واضح آرشیو وب فارسی:فارس آنلاین: فارس انلاین- جعفری زاده در سرمقاله خود آورده است : شاید تا صد سال آینده، دیگر هیچ حکومت موروثی، مادام العمر، فردی و انتصابی در هیچ کشوری وجود نداشته باشد و همگی فقط در پرتو آرای مردم، حق حیات داشته باشند. نه فقط در رده رؤسای کشورها ، رأی مردم ملاک می باشد بلکه در سطح قوای مقننه، قضاییه و مجریه، استانداران، فرمانداران و بخشداران در آینده ای کمتر از یک قرن دیگر، حکم انتصابی منسوخ خواهد شد و ملاک، رأی و نظر مردم خواهد بود. بود و نبود و آمدن و نیامدن هرکس را نیز فقط « قانون » مشخص خواهد کرد و هیچ فیلتر دیگری، حق میدان داری در این عرصه را نخواهد داشت. این پیش بینی ماست که مبتنی بر دو عنصر عینی است: یکی واقعیات تاریخی و دیگری رشد عقلانیت. تاریخ نشان می دهد که کمتر از 200 سال است که حکومت ها از حالت اشرافی و فردی در حال خروج هستند و به سمت آرای اجتماعی و جمهوریت رفته و می روند و کشورهای قدرتمند و پیشرفته جهان در این چارچوب نقش ایفا می کنند، بقیه کشورها نیز دیر یا زود به همین سمت خواهند رفت. این یک الزام و ضرورت زمان است که باید «انتخاب آزاد»ملاک کشورداری باشد. با هیچ ابزار و وسیله ای هم نمی توان آن را برای همیشه متوقف کرد. شاید این حرکت گاهی با ترمز مواجه شود ولی این ماشینِ ترمز گرفته، برای همیشه نمی تواند وسط جاده بماند. امروز اکثر کشورهای عربی و برخی آسیایی و آفریقایی که در حال و هوای ارتجاعی حکومت فردی به سر می برند چه بخواهند و چه نخواهند، ماشینِ ترمز گرفته آنها، یا باید از وسط جاده، کنار رود و یا کنارشان می گذارند. با هیچ اسلحه و فشار نظامی هم نمی توان این ماشین ها را در وسط جاده نگه داشت. باید جاده پیشرفت و تکامل باز شود و راهی غیر این نیست. روش رسیدن به این تغییر و تحولات نیز، دیگر ، وقوع انقلابهای خونین نیست بلکه فشار افکار عمومی و تسلیم شدن استبداد است. زمانی در ایرانِ دوره قاجاریه، پادشاه قاجار «مشروطیت»را امضا کرد و تیر خلاص به تابوت حکومت فردی پادشاهی زد که افکار عمومی به یک جنبش اجتماعی قوی مبدّل شد. گرچه آن زمان تعداد نخبگان و تحصیلکردگان کم بود و مردم عموما بیسواد بودند ولی خواست عمومی در اذهان همه نقش بست و پادشاه را به قبول مشروطیت وادار ساخت.هرچند به خاطر کم سوادی مردم و خیانت برخی خواص، دوباره حکومت پادشاهی (رضاخان) روی کار آمد و 50 سال مسیر آزادیخواهی ، عدالت طلبی و پیشرفت گرایی مردم را منحرف کرد ولی با پیروزی انقلاب اسلامی، ضربه نهایی به پیکر حکومت پادشاهی وارد آمد و مردم قدم دیگری را در مسیر جمهوریت برداشتند و پایه را تغییر دادند. امروز نیز اصل، رأی و نظر مردم است و هرچه مردم تصمیم بگیرند باید همه قبول کنند. انتخابات باید آزادانه و عادلانه برای همه مردم به طور یکسان اجرا شود. تصمیم با مردم است. مردم، نه صغیر هستند، نه ناقص العقل، نه بیسواد، نه... اما عنصر دوم که عقلانیت است آن هم رو به رشد می باشد و هر عقل رشید و فکر بلیغ می پسندد که دیگران برای او تصمیم نگیرند بلکه خودش، سرنوشت خویش را رقم زند. اگر قبول کنیم که مردم به رشد لازم و عقلانی در انتخابات رسیده اند و قیّم نمی خواهند، پس باید اجازه دهیم تا آزادانه انتخاب کنند و هرچه انتخاب کردند را بپذیریم. انتخاب هم چند مرحله دارد؛ مرحله اول فرصت دهیم تا مردم همه سخنان را بشنوند و این محدود به یک هفته تبلیغات نیست، بلکه باید در مدت چند سال قبل از انتخابات حاصل شود و بگذاریم همه، حرفشان را بزنند و مردم بشنوند. هرگونه ایجاد محدودیت در این راستا، ظلم به انتخاب مردم می باشد. مرحله دوم، چون مردم می خواهند رأی بدهند پس باید کسانی را که می خواهند انتخاب کنند ، نامزد شوند تا بتوانند فرد مورد نظر خود را برگزینند. مرحله سوم، شفافیت است. هر نامزدی که قصد عوامفریبی، خرید و فروش رأی، فریب افکار عمومی و... را داشت، مطبوعات و رسانه ها اجازه داشته باشند که وی را افشا کنند تا خط قرمز بر ریا و تزویر و حیله گری کشیده شود. مرحله چهارم، امانت داری در جمع آوری آرای مردم است که باید به نحوی باشد که با تأیید مردم همراه باشد. امید است با انتخاباتی آگاهانه، عادلانه، شفاف و با حضور حداکثری مردم به نتایج درخشانی برسیم. ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (به راستی خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا خودشان سرنوشت خود را تغییر دهند)
شنبه ، ۱۲دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]