مرحوم اینانلو می شد، ۵ بهمن ماه سال ۸۶ انجام شد که او درباره مرگ جملاتی کوتاه نوشته بود. کتاب «سنگ قبر» ۲۳ آبان ماه ۹۴ رونمایی شد. اینانلو بنیان گذار روزنامه نگاری محیط زیست بود مهدی محسنیان راد که در دوران تحصیلش با محمد علی اینانلو هم دانشکده ای بوده است، با ابراز تاسف از درگذشت او، از سابقه دوستی با این روزنامه نگار و آخرین بارها که او را دیده است، سخن گفت. این استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات و رسانه، با ابراز تاسف از درگذشت اینانلو (مجری، مستندساز و کارشناس محیط زیست) اظهار کرد: اینانلو آدمی بود که به واقع به سرزمین ایران عشق می ورزید و دلشوره ی محیط زیست ایران را داشت. او بیان کرد: اینانلو بنیان گذار روزنامه نگاری محیط زیست به مفهوم تلویزیونی و رادیویی بود. محسنیان راد که در دوران تحصیلش با محمد علی اینانلو هم دانشکده بوده است، درباره آخرین دیدارش با مرحوم اینانلو یادآور شد: آخرین صحبتم با ایشان به شب پخش مصاحبه ای برمی گشت که در دانشگاه سن دیگو به ارائه ی گزارش فرصت مطالعاتی درباره ی برج های تلگراف نوری پرداخته بودم. ایران گرد پرتجربه و کوشا، آقای اینانلو هیجان زده زنگ زدند و ضمن ارائه شواهدی از برج هایی دیگر، از برجی یاد کردند که در کوهستان های اردبیل واقع است و مردم محلی آن را «برج پیام» می نامند. محسنیان راد در پایان گفت: مرحوم اینانلو قرار شد اطلاعاتی بیشتر به من بدهد و با یکدیگر در تماس باشیم، اما امروز خبر فوت او را شنیدم و بسیار متاسف شدم. خداوند ایشان را رحمت کند. آدمی بود که به واقع به سرزمین ایران عشق می ورزید و دلشوره محیط زیست ایران را داشت. بازخوانی گفته های زنده یاد اینانلو در حوزه گردشگری «به عنوان یک فرد رسانه ای نسبت به شما مسئول و بدهکارم، چون ما آن قدر درباره گردشگری نوشته ایم که شما ترغیب شدید، این کار را انجام دهید، اما ببخشید، دروغ گفتیم.» این بخشی از سخنرانی «محمدعلی اینانلو» در جشنی است که ۷ سال پیش خطاب به راهنمایان تور مطرح کرد، مردی که در حین ایرانگردی و مستندسازی از طبیعت و حیات وحش ایران، موسسه ای آموزشی برای راهنمایان طبیعت راه اندازی کرد. صدای گرمی داشت و اولین گزارشگر والیبال در رادیو بود، گزارش های او در بازی های آسیایی تهران (1974) نام اش را با والیبال پیوند زده. برای محیط زیست قلم میزد، آنچنان که محسنیان راد او را بنیان گذار روزنامه نگاری محیط زیست به مفهوم تلویزیونی و رادیویی دانسته است. اینانلو بعدها کوله بارش را بست و راهی سفر شد، همه جای ایران مقصد او بود. برای تلویزیون ایران مستندهایی می ساخت تا کشوری را که حتی از دیدگان مردمش پنهان مانده، به تصویر کشد. آنچه در ادامه می خوانید بازخوانی گوشه ای از صحبت های مرحوم محمدعلی اینانلو درباره کاستی های گردشگری و آموزش های اکوتوریسم در ایران است، او صراحت کلام و نقد ظریف جزو خصوصیات بارزش محسوب می شد. «من به عنوان فردی که آموزش هایی را به افراد علاقه مند دادم، نسبت به شما مسئولم و باید بگویم، آنچه ما در اختیار شما قرار می دهیم، اصلا کافی نیست. آنچه به شما نیاموخته ایم، به شما بدهکاریم و در مقابل، مسؤولیم و برای این موضوع از شما، راهنمایان تور عذر خواهی می کنم. ما به عنوان آژانس دار به شما بدهکار و نسبت به شما مسؤولیم و حق شما راهنمایان را ادا نمی کنیم. به عنوان دولت نسبت به شما مسؤول و بدهکاریم، از این بابت که مدام به شما قول دادیم و حرف های مکرر زدیم و می دانستیم دروغ است و خجالت نکشیدیم، عذرخواهی می کنم. برای این که در برنامه های تلویزیونی گفتیم که این کارها شده اند، بشوند و می شوند که نشده اند، عذر خواهی می کنم. مسکن های موقت حتی اگر راست باشند برای راهنمایان کافی نیستند. او این سخنان را ۷ سال پیش در جشن راهنمایان تور مطرح کرد. اینانلو به شدت قائل به تعامل سازمان های حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی و گردشگری بود و اعتقاد داشت: « اگر ایران در گردشگری دنیا سهمی ندارد، دلیل خیلی ساده ای دارد و آن هم نبودن مدیریت دولتی است. وضعیت طبیعت و میراث فرهنگی ما در حدی از افول است که به هیچ عنوان تحمل آزمون و خطا را ندارد و مشخص است که آزمون و خطایی در کار نخواهد بود. مسئولان گردشگری ما وقتی درباره گردشگری صحبت می کنند، منظورشان فقط گردشگری تاریخی و فرهنگی است، هنوز باورمان نشده است که می توان از طبیعت نیز درآمد کسب و اشتغال ایجاد کرد. یادمان باشد، ما جوان ترین کشور دنیا هستیم که نزدیک ترین همسایه ی آن، بزرگ ترین تولیدکننده ی مواد مخدر است و اگر چاره ای نی اندیشیم، معلوم نیست آینده ی جوانان ما چه می شود. اگر فکری نکنیم، 20 سال دیگر، کشوری فقیر و پیر خواهیم بود، پس به سمت تخصصی شدن گردشگری طبیعت پیش رویم و آن را به رسمیت بشناسیم.» او در گفت و گویی در زمان ایجاد اداره کل طبیعت گردی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، گفت: «همیشه به عنوان یک عضو رسانه و فعال گردشگری و حتا گردشگر به مسؤولان انتقاد می کردم که جایگاه طبیعت گردی در کشور ما کم رنگ است و مسؤولان، گردشگری را بیشتر تاریخی و فرهنگی می دانند. اصولا در گردشگری تا وقتی جوامع محلی همراه نباشند، نمی توان هیچ کار درستی را انجام داد و این جوامع هم وقتی همراه می شوند که بدانند منتفع می شوند، مثلا در روستای «بوانات» استان فارس، یک جوان روستایی به نام «عباس برزگر» به خاطر هوش و لیاقتی که به خرج داده و اتفاقا اداره ی میراث فرهنگی و گردشگری آن منطقه نیز به آن اهمیت داده، حالا بهانه ی جذب گردشگر شده است. «مازیار آل داوود» در روستای گرمه نیز نمونه ی موفق برای جذب گردشگر روستایی و عشایری است. زوج جوانی که در پارک ملی گلستان خانه ای را برای گردشگران آماده کرده اند، نیز مثال دیگری برای این موضوع است. اکنون وظیفه ی اداره کل طبیعت گردی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که برای چنین افرادی تبلیغ کند و به کار آن ها بها دهد. این نمونه ها برای روستای اورامانات هم می توانند الگو باشند و حتا به برخی عشایر مثل این روستاها می توان کمک کرد تا گردشگرانی را جذب کنند، در جلسه ای با رییس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پیشنهاد کردم با دادن آموزش و وام به برخی خانواده های عشایر مثل شاهسون ها که در پای قله ی سبلان زندگی می کنند، گردشگری عشایر رونق گیرد. در دیگر اقوام نیز مانند قشقایی ها و بختیاری ها این تجربه را می توان تکرار کرد. کشور ما همسایه بزرگ ترین تولیدکننده ی مواد مخدر است و اگر بپذیریم بی کاری، ام الفساد است این همسایگی، ما را در خطر قرار می دهد و باید اشتغال ایجاد کنیم و چون حوزه ی کاری ما گردشگری است، پس باید تلاش کنیم از این طریق اشتغال ایجاد کنیم.»
شنبه ، ۱۲دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: انتخاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]